آموزش استراتژی کسب و کار

استراتژی کسب و کار
استراتژی کسب و کار چیست و چه کاربردی دارد؟ کسب و کارهای امروزی برای موفقیت کار سختی در پیش دارند. ما در دنیایی زندگی می کنیم که امکانات بسیار زیادی داشته و فناوری های زیادی نیز در اختیار ما قرار دارد تا مسیر پیشرفت و توسعه را بپیماییم.
در سال های اخیر روش های بسیار مؤثر و قدرتمندی برای مدیریت کسب و کارها توسعه یافته است که می توانند راندمان کاری شما را در کسب و کارهای خود چند برابر کنند. شاید در نگاه اول استفاده از انواع استراتژی کسب و کار را امری بی فایده بدانید و آن را نادیده بگیرید.
اما با نگاه کردن به آمار بالای کسب و کارهایی که در همان قدم های نخستین از دور خارج شده و شکست می خورند، متوجه خواهید شد که نداشتن استراتژی مشخص و مدیریت استراتژی کسب و کار چقدر با اهمیت و مهم می باشد.
ابعاد استراتژی کسب و کار
استراتژی کسب و کار در ۴ بعد اصلی و مهم ساخته و پرداخته می شود. بعد اول آن که به استراتژی سرمایه گذاری محصول – بازار معروف است، شما باید روند کاری خود را در کسب و کار خود تعیین نمایید. در این بعد است که مشخص خواهد شد شما قرار است در چه بازاری به رقابت بپردازید و رقیبان شما از چه ترفندهای برای موفقیت در بازار استفاده می نمایند.
در این بعد شما باید سازمان و شرکت خود را به بخش های کوچک تر تقسیم نموده و سپس بر حسب استراتژی که تعریف می نمایید برای هر بخش وظایف و البته بودجه ای در خور در نظر بگیرید. این بعد از استراتژی آموزش استراتژی کسب و کار کسب و کار حتی در مدیریت شرکت های خیلی بزرگ نیز کاربرد دارد.
سه بعد بعدی استراتژی کسب و کار نیز به ترتیب ارزش پیشنهادی مشتری، دارایی ها و برنامه و استراتژی های وظیفه ای برای کارکنان می باشد. این ابعاد از استراتژی کسب و کار به نحوه رقابتی که در بازار خواهید داشت می پردازند.
در واقع شما بعد از تعیین بازار هدف و بخش بندی سازمان خود بایستی ارزش بخش های مختلف آن را تعیین نمایید. به این ترتیب شما قادر خواهید بود تا در هر مرحله ای با قدرت یکی از بخش های خود مسیر توسعه و پیشرفت را طی کنید.
در یک تعریف ساده و ابتدایی مدیریت استراتژیک برای هر کسب و کاری برنامه ریزی مدون انجام شده برای موفقیت در مسیر آن در رقابت با سایر رقبا می باشد. البته برنامه ریزی برای کسب و کار را نباید با برنامه ریزی های درسی اشتباه بگیرید. برای داشتن مدیریت استراتژیک کارکردی و بهینه شما نیاز به بررسی پارامترهای بسیار زیادی خواهید داشت.
حتی می بایست از مدل های ریاضی مناسب برای تجزیه و تحلیل بازار نیز استفاده نمایید. اما در نهایت با رسیدن به پاسخ یک سؤال شما می توانید مدیریت استراتژیک کسب و کار را خود را بر پایه آن قرار دهید. اینکه چگونه قرار است در بازار به رقابت بپردازید؟ برای داشتن مدیریت استراتژیک درست بایستی با معیارهای آن آشنا بوده و در رسیدن به این معیارها بررسی لازم را به عمل آورید.
پاسخ دادن به برخی سؤالات می تواند در تدوین مدیریت استراتژیک کارکردی کسب و کار شما تأثیر گذار باشد. سؤالاتی مانند: آیا بازده سرمایه گذاری شما قابل توجیه است؟ آیا رقابت پایداری وجود خواهد داشت؟ آیا استراتژی در آینده نیز موفق خواهد بود؟ امکان اجرای استراتژی چقدر است؟ میزان همخوانی استراتژی با سایر ترفندهای بازار چقدر است؟
از این دست سؤالات هستند. پاسخ دادن به این سؤال ها می تواند مدیریت راهبردی کاملاً منطقی و اصولی را برای شما اختصاص دهد. از این رو قبل از انتخاب روش مدیریت استراتژیک خود در کسب و کار بایستی این معیارها را در آن بسنجید.
انواع استراتژی ها
استراتژی کسب و کار معمولاً بر پایه یک اصل مهم بنا می شود. تمام استراتژی های تدوین شده به استراتژی های پایه ای باز می گردند. در این بخش از مقاله معرفی استراتژی کسب و کار می خواهیم استراتژی های پایه ای کسب و کار را برای شما تعریف کنیم تا به وسیله آن بتوانید یک مدیریت قدرتمند داشته باشید.
