شاخص شاخص قدرت نسبی (شاخص از شادی نسبی)

شناسایی و بررسی میزان اهمیتِ نسبی عوامل تعیین کننده سرمایه های فکری سازمان با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مورد مطالعه : شعب بانک ملت شهر سمنان)
با رشد اقتصاد مبتنی بر دانش بطور محسوسی شاهد این موضوع هستیم که دارایی های نامشهود شرکتها در مقایسه با سایر دارایی های مشهود، عامل مهمی در حفظ و تحقق مزیت رقابتی پایدار آنها می شوند. از این رو باید این داراییهای نامشهود و پر اهمیت ارزیابی شده و برای بهبود آنها راهکارهایی ارائه گردد. در این پژوهش با استفاده از دو پرسشنامه اطلاعات مربوط به سرمایه فکری جمع آوری شد و سپس از تکنیک شبکه عصبی برای تحلیل پرسشنامه اول و تکنیک تحلیل سلسله مراتبی جهت تحلیل پرسشنامه دوم که در برگیرنده نظر خبرگان و متخصصین بود، استفاده کردیم. دقت تکنیک شبکه عصبی با دو روش رگرسیون خطی چندگانه و برازش خطی حداقل مربعات، مقایسه گردید. نتایج نشان دهنده برتری تکنیک شبکه عصبی به این دو روش هستند. همچنین تطبیق رتبه بندی حاصل از تکنیک شبکه عصبی با رتبه بندی حاصل از روش تحلیل سلسله مراتبی به ما این اطمینان را می دهد که این روش می تواند متخصصین و پژوهشگران را از اظهار نظر های ذهنی رها سازد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها، نمایانگر اهمیت نسبی عوامل اصلی سرمایه فکری در شعب بانک ملت شهر سمنان به ترتیب سرمایه ارتباطی، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری می باشد.
برای دانلود 15 صفحه اول ابتدا ثبت نام کنید
اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید
منابع مشابه
شناسایی و بررسی میزان اهمیت نسبی استراتژی های مدیریت دانش با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی ( مورد مطالعه : شرکت های دانش بنیان تولید کننده نرم فزار شهر تهران)
چکیده : مدیریت دانش یک منبع مهم برای سازمان است . سازمان ها برای پیاده سازی استراتژی های مدیریت دانش باید نوآوری را در فرآیند ها ،فعالیت ها، محصولات و خدمات خود ایجاد کنند . هدف اصلی این پژوهش ، بررسی میزان اهمیت نسبی استراتژی های مدیریت دانش با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی است . جنبه نوآورانه تحقیق ، استفاده از شبکه عصبی مصنوعی برای رتبه بندی استراتژی های مدیریت دانش است . جامعه آماری شامل ک.
بررسی عملکرد شعب بانک ملت با تکنیک ترکیبی DEA/AHP (مطالعه ی موردی: شعب بانک ملت استان بوشهر)
تعیین و پیش بینی کارایی شعب بانک ملت استان قزوین با استفاده از روش تحلیل پوششی داده های تصادفی
هدف از این تحقیق بررس مدل های تحلیل پوششی داده های تصادفی و انتخاب و به کارگیری مدلی جهت پیش بنی کارایی شعب بانک ملت استان قزوین در سال مالی 1382 است در این میان به منظور تعیین اعتبار نتایج به کارگیری مدل کارایی واقعی شعب در دوره زمانی بحث با کارایی پیش بینی شده مقایسه میگردد در نهایت نتایج و فوایدی که به کارگیری مدل تحلیل پوششی داده های تصادفی برای بهبود تصمیم گیری مدیریت به همراه دارد مورد بح.
بررسی عوامل تعیین کننده نسبت پرداخت سود سهام با استفاده از شبکه عصبی
تحقیق حاضر به بررسی عوامل تعیینکننده نسبت پرداخت سود سهام همچنین مقایسه قدرت پیشبینی شبکههای عصبی و مدل رگرسیون حداقل مربعات بهمنظور برآورد نسبت پرداخت سود سهام میپردازد. هدف این تحقیق شناسایی و تبیین عوامل تعیینکننده نسبت پرداخت سود سهام، ارزیابی درجه اهمیت این عوامل و ارائه یک مدل توصیفی از عوامل تعیینکننده نسبت پرداخت سود سهام میباشد. از میان تئوریها و نظریههای متفاوتی که از سوی مح.
بررسی نقش مولفههای فرهنگ سازمانی در بهبود مدیریت تحول (مطالعه موردی: شعب بانک ملت شهر کرمانشاه)
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مولفههای فرهنگ سازمانی در مدیریت تحول شعب بانک ملت شهر کرمانشاه اجرا شد. روش پژوهش از نظر ماهیت کمّی و از لحاظ هدف کاربردی بود چون نتایجش را میتوان برای برنامهریزیها و سیاستگزاریها به منظور پیادهسازی رهیافت مدیریتی و افزایش نوآوری در سیستمهای بانکی بکار گرفت. همچنین از لحاظ نحوه گردآوری دادهها جزو تحقیقات توصیفی بود چرا که از روشهای توصیفی (غیرآزمایشی) و روش .
شناسایی محل بانک خازنی کلیدزنی شده در شبکه توزیع با استفاده از شبکه عصبی-فازی
در این مقاله، روش جدیدی برمبنای سیستم عصبی فازی (ANFIS) برای مکان یابی بانک خازنی کلیدزنی شده در شبکه توزیع ارائه می شود. این روش بر اساس شاخصی عمل می کند که از طریق آنالیز حالت گذرای جریان بدست می آید و از این شاخص برای آموزش شبکه عصبی فازی استفاده می شود. این شاخص را می توان بصورت Offline یا Online بوسیله ی اطلاعات کیفیت توان سیستم محاسبه نمود. روش بیان شده فقط از شکل موج حالت گذرای جریان است.
دانلود مقایسه شاخص قدرت نسبی با میانگین متحرک همگرا واگرا روش تحلیل تکنیکال در گروه فلزات اساسی بورس اوراق بهادار 2021
بیشتر افراد به درستی از روشهای سرمایه گذاری اطلاع ندارند ، آنها به طمع سود بیشتر و حداکثر کردن ثروت منابع مالی شاخص شاخص قدرت نسبی (شاخص از شادی نسبی) وپس اندازهای خود را در بازارهای مختلف سرمایه گذاری می کنند .بعضی از مردم به دنبال سود کمتر وبدون ریسک هستند.به همین جهت منابع مالی که در اختیار دارند را در بانک واوراق مشارکت سرمایه گذاری می کنند .گروه دیگر مردم منابعی که در اختیار دارند،را در بازارهایی که خود در آن مشغول کار هستند،سرمایه گذاری می کنند و گروه دیگر در بازار های فلزات گرانبها ،ارز وسهام وارد شده وبا پذیرش ریسک بیشتر انتظار منافع بیشتری نیز دارند در این میان تحلیل تکنیکی به علت اینکه در بیشتر بازارها کاربرد فراوانی دارد، مورد توجه تعداد زیادی از سرمایه گذاران قرارگرفته است.تجزیه تحلیل تکنیکی فرایند بررسی حجم معاملات ،ودر نظر گرفتن قیمتهای گذشته ،برای تعیین قیمت آتی سهام ،ارز و… می باشد. در واقع تحلیل گران تکنیکال با این عقیده که همه عوامل در قیمت لحاظ شده وبازار معمولا رفتار خود را تکرار می کند.به پیش بینی قیمت سهام در اینده می پردازند.