استراتژی کسب و کار رقابتی
پایه و اساس این استراتژی کسب و کار برای رقابت در بازار با رقبا تدوین می گردد. از این طریق شما می توانید کسب و کار خود را برای بازار رقابتی در جامعه آماده نمایید. برای داشتن چنین استراتژی شما می بایست تمام روش های سایر رقبا را بررسی نمایید تا از یک برنامه قدرتمند و سطح بالاتر از آنها برای کسب و کار خود بهره ببرید.
داشتن یک روش انحصاری می تواند تبدیل به اسلحه پنهان و قدرتمند شما در فضای رقابتی بازار باشد. شما در این استراتژی باید از روش های جذب مشتری و تأمین نیازهای آن ها برای بالا بردن میزان فروش شرکت خود استفاده نمایید.
ا
روش مدیریت استراتژیک مشارکتی در سطح های بسیار بالا برای مدیران شرکت های بزرگ پیاده سازی می شود. در این روش مدیران به یک تعامل سازنده برای رشد بازار صنعت خود می رسند. در حین رقابت می توان با استفاده از چنین استراتژی های ارزنده ای بازار صنعت خود را نسبت به سایر بازارها در سطح بالاتری نگه دارید.
استراتژی کسب و کار
این استراتژی که استراتژی واحد کسب و کار هم معروف است، برای کسب و کارهای کوچک و بزرگ تعریف می شود. برای تدوین هر چه بهتر آن ترکیبی از دو روش بالا را استفاده می نمایند. برای این منظور شما بایستی به صورت دقیق تعیین نمایید که چگونه قرار است در بازار با رقبا به رقابت بپردازید و از آنها عقب نمانید. چگونه محصولات خود را آموزش استراتژی کسب و کار با کیفیت عالی ارائه و برای آنها مشتری جذب کنید.
ما بایستی با کمترین تعداد کارکنان بالاترین میزان راندمان را برای کسب و کار خود به دست بیاورید. در این روش استراتژی شما برای تک تک واحدهای سازمان خود برنامه ریزی نموده و آنها را در مسیر رشد شرکت قرار می دهید. اینکه میزان منابع مصرفی لازم برای توسعه شرکت چقدر باشد و به کدام بخش ها اختصاص یابد، پاسخ هایی است که شما در استراتژی کارکردی به آنها خواهید رسید.
6 مرحله اصلی برای برنامه استراتژیک کسب و کار
خیلی از کارآفرین های جوان، به جای اینکه به صورت تخصصی برای کسب و کار خودشان یک برنامه ریزی دقیق انجام دهند، از نمونه های آماده آن استفاده می کنند.
نکته ای که اینجا اهمیت دارد، این است که نمونه های آماده تنها یک سند خارجی هستند که برای سرمایه گذاران و مشاغل بانکی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند.
اینکه در آموزش های کسب و کار به طور مشخص، برنامه استراتژیک کسب و کار خود را فرا می گیرید برای روشن تر شدن مسیر و آگاهی شما از روند کاری خودتان خواهد بود.
هدف اصلی، ساختن یک برنامه استراتژیک داخلی و بلند مدت برای مشاغل است که بتواند مدیریت را برای گرفتن تصمیمات درست راهنمایی کند.
و این امر خیلی با استفاده از برنامه های آماده متفاوت است. و حتی ممکن است ماه ها برای نوشت این برنامه زمان لازم باشد.
در ادامه این مقاله 6 مولفه اصلی برای ساخت برنامه استراتژیک کسب و کار شما آورده شده تا بدانید چطور مسیر توسعه کسب و کار خود را پیش ببرید.
صنعت، رقبا و تمایلات مشتریان خود را ارزیابی کنید
اولین قدم برای اینکه بتوانید یک برنامه مدون تهیه کنید، از مطالعه بازار هدف شما شروع میشود، جایی که شما می خواهید در آن فعالیت های خود را گسترش دهید.
صنعت و صنف شما چقدر بزرگ است؟
سرعت رشد بازار شما چقدر است؟
رقبای اصلی شما چه کسانی هستند؟
رقبای شما چطور تامین میشوند؟
چه حرکاتی در کسب و کار خود انجام میدهند؟
روند قیمت گذاری آنها چگونه است؟
مشتریان شما کدام کالاها و خدمات را درخواست می کنند؟
ایا در بازی های اقتصادی روند کلان و مشاغل پردرآمد هم وجود دارد؟
ایا مسئله و مقررات دولتی هم وجود دارد؟
شما نمی توانید برنامه موثری برای کسب و کار خود تهیه کنید، مگر آنکه خیلی واضح و شفاف بدانید در صنعت و دنیای رقابتی، چه چیزهای موانع شما هستند تا به چشم انداز خود نرسید و چطور می توانید از دیگر رقبای خود متمایز باشید.
به این موضوع باید بر اساس یک ارزیابی بیرونی از دنیای کاری خود فکر کنید، که چه مواردی به کسب و کار شما ضربه میزند و روی روند های شما تاثیر گذار است.
تجزیه و تحلیل swot را در مورد کسب و کار خود تکمیل کنید
تجزیه تحلیل swot در واقع نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدات شرکت شما را ارزیابی می کنید. برای انکه یک ذهنیت بهتر راجع به هرکدام از این قسمت ها داشته باشید در ادامه مثال های اساسی به شما ارائه کرده ایم.
اینکه بگوییم نقاط قوت خیلی کلی است، برای همین بهتر است با چند مثال آشنا شوید تا ذهن شما کمی آشنا تر شود و راحتتر پاسخ های مناسب را به شما ارائه دهد.
برای اینکه بخواهید نقاط قوت کسب و کار خود را پیدا کنید بهتر است روی این موضوعات تمرکز داشته باشید:
نقاط قوت موجود کارکنان، پشتیبانی مشتریان، پایگاه مشتریان، موقعیت بازار، منابع مالی، کانال های فروش، محصولات، سودآوری و رشد کسب و کار شما می تواند باشد.
نقاط ضعف موجود در کارکنان شما، حاشیه بازار، موقعیت بازار، منابع مالی، آسیب پذیری رقابتی، آسیب پذیری اقتصادی، محصولات از دست رفته، شکایات مشتریان، کانال های فروش گمشده و موارد دیگر می تواند باشد.
فرصت های موجود در ورود متعارف در بازار ها، تشکیل اتحادیه ها و اصناف، جمع آوری بودجه، راه اندازی محصولات جدید، شناسانی نیاز های اساسی مشتریان و موارد دیگر می تواند باشد.
تهدیدات موجود سراسر اقتصاد، از دست دادن کارکنان کلیدی، فقدان منابع مالی، جریان محدود پول نقد، تجزیه قیمت ها و افت وحشتناک آن می تواند باشد.
این موضوعات باید به صورت کامل در کسب وکار شما مشخص شود، و می توانید به این مرحله به عنوان ارزیابی داخلی نگاه کنید.
ماموریت و چشم انداز خود را تعریف کنید
هنگامی که شما ارزیابی های داخلی و خارجی خود را انجام دادید، در یک موقعیت ایده آل برای طراحی پیش نویس دستوالعمل های سطح عالی بیانیه ماموریت ها و چشم انداز های خود هستید.
بیانیه ماموریت های شما با این سوال باید ارائه شود که ” چرا ما وجود داریم؟ “. برای مثال می توانید بیان کنید که ” ماموریت ما جایگزینی تحقیقات گران بازار به صورت آفلاین با کیفیت برابر با استفاده از بینش شنیدن حرف جامعه است “.
بیانیه چشم انداز شما هم باید با این موضوع مطرح شود که ” کسب و کار ما چه پیشنهاداتی را ارائه می دهد و به کجا می خواهیم برسیم “.
تمامی مواردی که می خواهید در چشم انداز خود ارائه کنید باید قابل سنجش و زمانبندی باشد.
برای مثال، ” ما می خواهیم در 3 سال آینده با هدایت صنعت خودمان به پلتفرم آشنایی با صحبت های جامعه به در آمد 500 میلیونی برسیم”.
این مرحله در واقع ستاره قطبی کسب و کار شما خواهد بود که شما را برای گرفتن بهترین تصمیمات با جزییات آن، راهنمایی خواهد کرد.
هر برنامه استراتژی برای کسب وکار ها نیاز به یک راهنما و ستاره قطبی دارد. این مرحله در شبهای تاریک، تنها راهنمای شما خواهد بود.
اهداف کسب و کار خود را تعریف کنید
تصور کنید در یک هواپیما هستید در ارتفاع 30000 پایی از سطح زمین در حال حرکت هستید. حالا همه چیز را می توانید ببینید. حالا که تا این مرحله پیش آمده اید در واقع به این ارتفاع از کار خود رسیده اید.
حالا می دانید به کجا می خواهید بروید، چه مواتع و مشکلاتی بر سر راه کسب و کار شما وجود دارد. حالا زمان آن رسیده که به سمت اهداف خود حرکت کنید و کارهای لازم را انجام دهید تا به چشم انداز مورد نظر خود برسید.
اهداف شما نتایج مشخصی است که می خواهید به آنها برسید. این اهداف می تواند مواردی مانند تغییر در عرضه محصول، استراتژی های فروش و بازاریابی، منابع مالی، بهره وری عملیاتی، فرهنگ کارمندان، اهداف مالی و موارد دیگر را شامل شود.
چه چیزها و کارهایی در سطح بالایی انجام شود، تا ایده های شما برای کسب و کار تبدیل به واقعیت شود.
اهداف مهم ترین عامل محرک در هر کاری هستند، و قطعا نمی شود که شما بخواهید یک برنامه استراتژی کسب و کار بدون هدف تهیه کنید.
اهداف خود را بخش بندی کنید
همان طور که می خواهید یک پیاز را بخورید، باید لایه های آن را جابه جا کنید، و با کنار زدن هر، لایه به بهترین قسمت های آن میرسید. اهداف خود را نیز در این مرحله باید دسته بندی و بخش بندی کنید.
حالا زمان آن رسیده که تصمیم بگیریم کدام اهداف و ابتکارات خاصی که برای برنامه استراتژیک کسب و کار خود تعیین کرده ایم، باید اقدامات لازم را جهت رسیدن به آنها انجام داد، تا منجر به دستیابی به اهداف تجاری شود.