در این تحقیق به بررسی ومقایسه بازده وریسک دو روش تکنیکال که توسط فعالان بازار مورد استفاده قرارمی گیرد، یعنی شاخص قدرت نسبی ومیانگین متحرک همگرا واگرا (سه گانه)پرداخته شده است.جامعه مورد بررسی گروه فلزات اساسی بورس اوراق بهاداربوده که تا سال1380 در بورس اوراق بهادارپذیرفته شده باشندو دوره زمانی مورد بررسی از شاخص شاخص قدرت نسبی (شاخص از شادی نسبی) ابتدای سال 1380تا 13/9/1387می باشد. درقالب دو فرضیه اصلی وهشت فرضیه فرعی پرداخته شده است. در فرضیه ها به مقایسه بازده وریسک استفاده از شاخص قدرت نسبی و میانگین همگراواگرا(سه گانه)در زمان رشد شاخص کل و کاهش شاخص کل به صورت جداگانه ودر دو فرضیهاصلی به مقایسه ریسک وبازده دو روش درتمام زمان مورد بررسی پرداخته شده است. و نتیجه اینکه بین ریسک وبازده دو روش شاخص قدرت نسبی ومیانگین همگرا واگرا(سه گانه)تفاوت معنا داری وجود ندارد. وکاهش و رشد شاخص کل بورس هم باعث تفاوت معنادار بین بازده وریسک دو روش نشده است. وروش این تحقیق کاربردی وتوصیفی می باشد ،و هدف ان کمک به سرمایه گذاران برای انتخاب روش مناسب تر بوده واز آزمون tجهت آزمون تساوی میانگین دوجامعه استفاده شده است .
فصل اول:كلیات تحقیق
2-1 تاریخچه مطالعاتی. 5
4-1چارچوب نظری تحقیق :7
5-1فرضیه های تحقیق :8
6-1اهمیت وضرورت تحقیق :10
7-1 حدود مطالعاتی. 11
1-7-1قلمرومکانی تحقیق :11
2-7-1قلمرو زمانی تحقیق :11
8-1تعریف واژه های کلیدی واصطلاحات:11
فصل دوم:مروری بر ادبیات تحقیق
2-2انواع شاخص بورس درایران :15
1-1-2-2ویژگیهای شاخص کل :16
2-1-2-2مواردی که در شاخص کل اثری ندارند:16
3-1-2-2مواردی که نیازی به تعدیل شاخص نمی باشد17
2-2-2شاخص بازده نقدی و قیمت:17
3-2-2شاخص بازده نقدی:17
4-2-2شاخص صنعت.. 18
5-2-2شاخص مالی. 18
6-2-2شاخص شرکت.. 18
7-2-2شاخص 50 شرکت برتر:18
3-2شاخص های بازار سرمایه درسایر کشورها:19
1-3-2شاخص بورس لندن :19
4-3-2شاخص نیکی شاخص شاخص قدرت نسبی (شاخص از شادی نسبی) ژاپن:20
6-3-2شاخص هنگ کنگ(سنگ) :20
7-3-2شاخص بورس فرانسه )کک 40(:20
8-3-2شاخص استاندارد اند پورز:20
9-3-2شاخص های بورس مالزی:21
4-2روش های پیش بینی قیمت اوراق بهادار :21
1-4-2روش پرتفوی یا تئوری گشت تصادفی:22
2-4-2روش اساسی یا تجزیه وتحلیل بنیادی :22
3-4-2 روش نموداری یا تجزیه تحلیل تکنیکی:22
5-2اصطلاحات رایج تحلیل تکنیکال:22
6-2برخی از اصلاحات سرمایه گذاری:25
7-2شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا:29
8-2میانگین متحرک همگرا واگرا( سه گانه ):30
9-2شاخص قدرت نسبی:31
10-2بررسی مقایسه ای شاخص میانگین همگرا واگرا(سه گانه) وشاخص قدرت نسبی روش تحلیل تکنیکال:32
11-2مروری بر مطالعات تجربی :37
1-11-2تحقیقات انجام شده در خارج از کشور:37
2-11-2تحقیقات صورت گرفته در داخل کشور:42
فصل سوم:روش اجرای تحقیق
4-3فرضیه های تحقیق :46
1-4-3فرضیه اصلی اول:46
2-4-3فرضیه اصلی دوم:47
6-3مدل تحلیلی تحقیق:49
7-3 فرایند تحقیق:50
8-3روش ها و ابزار جمع آوری داده های تحقیق:50
9-3متغیر ها و داده های پژوهش:51
10-3نحوه انجام معاملات در بورس اوراق بهادار:52
11-3نکات در نظر گرفته شده در محاسبات تحقیق:53
12-3شاخص قدرت نسبی. 54
13-3میانگین متحرک همگرا واگرا (سه گانه):55
1-13-3سیگنال خرید و فروش میانگین متحرک همگرا واگرا(سه گانه)56
14-3محاسبات مربوط به ریسک:56
16-3روش تجزیه وتحلیل داده ها57
17-3آزمونT مستقل. 58
فصل چهارم:تجزیه و تحلیل دادهها
2-4آزمون فرضیه ها :60
1-2-4 فرضیه اصلی اول:60
2-2-4 فرضیه اول(فرعی) :62
3-2-4فرضیه دوم (فرعی) :63
4-2-4فرضیه سوم(فرعی) :65
5-2-4فرضیه چهارم (فرعی) :66
3-4فرضیه دوم (اصلی) :68
1-3-4فرضیه اول (فرعی) :69
2-3-4فرضیه دوم (فرعی) :71
3-3-4فرضیه سوم(فرعی) :73
4-3-4فرضیه چهارم (فرعی) :74
فصل پنجم:نتیجهگیری و پیشنهادات
2-5نتیجه گیری از ازمون فرضیه ها وتفسیر انها78
1-2-5فرضیه اصلی اول تحقیق :78
2-2-5فرضیه فرعی اول:79
3-2-5فرضیه فرعی دوم:79
4-2-5فرضیه فرعی سوم:79
5-2-5فرضیه فرعی چهارم:80
6-2-5فرضیه اصلی دوم:80
7-2-5فرضیه فرعی اول ریسک:81
8-2-5فرضیه فرعی دوم ریسک:81
9-2-5فرضیه فرعی سوم ریسک:82
10-2-5فرضیه چهارم فرعی :82
3-5نتیجه گیری کلی تحقیق:83
5-5پیشنهاد ات برای تحقیقات اتی. 83
پیوست الف) جداول اماری. 86
پیوست ب) خروجی نرم افزار SPSS. 92
جدول 1-1 نتایج یافته ها در مورد تحقیق. 5
جدول 1-3 لیست شرکتهای جامعه آماری. 48
جدول 1-4 آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوشاخص… 61
جدول 2-4 آماره توصیفی بازده سهام بااستفاده از دوشاخص تکنیکال. 61
جدول 3-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین بازده سهام بااستفاده از دوشاخص تکنیکال. 61
جدول 4-4 آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوشاخص… 62
جدول5-4 آماره توصیفی بازده سهام بااستفاده از دوشاخص در زمان رشدشاخص کل. 63
جدول6-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین بازده سهام بااستفاده از دوروش در زمان رشدشاخص… 63
جدول 7-4آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوشاخص تکنیکال زمان کاهش شاخص 64
جدول 8-4 آماره توصیفی بازده سهام بااستفاده از دوشاخص در زمان کاهش شاخص… 64
جدول9-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین بازده سهام بااستفاده از دوشاخص در زمان کاهش شاخص 65
جدول 10-4 آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوزمان. 66
جدول11-4 آماره توصیفی بازده سهام بااستفاده از شاخص قدرت نسبی. 66
جدول 12-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین بازده سهام بااستفاده از شاخصقدرت نسبی. 66