این کارها معمولا به صورت گروهی، داخل شرکت برنامه ریزی و اقدامات لازم انجام می پذیرد. هر کدام از اقدامات را به گروه و تیم متخصص آن ارجاع دهید.
همانطور که در مقاله مهارت های کسب و کار گفتیم واگذاری از مهم ترین مهارت های مدیریتی کسب و کار است. اصلا این مهارت را ساده نگیرید.
گروه محصولات، گروه بازاریابی، گروه عملیات و فناوری، گروه مالی و منابع انسانی، همه این تیم ها باید کارهای مخصوص به خودشان را انجام دهند.
برای مثال یکی از اهداف شما می تواند بهبود روحیه خودتان و افراد شرکت باشد. و این یک هدف است که باید به تیم منابع انسانی و تیم های مالی ارجاع داده شود و این هدف با افزایش مزایا برای کارکنان می تواند محقق شود.
البته به عنوان کارآفرین و مدیر مجموعه این وظیفه شماست تا اهداف را طوری انتخاب و واگذار کنید تا تیم های مربوطه بتوانند برای آن پاسخگو باشند و در زمان معین بتوانند به مرحله مورد انتظار برسند.
بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که پس از هدف گذاری، روش smart را روی ان پیاده کنید. یعنی هدف خود را خاص، قابل اندازه گیری، دستیافتنی، مرتبط و دارای زمانبندی باشد.
نیاز های کارکنان، بودجه و راههای تامین مالی را تعیین کنید
هنگامی که تمامی نیاز های سازمان تعریف و تعیین شدند. اکنون می توانید آنها را در یک برنامه سازمانی متمرکز، ساختار سیستمی و بودجه ای جمع بندی کنید.
اگر منابع مالی کاملی که برای دستیابی به برنامه های خود لازم دارید را ندارید، یکی از این دوگزینه را پیش رو خواهید داشت.
- اهداف خود را به قسمت های کوچکتر تقسیم بندی کنید تا بتوانید به آنها دست پیدا کنید.
- سرمایه خود را برای رسیدن به اهداف خود جمع کنید و اگر لازم است سرمایه گذار پیدا کنید.
اغلب اوقات می توانید از یک مشاور کسب و کار برای حل کردن این موضوعات کمک بگیرید. اگر شخصی از بیرون به کار شما نگاه کند، ایده های بسیاری می تواند داشته باشد تا بتوانید انها را عملی کنید.
یک ضرب آموزش استراتژی کسب و کار المثلی در قدیم وجود داشت که میگفت:
بیرون گود نشسته و میگه لنگش کن
این مسئله امروز جنبه مثبت قضیه را پیدا کرده. زمانی که شما غرق در کار خود می شوید و مشکلات اجازه دیدن فرصت ها را به شما نمی دهند، بودن در کنار یک مشاور، متخصص و وکیل بسیار می تواند رهایی بخش برای کسب و کار شما باشد.
مشاوران می توانند به سازمان دهی این فرایند ها کمک کنند. و مدیران بر مسائلی متمرکز باشند که واقعا مهم و حیاتی است.
البته کار دیگر مشاوران این است که بین سرپرست ها و مدیران تیم ها هم میانجیگری کنند تا اختلافات و مشاجرات موجود حل و فصل شود.
این مسئله خیلی مهم است، داشتن برنامه استراتژیک کسب و کار یکی از 12 مهارت اصلی در کسب و کار ها است. و اگر درست مانند آن حرکت نکنیم احتمال اینکه محقق شود بسیار کم است.
دانلود ترجمه مقاله عملکرد و برنامه ریزی استراتژی کسب و کار الکترونیکی: مطالعه ای تطبیقی از انگلستان و یونان
عملکرد و برنامه ریزی استراتژی کسب و کار الکترونیکی: مطالعه ای تطبیقی از انگلستان و یونان
On e-business strategy planning and performance: a comparative study of the UK and Greece
  مدیریت کسب و کار الکترونیکی؛ عملکرد کسب و کار الکترونیکی؛ مدیریت استراتژیک؛ روش تحقیق؛ برنامه ریزی استراتژیک؛ روش های کمی
سفارش ترجمه تخصصی این مقاله
دانلود رایگان مقاله انگلیسی
1. مقدمه 2. روش های تحقیق مربوطه و تاثیر آنها روی مدل پیشنهادی 3. مدل برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار الکترونیکی LP 4. چارچوب تئوریک و مدل های عملکرد 5. مطالعه ای تطبیقی از انگلستان و یونان 6. جمع آوری داده ها و آنالیز 7. مدل پژوهشی LP: آنالیز و عملکرد 8. نتیجه گیری و پژوهش های آتی
چکیده – در این مطالعه، تاثیر عملکرد مالی و غیر مالی سازمان ها روی برنامه ریزی استراتژی کسب و کار الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفته است. پارامترهای برنامه ریزی استراتژیکی مدل فیلیپس هنگام اعمال روی برنامه ریزی استراتژی کسب و کاری مورد ارزیابی قرار گرفته است. روابط بین این پارامترها یعنی رسمیت، مشارکت، پیچیدگی و دقت و نیز عملکرد مالی و غیر مالی بررسی شده و جهت گیری های این روابط مورد بررسی قرار گرفته اند. مدلی مفهومی ایجاد شده و روش تحقیق کمی برای تست این چهار فرضیه مورد استفاده قرار گرفته است. مدل کسب و کار الکترونیکی پیشنهادی در دو کشور اروپایی یعنی انگلستان و یونان مورد تست قرار گرفته است. نتایج عددی مقایسه ای و آنالیز تحلیلی آماری مختصری که انجام گرفته نشان می دهد که در هر دو کشور، مشارکت دارای رابطه مثبتی با عملکرد مالی بوده و رسمیت دارای رابطه ای مثبت با عملکرد غیر مالی است. مدل پیشنهادی روی کشورهای دیگر (غیر از یونان و انگلستان) نیز قابل بسط می باشد، بنابراین می توان در محیط های ملی دیگر نیز مورد استفاده قرار داد.
In this research study the effect of Financial and Non-Financial performance of organisations on e-business strategy planning is investigated. The strategic planning parameters of Phillips model are examined when applied to e-business strategy planning. The relationships between these parameters, that is, Formality, Participation, Sophistication and Thoroughness, and Financial and Non-Financial Performance, are examined and the directions of these relationships are investigated. A conceptual model has been constructed and quantitative research methods are used to test four hypotheses. The proposed e-business model was tested in two EU countries, the UK and Greece. A synoptic statistical analysis and comparative numerical results are given showing that in both countries Participation has a positive relationship with Financial Performance and Formality has a positive relationship with Non-Financial Performance. The proposed model is extendable and valid in countries other than the UK and Greece, thus being able to be adapted to and used in other national environments.
۶ استراتژی برندسازی کسب و کارهای کوچک
در دنیای دیجیتال مارکتینگ ، با مشکلاتی مختلفی روبرو خواهید شد. اما در مسیر پیشرفت، بسیاری از کسب و کارهای کوچک و نوپا، با چالش هایی روبرو هستند که مشاغل بزرگتر معمولا با آنها مواجه نمیشوند. مخصوصاً وقتی صحبت از برندسازی است.
معرفی یک برند به خودی خود به اندازه کافی دشوار است. اما سختی های این کار برای مشاغل کوچک و شرکت های نوپا، به دلیل محدودیت بودجه و محدودیت زمانی، می تواند حتی بیشتر چالش برانگیز باشد.
ما در این مطلب به شما خواهیم آموخت که مهم نیست شرکت شما چقدر کوچک باشد؛ اصلی ترین اقدام در برندسازی کسب و کارهای کوچک ایجاد یک برند به یاد ماندنی و ثابت قدم بودن است. این مهم است که در نظر بگیرید که مردم چگونه تجارت شما را درک می کنند. پس از معرفی یک هویت به یاد ماندنی، تلاش کنید این هویت را حفظ کرده و از آن به عنوان پایه ای برای کلیه ارتباطات و تبلیغات خود استفاده کنید؛ تا مخاطب هدف شما دائمآ آن را ببیند.
در این بخش چند استراتژی که کسب و کارهای کوچک و شرکتهای نوپا میتوانند برای ایجاد این هویتها از آنها استفاده کنند؛ مورد بررسی قرار میگیرد.
۶ استراتژی برندسازی کسب و کارهای کوچک
١. یک نام به یاد ماندنی انتخاب کنید
شما برای ایجاد “تآثیرگذاری اولیه” کمتر از ١٠ ثانیه زمان دارید. قطعآ نام کسب و کار شما بر آنچه بر ذهن مخاطب تآثیر میگذارد، نقش مهمی دارد. علاوه بر واضح بودن نام برند تجاری، آن را را آسان، مرتبط و به یاد ماندنی انتخاب کنید.
بهترین نام تجاری نامی است که کوتاه و آسان باشد. در حالت ایده آل، این یک کلمه دو بخشی بهترین انتخاب است؛ زیرا این کلمات به طور کلی توجه مخاطب هدف را جلب کرده به یاد ماندنی تر هستند.
نکته مهم دیگر این است که اغلب کسب و کارهای موفق طیف وسیعی از محصولات را ارائه می دهد. بنابراین نام تجاری شما نباید خیلی خاص باشد.
برای شروع کار:
• تمام نامهایی که شرایط بالا را دارند و به ذهنتان خطور میکنند را یادداشت کنید.
• لیستی از کلمات مترادف و مرتبط نیز تهیه کنید.
• نامهای پیشنهادی و کلمات مرتبط را در کنار یکدیگر امتحان کنید. (ممکن است برخی کلمات بی معنی و بلا استفاده باشند).
• به ترکیب کردن کلمات ادامه دهید تا در نهایت به نام ایده آل دست یابید.