جدول13-4 آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوزمان. 67
جدول14-4 آماره توصیفی بازده سهام بااستفاده از شاخص میانگین متحرک همگراواگرا (سه گانه)67
جدول15-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین بازده سهام بااستفاده از میانگین متحرک همگراواگرا(سه گانه)در دو زمان کاهش ورشد شاخص… 68
جدول 16-4 آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوشاخص… 68
جدول17-4 آماره توصیفی ریسک سهام بااستفاده از دوشاخص تکنیکال. 69
جدول 18-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین ریسک سهام بااستفاده از دوشاخص تکنیکال. 69
جدول19-4 آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوشاخص… 70
جدول20-4 آماره توصیفی ریسک سهام بااستفاده از دوشاخص در زمان رشدشاخص… 70
جدول21-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین ریسک سهام بااستفاده از دوشاخص در زمان رشد70
جدول22-4 آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوشاخص… 71
جدول23-4 آماره توصیفی ریسک سهام بااستفاده از دوشاخص در زمان کاهش.. 72
جدول24-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین ریسک سهام بااستفاده از دوشاخص در زمان کاهش.. 72
جدول25-4 آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوزمان. 73
جدول26-4 آماره توصیفی ریسک سهام شاخص قدرت نسبی. 73
جدول 27-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین ریسک سهام بااستفاده از دوشاخص در زمان کاهش.. 74
جدول 28-4آزمون لون برای بررسی همگنی واریانس بازده دردوزمان. 75
جدول29-4 آماره توصیفی ریسک سهام میانگین متحرک همگرا واگرا(سه گانه)75
جدول 30-4 آزمون tجهت مقایسه میانگین ریسک سهام بااستفاده از دوشاخص در زمان کاهش.. 75
جدول 31-4 خلاصه نتایج فرضیات.. 76
نمودار 1-2 سیگنال هایمیانگین همگراواگرا(سه گانه)30
نمودار 2-2 سیگنال های شاخص قدرت نسبی. 32
نمودار 1-3 مدل تحلیلی تحقیق. 49
دانلود مقایسه شاخص قدرت نسبی با میانگین متحرک همگرا واگرا روش تحلیل تکنیکال در گروه فلزات اساسی بورس اوراق بهادار 2021
شاخص شادی : ثروت شادی آفرین
مقایسه شاخص های اقتصادی GDP و Happiness در کشورها و نقش ثروت در خلق شادی و افزایش کیفیت زندگی
نرخ شاخص شادی در کسب و کارها
شاخص شادی(Happiness) برای اولین بار با برنامه توسعهی کشوری کوچک در شمال شرقی هند، کشور بوتان مطرح شد. پادشاه بوتان اعلام نمود میزان پیشرفت یک کشور را نمیتوان از تولید ناخالص داخلی آن(GDP) محاسبه نمود؛ بلکه خوشحالی ناخالص ملی (GNH) ملاک توسعه یک کشور است.
فلسفهی توسعه بوتان با هدف افزایش میزان شاخص شادی ملی، هدفی بسیار ارزشمند و معنادار بود. با این حال بایستی به این نکته توجه شود که قرار دادن شادی ملی به عنوان یک هدف خطایی جدی خواهد بود.
چراکه شادی ملی در واقع هدف غایی تمامی کشور ها با فرهنگ ها و آیین مختلف است. حتی آن حکومت هایی که در عمل موجب ایجاد رنج هایی عظیم شدند هم به دنبال شادی ملی میگشتند.
در واقع، تمایل به خوشبختی و شادی در تمامی سنتهای فلسفی غربی با استثناهای اندکی وجود داشته و در تمامی دینهای بزرگ جهان نیز وعده رسیدن به سعادت و شادی داده شده است که منجر به ایجاد طیف وسیعی از باورها و رویههای معنوی شده است.
بنابراین می توان گفت فلسفه توسعه بوتان نیز با آرمانهای سکولاریسم غربی، مسیحیت، اسلام، هندوئیسم و … همخوانی دارد. پس میل به خوشحالی موضوع جدیدی نیست. نکته اینجاست که چه زیرساختها و تدابیری باید برای یک کشور اندیشیده شود تا این شاخص شادی ملی بروز نماید.
اقتصاددانان نئوکلاسیک در گذشته جهت اندازهگیری رفاه فردی، ثروت و دارایی آن فرد را در نظر می گرفتند اما در قرن بیستویکم پس از ایجاد شاخص GNH توسط پادشاه بوتان، مفهومی به نام Happiness توسط سازمان ملل به وجود آمد و جایگاه مناسبی نیز در بین اقتصاددانان به عنوان شاخصی برای میزان توسعهیافتگی کشورها پیدا کرد.
تحقیقات نشان میدهد که شاد بودن افراد در سطح فردی، در شاد بودن جامعه در سطح ملی نیز تاثیرگذار است. برای مثال پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از دولتهای اروپایی اقدام به برگزاری کارناوالهای شادی و موسیقی در خیابانها نمودند تا بتوانند اندکی از اندوه و ناامیدی حاکم بر مردم را کاهش دهند.
به عبارتی خوشحالی و شادکامی را میتوان یکی از عوامل موثر بر توسعه کشورها دانست و به همین جهت این روزها محاسبه میزان شادکامی کشورها به پارامتری مهم در اقتصاد تبدیل شده است. و بیستم مارچ نیز روز جهانی خوشحالی نامگذاری شده است.
با وجود اثبات اهمیت این موضوع در رشد و توسعهیافتگی کشورها، هنوز برخی محققان علوم رفتاری و اجتماعی معتقدند محاسبه میزان رضایت فردی در جامعه و شادی آن نیازمند تحقیقات بیشتری است و سطح واقعی رضایت و شادکانی از آمارهای کلان و سرشماریهای آماری به دست نخواهد آمد.
گزارشهایی در خصوص محاسبه شاخص شادی وجود دارد و در این گزارشها عموما شاخصهای رشد اقتصادی و سطح درآمد معیار رتبهبندی کشورها است و در برخی دیگر معیارهایی از جمله هزینههای بهداشت و درمان، هزینههای آموزش و پرورش و… نیز در نظر گرفته میشوند و توسط چنین معیارهایی عموما کشورهایی با سیستمهای اجتماعی سوسیالیستی مانند دانمارک، فنلاند و سوئد جزو شادترین کشورها شناخته میشوند.
نظریه های متفاوتی در حوزه شادی ارائه شده است که به مرور چند مورد از مهمترین آنها می پردازیم:
Giddens مدرنیته را عاملی تاثیرگذار بر شادمانی میداند. وی اعتماد را نیز عامل اثرگذاری دانسته و معتقد است عوامل تهدیدکننده شادکامی عبارتند از: تهدیدهای خشونتآمیز ناشی از صنعتی شدن، جنگ و احساس ناامنی و اضطراب.
Gropper و همکارانش اطلاعات موجود بیش از ۱۰۰ کشور را بررسی کرده و نتیجه گرفتند بین شادی و آزادی اقتصادی رابطه مثبت وجود دارد و همچنین سرانه تولید ناخالص داخلی نیز اثر قوی و مستقیم روی شادی مردم دارد.
Veenhoveen شادکامی را ارزیابی کلی و ذهنی فرد از زندگی میداند. وی برای شادکامی حد و اندازه قائل میشود و این اندازه تمامی جوانب زندگی را در بر میگیرد و صرفا به یک بعد خاص توجه ندارد.
Veenhoveen شادکامی را به کیفیت جامعه و عواملی همچون سلامتی، عدالت و آزادی وابسته میداند. او همچنین دریافت که میزان شادی در فرد، با حس خوشبختی درونی وی رابطه مستقیم دارد.
Veenhoveen بررسی دیگری نیز انجام داد و آن رابطه بین ثروت ملی و شادکامی افراد میباشد. نتایج پژوهش او نشان داد که در جوامع اروپایی بعد از جنگ به دلیل بهبود وضعیت اقتصادی، رضایت از زندگی و خوشحالی نیز در این کشورها افزایش یافته است.
در واقع او وجود یک رابطه مستقیم بین خوشحالی و سطح اقتصادی را به اثبات رسانید. طبق نتایج وی در کشورهای ثروتمند مردم خوشحالتر از کشورهای فقیر میباشند.
سخنان نظریهپردازان اخیر در خصوص رابطه GDP و شادی ملتها بیانگر آن است که کشوری که GDPبالاتری داشته و به عبارتی ثروتمندتر باشد، مردمان شادتری نیز خواهد داشت. بر آن شدیم تا با آمارهای موجود، بررسی نماییم که آیا این نظریات درست بوده است؟
موسسه Gallup برای اولین بار در سال ۲۰۱۲ شروع به انتشار گزارشاتی در خصوص میزان شادی کشورها با معیارهایی که شاید در آینده تغییر یابند اما در حال حاضر بهترین معیارها تعیین شده اند، کرد.
ارزیابی این شاخص به طور کلی شامل ۶ زیرشاخص زیر میباشد: سرانه GDP، حمایت اجتماعی، سال هایی که فرد امیدوار است در سلامت زندگی کند، آزادی اجتماعی، سخاوت و نبود فساد دولتی.
خلاصه گزارش جهانی خوشحالی سال ۲۰۱۷ (WHR 2017):
در گزارش این موسسه در سال ۲۰۱۷، از مردم ۱۵۵ کشور خواسته شده است که فرض کنند نردبانی در اختیار دارند که پله های آن با شماره های صفر تا ۱۰ شماره گذاری شده (صفر: پایین ترین پله و بدترین وضعیت متصور در زندگی و ۱۰: بالاترین پله و بهترین وضعیت ممکن)، حال با شرایط موجود و فعلی، خود را روی کدام پله می بینند؟ در این سال مناطقی که بیشترین میزان نابرابری در این شاخص را دارا هستند عبارتند از: آمریکای لاتین، آفریقای شمالی، جنوب صحرای غربی آفریقا و خاورمیانه.
در رتبه بندی کشورها بر اساس این شاخص، کشورهای نروژ، دانمارک و ایسلند در ۳ رتبه برتر و تانزانیا، بروندی و آفریقای مرکزی ضعیفترین کشورها در این شاخص بودهاند. (از میان ۱۵۵ کشور، ایران نیز در رتبه صد و هشتم قرار دارد.)
در این گزارش از طرفی به کشور چین توجه ویژه ای شده است به گونه ای که یک فصل مجزا با عنوان رشد و شادی در چین از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ اختصاص داده شده است.
علت این انتخاب میتواند رشد بیش از ۵ برابری سرانه GDP در قرن اخیر این کشور باشد. از سوی دیگر قاره آفریقا مورد بررسی قرار گرفته است تا دریابیم آیا حقیقتا مردم آفریقا ناراحتترین افراد دنیا هستند؟ و اگر اینگونه است برای حل این معضل چه میتوان کرد؟ آفریقا قارهای است که دائما اخباری در خصوص قحطی و فقر از آن میشنویم اما آفریقای قرن ۲۱ دیگر فقط با قحطی بیپایان، بیماریها و حکومتهای استبدادی تعریف نمیشود.
اکنون با آفریقای در حال رشد رو به رو هستیم که در حال از میان بردن کلیشههای سابق خود است. این قاره هنوز ثروت معدنی غنیای دارد و هنوز زمینهای کشاورزی دارد که قابل بهرهبرداری هستند. پس امید وجود دارد که در آینده نه چندان دور این قاره پیشرفتهای زیادی کند و رو به ثروتمند شدن برود.
خلاصه گزارش جهانی خوشحالی سال ۲۰۱۸ (WHR 2018):
تمرکز این گزارش در سال ۲۰۱۸ بر مهاجرت و اثر آن بر خوشحالی میباشد؛ به این صورت که کیفیت زندگی مهاجرین یک منطقه را با ساکنین بومی همان منطقه مقایسه کرده و موج مهاجرتهایی که در این سالها شدت یافته و اثرات آن را بر کیفیت زندگی و میزان خوشحالی ملتها بررسی مینماید.
در رتبه بندی کشورها بر اساس این شاخص، کشورهای فنلاند، نروژ و دانمارک در ۳ رتبه برتر و سودان جنوبی، آفریقای مرکزی و بروندی ضعیفترین کشورها در این شاخص بودهاند. (از میان ۱۵۶ کشور، ایران نیز در رتبه صد و ششم قرار دارد.)
نکته قابل توجه در این گزارش این است که میانگین شاخص شادی در هر کشور به تنهایی نمیتواند معیار درستی برای سطح خوشحالی در کشورها باشد، بلکه بایستی به نحوه توزیع آن نیز توجه کرد.
با ارزیابیهای صورت گرفته در زمینه نابرابریها، نابرابری در توزیع درآمد و ثروت یکی از بیشترین و مهمترین عاملها ارزیابی شده است. آمریکای لاتین، آفریقای شمالی، جنوب صحرای غربی آفریقا و خاورمیانه جزو مناطقی هستند که در سال ۲۰۱۸ بیشترین نابرابری در رفاه را داشته اند.
نقدی بر گزارش های موجود در حوزه شادی:
اخیرا مطالعهای از یک گروه محقق اقتصادی ارائه شده است که به طور خاص نشان میدهد رضایت از زندگی فردی میتواند از رضایت کلی جامعه مجزا باشد. این در حالیست که در گزارشهای ذکر شده تاکنون، عموما رضایت جامعه نشان دهنده متوسط رضایت فرد در آن جامعه را نشان داده است.
در واقع کشورهای با تولید ناخالص داخلی بالاتر و نرخ فساد مالی کمتر، در زمره کشورهایی با رضایت جمعی بیشتر قرار گرفتهاند و بالتبع نتیجهگیری خواهد شد که متوسط رضایت فردی نیز در این کشورها بیشتر میباشد.
این گروه محقق بیان میدارد که متغیر رضایت از زندگی فردی یک متغیر بسیار پیچیده است و فاکتورهای فردی بسیاری را در بر میگیرد و تنها با ترکیب چند شاخص اقتصادی همچون نرخ فساد مالی و هزینههای بهداشتی و درمانی و از این دست قابل محاسبه نیست.