٢. احساسات مخاطب خود را درگیر کنید
ایجاد یک واکنش عاطفی می تواند بر نحوه یادآوری هرچیز تأثیر بگذارد. برانگیختن احساسات مخاطب هدف، می تواند در تأثیرگذاری نام تجاری شما موثر بوده و به شما در برندسازی کمک کند.
سعی کنید با صدا، پیام و هویتی بسازید که باعث شود مخاطب شما به شکل عاطفی با کسب و کارتان ارتباط برقرار کند. روش انجام این امر در بین شرکتهاف متفاوت خواهد بود. یک برند ممکن است نوستالژیک باشد، در حالی که برند دیگری ممکن است جنبه سرگرمی داشته باشد.
٣. یک هویت بصری ایجاد کنید
انسان موجوداتی بصری هستند. لذا تلاش های برندسازی شما، باید در راستای در اولویت قرار دادن هویت بصری باشد. مانند انتخاب رنگهای مناسب در نام تجاری. رنگهای مختلف میتوانند پیامهای مختلفی را به آموزش استراتژی کسب و کار ذهن مخاطبین شما منتقل کنند. به عنوان مثال، رنگ قرمز اغلب نشان دهنده اشتیاق است و می تواند توجه شما را به خود جلب کند. بنابراین میتواند انتخاب مناسبی برای برندهایی که می خواهند تصویری جسورانه ارائه دهند، باشد.
تایپوگرافی یکی دیگر از جنبه های مهم هویت بصری شماست. به عنوان مثال، تعدادی از فونتها معمولاً سنتیتر به نظر می رسند و برای چاپ مناسب تر هستند. از طرفی فونتهای دیگری هستندکه نمایی بازیگوشانه و غیررسمی داشته و خوانایی خوبی را برای صفحه نمایش های دیجیتال فراهم می کنند. این عوامل بصری را در نظر داشته باشید تا آرمی را طراحی کنید که نشانگر برند شماست.
۴. وب آموزش استراتژی کسب و کار سایت خود را با هویت نام تجاری خود هماهنگ کنید
نزدیک به ٢ میلیارد نفر کالا و خدمات را بصورت آنلاین خریداری میکنند. این امر وب سایت شما را به یک فروشگاه مهم برای تجارت تبدیل می کند. هویت نام تجاری خود را از طریق وب سایت نیز منتقل کنید. همه فاکتورها اعم از طراحی، تصاویر، محتوا و غیره باید با صدا و هویت برند شما هماهنگ باشند.
این بدان معنی است که رنگ وب سایت شما باید با رنگ نام تجاری شما مطابقت داشته باشد. همچنین فونت که برای متن استفاده می شود باید با تایپوگرافی آرم برند هماهنگی داشته باشد. همچنین بسیار مهم است که شما به جنبه خوانایی نیز بپردازید. به عنوان مثال، اگر رنگ نام تجاری شما قرمز است، استفاده از پس زمینه قرمز خواندن را دشوار میسازد. در عوض می توانید از یک پس زمینه سفید یا یک رنگ مکمل دیگر استفاده کنید.
در مورد فونتها نیز دقت کنید. اگر فونت آرم شما تزئینی بوده و یا آموزش استراتژی کسب و کار خواندن آن دشوار است، برای سایر بخشها از فونت های سادهتری استفاده کنید. از همه مهمتر، لحن نوشتار شما باید آنچه را که می خواهید مخاطبین از برند شما حس کنند، منعکس کند.
مطالعه مقالات زیر در حوزه استراتژی بازاریابی دیجیتال به شما توصیه می شود:
۵. در شبکههای اجتماعی فعالیت کنید
امروزه حضور گسترده در شبکههای اجتماعی به یک ضرورت در برندسازی تبدیل شده است. شبکههای اجتماعی می توانند یک بستر بسیار قدرتمند برای شناساندن برندتان به مخاطبین هدف باشد. با انتخاب پلتفرم (بستر) که مخاطبان هدف شما روی آن فعال هستند، شروع کنید.
هنگامی که بهترین بستر را برای شروع بازاریابی خود پیداکردید؛ زمان آن است که یک صفحه پروفایل برای شرکت خود تهیه کنید. تصاویر پروفایل را به شکلی انتخاب کنید که با هویت بصری برند شما مطابقت داشته باشد. حتی می توانید از لوگوی شرکت نیز استفاده کنید. مشابه وب سایت خود، از زبانی استفاده کنید که مطابق با صدای نام تجاری شما باشد.
۶. تبلیغات خود را با کسب و کارتان هماهنگ کنید
کسب و کارهای کوچک میبایست از طریق تبلیغات پولی شروع به برندسازی کنند. برای اطمینان از این که کمپین ها بازتاب درستی از برند شما باشند، پروموشنها و کانالهایی را انتخاب کنید که به شما در رسیدن به مخاطب هدف کمک کنند.
با تحقیق در مورد رفتار و اطلاعات دموگرافیک (جمعیتی) مخاطبینتان شروع کنید. اگر آنها در درجه اول از شبکههای اجتماعی استفاده می کنند، براین اساس می توانید ایده هایی را برای تبلیغاتی که باید اجرا کنید، ارائه دهید.