نتایج این تحقیق بسیار جالب است و گرچه ارتباط مستقیمی با ارتباط بررسی ما در حوزه وابستگی GDP و شاخص شادکامی ندارد، اما میتواند نشان دهد که گزارشات ارائه شده از سوی موسسه Gallup جهت استناد کردن به آن چندان کامل و همه جانبه نیست.
طی بررسیهای انجام گرفته، از افراد خواسته شده بیان کنند با افزایش در کدامیک از زیرشاخصهای قرار داده شده، سطح رضایت و شادکامی آنها (در سطح فردی و جمعی به طور مجزا) افزایش چشم گیری خواهد داشت و نتایج قابل تامل است.
اکثر معیارهای مد نظر این افراد عبارت بودند از: رهایی از بیعدالتی، فساد و سوءاستفاده از قدرت، سلامتی خود فرد و خانوادهاش که در گزارشات منتشر شده حتی مورد بررسی هم قرار نمیگیرند.
نکته دیگر از این تحقیق اینکه رتبهبندی میزان اهمیت زیرشاخصها در سطح فردی و جمعی کاملا با هم متفاوتاند. ۳تا از مهمترین زیرشاخصهای موثر در رضایت و شادی فردی عبارتند از سلامت فرد و خانواده، شاد بودن خانواده و سلامت جسمی و روحی فرد؛ و این در حالیست که ۳تا از مهمترین ریزمتغیرهای موثر در سطح جمعی عبارتند از: داشتن آزادی انتخاب، اینکه فرد بر اساس چهارچوبهای اخلاقی خود بتواند به راحتی در جامعه زندگی کند و سلامت فرد و خانواده.
علاوه بر این پژوهش، Leitmann نیز در سال ۲۰۰۲ بیان داشت محاسبه میزان کیفیت زندگی برای کشورهای جهان سوم، نیازمند شاخصهای مکملی نیز هست تا بتواند بهتر بیانگر واقعیات مربوط به آن کشورها باشد.
وی وضعیت سکونت، رقابتپذیری، نحوه حکمرانی و میزان ورشکستگیها را نیز برای کشورهای جهان سوم لازم دانست. که اعتبار ناکافی معیارهای موجود را نشان میدهند. اما برای بررسی ارتباط مورد نظر ما در حال حاضر همین گزارش ها موجود است و میتوان امید داشت در آینده معیارهای حقیقیتری به وجود آیند.
بررسی ارتباط بین GDP و شادی:
برای این منظور، درآخرین گزارش موجود ۱۰ کشور ابتدایی در رتبهبندی شاخص شادی و۱۰ کشور انتهایی مورد بررسی قرار گرفتند. مقادیر عددی GDP سرانه و شادی در این کشورها به شرح زیر است:
جدول ۱: رتبه های ۱ تا ۱۰ در شاخص شادی جدول ۲: رتبه های ۱۴۷ تا ۱۵۶ در شاخص شادی
در نمودار شماره۱ GDP های این دو دسته و در نمودار شماره ۲ میزان شادی در این کشورها را با هم مقایسه کردیم:
نمودار ۱: مقایسه شاخص GDP نمودار شماره ۲: مقایسه شاخص Happiness
⦁ طبق مقایسههایی که از جداول به دست آمد، پر واضح است که ۱۰ کشور شاد در مقایسه با کشورهایی که شاخص شادی کمتری دارند و در رتبه آخر هستند GDP بالاتری را نیز دارا میباشند و این را میتوان از خط میانگین تولید ناخالص داخلی ۱۰ کشور اول و ۱۰ کشور آخر متوجه شد. اما نمیتوان گفت لزوما رشد اقتصادی به معنای بهتر شدن شرایط برای همگان است؛ چراکه نابرابریهای موجود در نحوه توزیع شادی را نباید نادیده گرفت.
⦁ با بررسی ۱۰ کشور اول از نظر شاد بودن، از حیث GDP به تضادهای نسبی برمیخوریم؛ به گونهای که شادترین کشور(فنلاند)، در مقایسه با کشورهای دوم تا پنجم، از GDP پایینتری برخوردار است. پس میتوان نتیجه گرفت که ثروت لزوما به تنهایی شادیآور نمیباشد و عوامل دیگری هم در آن دخیل هستند.
⦁ با بررسی تولید ناخالص داخلی کشورهایی که در آخر لیست کشورهای شاد هستند، به نکتهی قابل توجهی برمیخوریم. با بررسی عمیقتر پی میبریم کشورهایی که در فهرست کمدرآمدترین کشورها هستند، در شاخص شادی نیز رتبهی خوبی ندارند. با توجه به جمعبندی این نکته و نکات بالا میتوان دریافت که کمبود ثروت قطعا موجب عدم شادی میشود و اثر آن به قدری زیاد است که سایر عواملی که شادی را ایجاد میکنند را خنثی میکند. در یک جمله میتوان نتیجه گرفت که «ثروت لزوماً شادیآفرین نیست، اما فقر قطعا موجب فلاکت میشود.»
در جهت تکمیل این بحث، یک نشریه آنلاین تحت عنوان Our World In Data که توسط دانشگاه آکسفورد ایجاد شده و تمرکزش بر ارائه اطلاعاتی است که نشان میدهد شرایط دنیا هر روزه در حال تغییر است، میزان شادی مردم دنیا را اندازه گرفته است.
البته در این نشریه تمامی کشورهای دنیا بررسی نشدهاند اما بنا بر اطلاعات موجود، ۱۱ کشور از کشورهای مورد نظر ما بررسی شدند و نمودار میزان خوشحالی مردم این کشورها از سال ۱۹۸۴ تا سال ۲۰۱۴ به شکل زیر است:
نمودار شماره ۳
با مشاهده این نمودار می توان دریافت که کشورهایی که در سال ۲۰۱۸ شادترین مردم دنیا را داشتهاند،گرچه در برخی سالها افول هایی داشتهاند اما همواره جزء شادترین مردمان بودهاند و کشورهایی که در انتهای لیست گزارش سال ۲۰۱۸ قرار دارند، در این بررسی نیز رتبه پایینی داشته و جالب اینجاست که حتی آمار چندانی از این کشورها وجود ندارد. ثروت گرچه تنها عامل خوشحالی مردم یک کشور نیست، اما اهمیت آن را نیز نمی توان کتمان کرد.
اقتصاد شادمانی، نه ملال
میلاد محمدی روزنامهنگار «اقتصاد دانشی شادان نیست». این را توماس کارلایل در سال ۱۸۴۹ نوشت: «این علم، یک علم افسردگیآور، متروک و حقیقتا فرومایه و پریشانکننده است. چیزی که ما میتوانیم آن را با کمی خوشبینی، علمی ملالآور بنامیم».
کارلایل در موقعیت مناسبی برای حرف زدن در این مورد قرار داشت. او یک آدم تلخ و منزوی بود که علیه صنعت، توسعه و علوم جوانی که به دنبال این موارد بودند، فریاد میزد. او اقتصاددانان را ملالآور میدید، اما نه به دلایلی مشهود مثل محاسبات خشک یا شیفتگی مفرط آنان به اصل کمیابی و چگونگی معاش.
میلاد محمدی روزنامهنگار «اقتصاد دانشی شادان نیست». این را توماس کارلایل در سال 1849 نوشت: «این علم، یک علم افسردگیآور، متروک و حقیقتا فرومایه و پریشانکننده است. چیزی که ما میتوانیم آن را با کمی خوشبینی، علمی ملالآور بنامیم».
کارلایل در موقعیت مناسبی برای حرف زدن در این مورد قرار داشت. او یک آدم تلخ و منزوی بود که علیه صنعت، توسعه و علوم جوانی که به دنبال این موارد بودند، فریاد میزد. او اقتصاددانان را ملالآور میدید، اما نه به دلایلی مشهود مثل محاسبات خشک یا شیفتگی مفرط آنان به اصل کمیابی و چگونگی معاش. بلکه او علیه آنان موضع میگرفت چرا که آنها بیش از حد درگیر ایده «مطلوبیت» شده بودند. اقتصاددانان عصر او عقاید خود را از «جرمی بنتام» و فلسفه «مطلوبیتگرایی» او میگرفتند.
آنها میخواستند شادمانی، یا مطلوبیت را، به وسیله محاسبه مجموع احساسات خوب منهای احساسات بد تعیین کرده و تاکید میکردند که پیروی از مطلوبیت و اجتناب از رنج، «تنها» منشا کنشهای بشر است. یکی از آنها حتی ایده اختراع «لذتسنج» (hedonimeter)، یک «ماشین روانشناسانه» که فراز و فرودهای احساسات فرد را درست شبیه یک دماسنج که شدت گرما را میسنجد، مطرح کرده بود. کارلایل معتقد بود این افراد، دچار این توهم هستند که انسان «یک ترازوی آهنی بیجان است که میتوان رنجها و لذتهای روی آن را وزن کرد». لذتسنج اختراع نشد و برای حدودیک قرن، اقتصاددانان نسبت به تاثیر وزن هر دوی اینها یعنی لذت و رنج روی فرد، سکوت کردند. آنها رفتارهای بیرونی را به جای احساسات درونی مطالعه کردند: انتخابهایی که انجام میشود، نه رضایتی که حاصل میشود. اما در سالهای اخیر، اقتصاددانان از نو مطمئن شدند که میتوانند مطلوبیت را به شیوهای که بنتام میپنداشت، بسنجند: با کوانتوم (ذرات) لذت و رنج.
دنیل کانمن، روانشناسی در دانشگاه پرینستون که جایزه نوبل ۲۰۰۲ را در اقتصاد برد، معتقد است افراد آنقدر مرموز که برخی از اقتصاددانان تصور میکنند، نیستند. او و همکارش در این پروژه میگویند: «این دیدگاه که دادههای لذت، قابل سنجش نیستند به این دلیل که مربوط به امور شاخص شاخص قدرت نسبی (شاخص از شادی نسبی) شاخص شاخص قدرت نسبی (شاخص از شادی نسبی) شخصی میشوند، بهطور فراگیری مقبول اما نادرست است».
عموما افراد میتوانند با مقیاسی از اعداد صفر تا 10، بگوید چگونه احساس میکنند. اگر این گفتهها نوعی اظهارات غیرعلمی با صدای بلند محسوب شود، نتایج «لذتسنج»های جدید از هر مدرک دیگری موجهتر خواهد بود و قدرت متقاعدکنندگی دارد. این دستگاهها میتوانند به چشمان افراد، یا حتی بهتر از آن، به مغز افراد نگاه کنند. افرادی که اظهار شاد بودن میکنند، لبخند بیشتری نیز نسبت به دیگران میزنند و .
این دستگاهها این را اینطور معنا میکنند: این افراد با چشمهایشان لبخند می زنند (انقباض ماهیچههای اطراف گودی چشم)، نه فقط با دهانشان. اظهارات افراد نیز کاملا با الکترودهایی که به آنها متصل شده قابل تطبیق است. این الکترودها هنگامی که افراد حس خوبی دارند، فرکانس و ولتاژهایی از قسمت سمت چپ جلوی مغز ارسال میکنند.
به تازگی انتشارات پرینستون کتابی را با عنوان «شادمانی و اقتصاد: چطور اقتصاد و نهادها روی کیفیت زندگی اثر میگذارند؟» به قلم «برونو فری» و «آلویس اشتاتزر» منتشر کرده است. سایت این انتشارات راجع به این کتاب نوشته است: «اقتصاددانان تاکنون عادت داشتهاند که شادی را یک مفهوم «غیرعلمی» تلقی کنند. این کتاب، نخستین کتابی است که پیوندی را بهصورت تجربی بین شادی و اقتصاد -و بین شادی و دموکراسی- برقرار کند. دو اقتصاددان نویسنده کتاب کوشیدهاند با جمعآوری و سنجش دادههایی از حوزه روانشناسی، جامعهشناسی و علوم سیاسی، کیفیت زندگی افراد را اندازهگیری کنند و ببینند چطور شرایط خرد و کلان اقتصاد در قالب مولفههایی مثل درآمد، بیکاری و تورم، شادی را تحت تاثیر قرار میدهد. بهطور قابل انتظار، نتایج بیانگر این بوده که تورم و بیکاری شادی افراد را کاهش میدهند که یافته عجیبی نیست. اما دستاورد خاص آنان این بوده که هر چه سطح دموکراتیک نهادها و درجه خودمختاری محلی بالاتر باشد، افراد از زندگی راضیتر هستند. به طوری که اثر «وجود نهادهایی که مشارکت افراد در سیاست را افزایش میدهد»، مثل رفراندوم، در افزایش سطح رضایتمندی انسانها حتی بیشتر از اثر «افزایش درآمد» اندازهگیری شده است. در کشورهایی مثل آمریکا که به نظر میرسد سرخوردگی از سیاست رو به افزایش است، چنین نتایجی چشمگیر بوده است».
در چند سال اخیر برخی از نهادهای بینالمللی، به طراحی و انتشار شاخصهایی برای سنجش «شادی» بین کشورهای مختلف اقدام کردهاند. بهعنوان مثال، «گزارش شادمانی جهانی» گزارش سالانهای است که از سوی سازمان ملل، از سال ۲۰۱۱ به بعد منتشر میشود؛ البته در بین ۸۵ کشور مورد بررسی در این گزارش، نامی از ایران وجود ندارد. یک شاخص جهانی دیگر در این زمانه، «شاخص سیاره شاد» است که از سوی «بنیاد اقتصاد جدید» و از سال ۲۰۰۶ منتشر میشود. بر اساس نسخه ۲۰۱۲ این گزارش، ایران در رده ۷۷ بین ۱۱۱ کشور قرار دارد.
ایست معاملات روی کف ۷۰ هزار تنی و ثبات نسبی قیمت در بازار آزاد
پیچیدگی بازار پلیمرها در نزدیکی ماه رمضان جدیتر شده است آنهم در شرایطی که نزدیک به ۳ هفته حجم معامله پلیمرها در بورس کالا نسبتا ثابت بوده ولی التهاب خرید هنوز هم پابرجاست.
به گزارش صنایع پلاستیک، در بازار داخلی اما شاهد ثبات نسبی قیمتها بودیم تا جایی که یک بازار به نسبت متعادل با میل به کاهش قیمتها تجربه شد. البته برخی از جرقههای رشد نرخ هم یادآوری میکرد که هنوز بازار از پتانسیل تکانههای قیمتی برخوردار است اگرچه نزدیکی به ماه رمضان بسیاری از دادههای افزایشی را محدود کرده است. انتظار برای اعلام قیمتهای پایه هم موجب شده تا بخشی از دادههای واقعی در بازار مغفول باقی بماند، اگرچه قدرت تاثیرگذاری این سیگنال نهتنها پابرجاست بلکه تقویت هم شده است. در نهایت بازار هنوز از هشدار برای کاهش حجم تولید فاصله نگرفته و اگر این هشدار با تهدیدات قیمتی نیز همراه شود نگرانیهای جدید و قویتری را به همراه خواهد داشت.