به عنوان مثال اگر نوجوانان را هدف قرار دادهاید، همکاری با یک اینفلوئنسر در شبکههای اجتماعی، ممکن است یکی از تبلیغات مؤثر باشد. به طور کلی، تبلیغات کلیکی برای بسیاری از کسب و کارهای تازه یک ضرورت است.
نتیجه گیری
این موارد برخی از راهکارهای مؤثر است که می توانند در برندسازی کسب و کارهای کوچک به شما کمک کنند. شاید ساخت یک برند با بودجه محدود غیرممکن به نظر برسد؛ اما به عنوان یک کارآفرین یا صاحب کسب وکارهای کوچک، شما می توانید تصمیم بگیرید که چگونه بودجه خود را مدیریت کرده تا هیچ هزینه اضافی بر شما اعمال نشود. این راهکارها می توانند در استفاده مناسب از بودجه برندسازی به شما کمک کنند.
5 مرحله تدوین و اجرای استراتژی کسب و کار
یکی از موسسان شرکت مشاوره جهانی کپنر – ترگو، بنجامین ترگو می باشد؛ و مدیرعامل این شرکت مایک فریدمن برای تدوین و اجرای استراتژی و رسیدن به موفقیت در کسب و کار پنج مرحله مشخص کردند. این پنج مرحله دیدگاه کلی مناسبی از این سفر استراتژیک به شما می دهد. دوستان عزیز سایت پرورش افکار برای آشنایی با این پنج مرحله و رسیدن به رشد و شکوفایی و موفقیت در کسب و کار خود با ما در ادامه این مقاله همراه باشید.
مرحله 1 – جمع آوری و تحلیل دانش استراتژیک است
همان طور که خودتان به خوبی واقف هستید، پرسیدن سوالات درست پایه و اساس تعیین استراتژی می باشد. ابتدا باید بدانید چه سوالاتی را بپرسید و سپس به دنبال اطلاعاتی بروید که برای جواب دادن به آن ها مفید است. اکنون شما بیشتر از هر زمان دیگری به اطلاعات مختلف و متنوع دسترسی پیدا کرده اید. تنها باید بدانید از کدام اطلاعات استفاده کنید و کدام یک از آن ها را کاملا نادیده بگیرید. شما باید اطلاعاتی را پیدا کنید که به شما در تعیین روندها و فرضیات کسب و کار کمک فراوانی کند و سایر اطلاعات را نیز کلا نادیده بگیرید.
زمانی که به آینده ی کسب و کار خود فکر می کنید، اول باید به محیط خارجی بپردازید. مثلا بررسی کنید مواردی مانند روندهای جامعه، سیاست، دولت، فناوری و اقتصاد مربوط به کار شما چیست؟ پس از آن روندهایی را مورد توجه قرار دهید که به طور مستقیم روی افراد کلیدی مانند شما یعنی خریداران و تامین کنندگان تاثیر می گذارد.
به زنجیره ارزش خود به دقت نگاه کنید. به نظر شما در آینده چه تغییری خواهد کرد؟ به کدام عوامل کلیدی موفقیت در کسب و کار احتیاج پیدا خواهید کرد؟ صنعت شما در این صورت چه تغییری خواهد کرد؟
به محیط درونی تان توجه کنید
پس از آن همه اطلاعات مربوط به عوامل داخلی شرکت را کنار هم بگذارید. به نظر شما چه محصولاتی خوب می فروشد؟ چه محصولاتی خوب نمی فروشد و دلیل آن چیست؟ در مورد چه خریداران و بازارهایی موفق هستید و در رابطه با کدام موفق نیستید؟
برای این منظور لازم است که استراتژی های گذشته را با دقت مورد کالبدشکافی قرار دهید. کدام استراتژی ها موثر بودند و کدام نبودند؟ کارمندان و سایر ذی نفعان از چه استراتژی هایی حمایت کردند و از کدام استراتژی ها حمایت نکردند؟ در اجرای استراتژی های قبلی تا چه اندازه موفق بودید؟
شما باید تمام اطلاعات ضروری را جمع کنید و به عنوان پایه ای برای چهار گام بعدی قرار دهید. با اطلاعات این مرحله می توانید حدس هایی در مورد محیط های داخلی و خارجی آینده بزنید و مواردم لازم برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار را در آن ها تعیین کنید. همین طور می توانید مشکلات و فرصت های احتمالی مسیر را مشخص نمایید.
مرحله 2 – تدوین استراتژی می باشد
تدوین استراتژی، یعنی انتخاب یک استراتژی که می خواهید از آن پیروی کنید. ابتدا چارچوب زمانی را مشخص کنید. هر استراتژی باید نقطه پایان داشته باشد. زمانی که در مورد آینده صحبت می کنید، از کدام بازه زمانی حرف می زنید؟
چارچوب زمانی کاملا به نیروهای درون و بیرون سازمان بستگی دارد. قوانین جدید یا تغییرات صنعت شما را وادار می کنند که استراتژی های تان را در یک بازه زمانی مشخص محقق کنید. دومین عامل تعیین کننده، باورهای اصلی سازمان است. استراتژی باید در متن ارزش ها و باورهای شرکت تحقق پیدا کند. باورها هدایت کننده رفتار و روش های روزانه سازمان هستند و فرهنگ آن را می سازند.