افزایش محدود شاخص قیمت پلیمرهای دنیای اقتصاد
شاخص قیمت پلیمرهای «دنیای اقتصاد» در هفته گذشته رشد ۲۴/ ۰ درصدی داشت که از رشد شکننده قیمتی در کل بازار حکایت دارد. این در حالی است که شاهد رشد محدود حجم معاملات بودیم؛ ولی به رغم این رشد، باز هم بازار پلیمرهای بورس کالا با رشد قیمتهای محدودی همراه شد. بهصورت دقیقتر شاخص قیمت پلیمرهای دنیای اقتصاد در هفته گذشته به بیش از ۱۰ هزار و ۹۰۰ تومان رسید که این رقم بالاترین رقم ثبت شده در این بازار از اوایل اسفندماه تاکنون است. البته اگر شاهد رشد بیشتر این شاخص باشیم، میتوان از هماکنون عنوان کرد که بازار پلیمرها ممکن است یک رکوردشکنی قیمتی را هم به ثبت برساند؛ البته این ادعا به شواهد بیشتری نیاز دارد. در کل میتوان گفت که این شاخص قیمتی از اواسط اسفندماه تاکنون در مسیر افزایش قرار داشته و این روند صعودی تاکنون تداوم داشته است. البته این روند کلی که معرف قیمتهای کشف شده در بورس کالاست با رخدادهای قیمتی در بازار داخلی در تضاد است که این پارادوکس دو هفته است که در حال خودنمایی بوده و هرچه این روند متناقض ادامه یابد تغییر فاز این بازار جدیتر خواهد شد. البته از هماکنون نمیتوان هیچ اظهارنظر قاطعی در مورد شرایط کلی در بازار داشت؛ ولی با اعلام قیمتهای پایه دادههای بهتر و مهمتری را شاهد خواهیم بود. اینکه میزان نوسان قیمتهای پایه در بورس کالا همان اثر را بر قیمتهای کشف شده در بورس داشته باشد، مطلبی است که در آینده قابل مشاهده خواهد بود؛ ولی اثرگذاری این روند بر کلیت بازار چندان دور از ذهن نیست.
مطالب مرتبط
اعلام قیمت پایه جدید محصولات پتروشیمی تا نیمه اسفند +لینک دانلود+ جدول مقایسه ای
اعلام قیمت پایه جدید مواد پلیمری و شیمیایی تا ۸ اسفند ۱۴۰۰ +لینک دانلود
اعلام قیمت پایه محصولات پتروشیمی تا ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۰ + لینک دانلود
وضعیت معاملات پلیمرها در بورس کالا
حجم معاملات پلیمرها در بورس کالا در ۳ هفته اخیر نسبتا ثابت بود و ارقامی بیش از ۷۰ هزار تن را به ثبت رساند. این مطلب نشان میدهد که بازار با همین وضعیت به تعادل نسبی دست یافته ولی همین سیگنال را هم باید با دقت بالایی مورد بررسی و شاید نقد قرار داد.در ۳ هفته اخیر چند سیگنال اصلی را شاهد هستیم که مهمترین آنها ثبات نسبی عرضه در فاصلهای بین ۷۴ تا ۷۸ هزار تن است، گویی بازار همین رقم را جبرا پذیرفته است آنهم در شرایطی که نیاز به افزایش عرضهها به وضوح حس میشود. در همین زمان حجم تقاضا بین ۱۱۴ تا ۱۳۰ هزار تن نوسان داشته یعنی تقاضای بالایی در این بازار به ثبت رسیده است. در همین بازه زمانی هم همیشه بیش از ۹۳ درصد از عرضهها مورد معامله قرار گرفته است. همین موارد نشان میدهد که معاملات در بورس کالا چیزی از التهاب کم ندارد آنهم در شرایطی که در برخی اوقات رکوردهای مهمی هم ثبت شده است.
بهعنوان مثال درصد دادوستد عرضهها در هفتههای اخیر حتی به بیش از ۵/ ۹۶ درصد افزایش یافته است که بالاترین رکورد ثبتشده از زمان آزادسازی یا همان نیمایی شدن قیمتها در بورس کالاست. در مورد نسبت تقاضا به عرضهها نیز همین شرایط صادق است یعنی در برابر هر تن عرضه بعضا بیش از ۷۴/ ۱ تن تقاضا به ثبت رسیده که بالاترین رقم ثبتشده از مهرماه سال قبل یا همان قیمتگذاری بر اساس دلار نیمایی و آزادشدن سقف مجاز قیمتها در بورس کالاست.این موارد نشان میدهد که بازار قطعا به عرضههای بالاتری نیاز دارد و اگر بتوان این حجم از عرضه موردنیاز را تامین کرد سیگنال حمایتی مهم در برابر بازار ترسیم خواهد شد و البته اگر کمتوجهی به عرضهها را شاهد باشیم پتانسیل رشد جدی قیمتها را باید مطرح کرد که از همه مهمتر حجم تولید را محدود میکند.
البته برای هفته گذشته شاهد رشد ۶ درصدی عرضهها در بورس کالا بودیم که بخشی از التهاب در این حوزه را متعادل ساخت و موجب شد تقاضا نیز کمتر از یک درصد کاهش یابد. اثرگذاری این موارد هم به رشد ۳ درصد حجم معاملات در بورس کالا منتهی شد و شاهد بودیم که حجم معاملات پلیمرها به نزدیکی ۷۹ هزار تن رسید که بالاترین رکورد ثبتشده در ۶ هفته اخیر بهشمار میرود. البته هنوز دادههای بورس کالا از پتانسیل التهاب در این بازار خبر میدهد یعنی زیر پوست بازار خبرهایی است که میتواند با چند جرقه قیمتی به تغییرات جدیدی در این بازار منتهی شود.البته همانگونه که پیشتر اشاره شد وضعیت تولید در صنایع تکمیلی را باید مهمترین داده اثرگذار بر بازار بهشمار آورد، زیرا ارزش افزوده، اشتغال و فعالیتهای تجاری در بازار را معطوف به خود میسازد.در کنار واقعیتهای معاملاتی در بازار پلیمرها میتوان به یک سیگنال جانبی دیگر هم اشاره کرد و آن رهگیری حجم تولید در صنایع مصرفکننده محصولات شیمیایی است تا جایی که میتوان گفت رهگیری این بازار به بررسی رخدادهای تولیدی در صنایع میاندستی (صنایع بزرگ بین صنایع بالادستی برجسته و صنایع پاییندستی مصرفکننده مواد اولیه) کمک میکند.در هفته گذشته حجم معاملات در بازار محصولات شیمیایی بورس کالا به بیش از ۳۰ هزار و ۴۰۰ تن رسید که رشدی ۱۶ درصدی را در مقایسه با هفته قبل از آن ترسیم میکند. این در حالی بود که حجم عرضهها رشدی یک درصدی و تقاضا افزایش ۱۱ درصدی داشت. در نهایت ۷۷ درصد از شاخص شاخص قدرت نسبی (شاخص از شادی نسبی) عرضهها مورد معامله قرار گرفت که این نرخ بالاترین درصد معامله از زمان نیمایی شدن قیمتها تاکنون است. این وضعیت را باید جدی گرفت زیرا نشان میدهد بخشی از نگرانیها در مورد کاهش حجم تولید مرتفع شده و دادهای حمایتی برای کل بازار بهشمار میرود.