نیروی محرک
وقتی چارچوب زمانی را مشخص کردید و باورهای اصلی را مورد شناسایی قرار دادید، می توانید نیروی محرک را آموزش استراتژی کسب و کار تعیین کنید. نیروی محرک قلب تدوین استراتژی است و محصولات و خدماتی که ارائه می کنید و بازارهایی که به آن ها خدمت رسانی می کنید یا نمی کنید را مشخص می کند.
زمانی که نیروی محرک را مشخص کردید، باید محصولات، خدمات و بازارهای هدف را با آن سازگار نمایید. قرار نیست همزمان محصولات جدید تولید کنید و به بازارهای جدید وارد شوید. زمانی که در حوزه هایی موفق هستید، بگذارید نیروی محرک اولویت های جدید را مشخص کند.
نیروی محرک محصول یا خدمت آن است که محصولات و خدمات موفقی داشته باشید. با فروش آن محصولات به بازارهای جدید رشد پیدا می کنید. بازاری که نیروی محرک بخواهد شما را وادار می کند به بازارهای تان نگاه کنید و محصولات و خدمات جدیدی پیدا کنید. قدم بعدی نیز تعیین اهداف مالی برای استراتژی است. این که مشخص کنید، در مورد بازگشت سرمایه و سودآوری چه انتظاراتی دارید؟ چه درآمدهایی خواهید داشت؟
تدوین استراتژی را با تهیه ماتریس محصول / بازار تمام کنید
در این ماتریس محصولات فعلی، بهبود یافته و جدیدها به شکل افقی در ردیف بالا قرار می گیرند و همه ی بازارهای فعلی، اصلاح شده و جدید به صورت عمودی زیر هر محصول می آیند. در هر خانه ماتریس میزان تاکید بر هر مورد از «زیاد»، «پیگیری نشود» یا «مصداق ندارد» را یادداشت کنید. اکنون نقشه راهی برای تهیه نمای استراتژیک دارید.
مرحله 3 – شامل برنامه ریزی پروژه است
پس از پشت سر گذاشتن مراحل قبل به مرحله سوم یعنی برنامه ریزی پروژه بر اساس آن استراتژی خواهید رسید. در این مرحله بر اساس نمای استراتژیک و ماتریس محصول / بازار که در مرحله دوم آموزش استراتژی کسب و کار به دست آورده اید، فهرستی از پروژه های کلیدی احتمالی از جمله پروژه های کلیدی فعلی مثل ارتقای فناوری اطلاعات تهیه کرده و پس از آن هر پروژه احتمالی را تحلیل و اولویت بندی کنید. این پروژه ها برنامه های عملی آن استراتژی و موفقیت در کسب و کار هستند.
مرحله 4 – اجرای استراتژی است
دوستان عزیز باید بگوییم که این مرحله بسیار دشوار می باشد. هنگام تعریف پروژه ها به جزئیات آن دقت کنید و هرگاه منابع بیشتری در دسترس داشتید، پروژه های بیشتری اضافه کنید. همه چیز بر اجرا اثر می گذارد. آیا ساختار سازمانی مناسبی دارید؟ آیا اطلاعاتی که در اختیار افراد قرار می دهید واقعا لازم است؟
مسئله مهمی که باید در این مرحله به بررسی آن بپردازید، فرهنگ است. آیا فرهنگ و استراتژی سازمان با یکدیگر همسو هستند؟ آیا ارزش ها و باورهای شرکت از تصمیماتی که در مورد محصولات، بازارها و اهداف مالی گرفته اید حمایت می کنند؟ به اهداف اجرایی خود نگاه کنید. آیا روش پاداش دهی شما مشوق افراد در دستیابی به اهداف استراتژیک است؟ ارتباطات خوب، قطعه نهایی پازل اجرای استراتژی است. اگر استراتژی را درست توضیح ندهید، بی نتیجه می ماند و شما را به موفقیت در کسب و کار موردنظرتان نمی رساند.
مرحله 5 – کنترل، بازبینی و به روز کردن مداوم استراتژی است
هرگز کم کاری نکنید. شاید استراتژی در مسیر درستی نباشد، اما به خاطر بی توجهی شما از مسیر خارج شود. آیا افراد به اهداف استراتژیک خود دست پیدا می کنند؟ آیا پروژه های استراتژیک در موعد مشخص تمام می شود و نتایج موردنظر به دست می آید؟ همه چیز تغییر می کند. اگر چیزی در محیط آموزش استراتژی کسب و کار تغییر کند، باید بعضی از تصمیمات قبلی را بازبینی کنید. همچنین شاید بعضی از فرضیاتی که هنگام تعیین استراتژی داشتید، غلط از کار در بیاید. در این شرایط، باید استراتژی را با شرایط جدید تنظیم کرده یا در جهت دیگری حرکت کنید تا بتوانید به موفقیت در کسب و کار خود دست پیدا کنید.