روزهای آرام قیمتی در بازار آزاد
ثبات نرخهای پایه در بازار محصولات پتروشیمی بورس کالا موجب شد تا نوسان قیمتها هم در این بازار از سمت این سیگنال مهم به نسبت آرام باشد. البته نوسان نسبی حجم عرضهها در طول فعالیت دو هفته اخیر در بورس کالا موجب شد تا اندک نوسان قیمتی هم در این بازار به ثبت برسد اما در کل بازاری با ثبات با میل به کاهش قیمتها را شاهد بودیم. همین تمایل به افت نرخ را باید جدی گرفت آنهم در شرایطی که طی ۳ هفته مستمر حجم معاملات پلیمرها در بورس کالا نسبتا ثابت بوده است. در زمانی که حجم معاملات بهصورت کلی ثابت است ولی قیمتها کاهشی است باید این نگرانی را مطرح کرد که حجم تقاضای واقعی نزولی بوده است. از سوی دیگر نوسان قیمتها در بورس کالا هم خود یک سیگنال مجزا به شمار میرود که باید اثر آن را در بازار داخلی مورد توجه قرار داد. این وضعیت به این معنی است که هم نزدیکی به ماه رمضان بخشی از تقاضا را محدود کرده و هم مصرفکنندگان واقعی بخشی از نیاز خود را از منابع موجود در واحدهای تولیدی تامین میکنند گویی هنوز هم برخی از خریدهای سال گذشته در واحدها باقی مانده است. البته این وضعیت یعنی خریداران اصلی دیگر تقاضای خود را کمتر از بازار داخلی تامین کرده و احتمالا به بورس کالا مراجعه کردهاند.
با توجه به روند نزولی نسبی قیمتها در بازار داخلی آن هم در شرایطی که جرقههای مهمی از رشد قیمتها در گوشه و کنار بازار مشاهده میشود باید گفت که امکان تغییر فاز نرخ طبیعتا وجود دارد و این وضعیت میتواند تغییراتی پیشبینینشده را به همراه داشته باشد و هرچقدر این شرایط یعنی روند نزولی قیمتها تداوم داشته باشد، احتمالا تغییر فاز بازار هم عمیقتر و قویتر خواهد شد.نکته مهم دیگر نزدیکی به ماه رمضان است و همین سیگنال از هماکنون اثرگذاری خود را آغاز کرده یعنی برای برخی از گروههای کالایی با کاهش تقاضا و برای برخی دیگر با افزایش نیاز به خرید مواد اولیه خودنمایی کرده است. این شرایط کلی البته تاکنون اثرگذاری کاهشی بیشتری بر بازار داشته است ولی هنوز هم باید منتظر ماند تا تاثیر نهایی را در آغاز ماه رمضان مشاهده کرد.
مهمترین سیگنال پیشنگر در بازار پتروشیمی
قیمتهای پایه در بورس کالا را شاید بتوان مهمترین سیگنال پیشنگر در بازار پتروشیمی به شمار آورد اگرچه این هفته بعد از دو هفته شاهد اعلام قیمتهای پایه بهصورت رسمی هستیم یعنی میزان اثرگذاری دادههای مختلف به نسبت هفتههای قبل بیشتر است و دادههای مهم در این دو هفته تجمیع شده و بر نرخهای پایه اثر میگذارد اما از هماکنون انتظار داریم نوسان قیمتهای پایه جدیتر از دورههای قبل باشد.
آخرین قیمتهای پایه اعلامی در بورس کالا با دلار ۸ هزار و ۹۵۰ تومان برای متوسط قیمت دلار نیمایی مورد محاسبه قرار گرفته است. اما هماکنون این نرخ نزدیک یا بیشتر از ۹ هزار و ۳۰۰ تومان است یعنی تنها بر پایه همین یک سیگنال نزدیک به ۴ درصد رشد قیمتها را باید مدنظر قرار داد. این داده را باید جدی گرفت آن هم در شرایطی که در آخرین قیمتهای پایه شاهد یک عقبگرد قیمتی در بورس کالا بودیم و از همان زمان تاکنون تاثیرات این روند نزولی را میتوان در نرخهای کشف شده در بورس و بازار مشاهده کرد. این در حالی است که در ماههای اخیر شاهد رشد نرخ در بازارهای جهانی هم هستیم اگرچه برای گروههای کالایی مختلف، این وضعیت متفاوت بوده اما روند کلی در بازارهای بینالمللی افزایشی بوده است. بهعنوان یک شاخص مشخص میتوان از نوسان قیمت نفتا یا همان مهمترین خوراک مایع در صنایع پتروشیمی در جهان یاد کرد که مدتی است در مسیر افزایش بوده و رشد نرخهای بزرگی را به ثبت رسانده است. بهای هر تن نفتا در اوایل سال جاری میلادی کمتر از ۴۵۰ دلار بر هر تن در بازارهای آسیایی بوده که این نرخ هماکنون (اواخر هفته گذشته میلادی) به بیش از ۵۶۰ دلار رسیده است. این روند البته در هفتههای اخیر باز هم تداوم داشته و میتوان گفت که نرخهای موجود با کمی اغماض در بالاترین رقم در ۶ ماه اخیر قرار داشته است.البته در آخرین معاملات نفت خام در بازارهای جهانی شاهد یک کاهش نرخ جدی بودیم که در کنار افت قیمتها در بازار سهام آمریکا نقشآفرینی کرده است. بهصورت دقیقتر روند عمومی در بازار جهانی نفتا هنوز از افت قیمت نفت خام اثر نپذیرفته است ولی این احتمال وجود دارد که شاهد اثرگذاری این داده در روزهای آینده باشیم.
البته تاثیرپذیری بازار پتروشیمی از نوسان قیمت نفت خام یا نفتا نیاز به زمان دارد و به سرعت شاهد آن نخواهیم بود که حتی بهرغم افت قیمت جهانی نفت، کاهش بهای پتروشیمیها به ثبت برسد و حتی ممکن است عکس این روند را هم شاهد باشیم. بهصورت دقیقتر هنوز بازار محصولات پتروشیمی خود را با رشد قیمت مواد اولیه خود وفق نداده و اثرگذاری رشد قیمت نفتا در بازار پتروشیمی سرشکن نشده است.این نکته یعنی آنکه روند افزایشی قیمتهای جهانی هنوز امکان تداوم دارد حتی اگر قیمت جهانی نفت خام چیزی شبیه به سقوط آزاد را تجربه کند. با توجه به تمامی موارد فوق پتانسیل رشد قیمتهای جهانی را باید در نظر گرفت که در کنار امکان رشد قیمت دلار نیمایی به معنی احتمال افزایش قیمتهای پایه در نرخهای اخیر است. البته تجربه نشان داده که بدنه عملیاتی در تعیین نرخ در شرکت ملی صنایع پتروشیمی همیشه تلاش کرده تا از رشد حداکثری قیمتها ممانعت کرده و اغلب نرخهایی کمتر از حد انتظار را اعلام کند. همین داده یعنی عدم قطعیت در نرخهای اعلامی را باید جدی گرفت ولی اگر شاهد مدیریت قیمتها نباشیم میتوان انتظار رشد قیمتهای پایه در بورس کالا را مدنظر قرار داد. سیگنالی که شاید از نگاه برخی مغفول مانده باشد.