تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟

مقایسه تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال
تحلیل فنی و تحلیل بنیادین دو مکتب فکری مهم در بازارهای مالی هستند. همان گونه که قبلا بیان کردیم، تحلیل فنی تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مد نظر دارد و از این داده ها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن، استفاده می کند. از سوی دیگر، تحلیل بنیادین به عامل های اقتصادی توجه می کند که این عامل های اقتصادی به مبانی یا اصول اقتصاد معروفند.
تحلیل تکنیکال معمولا با تحلیل بنیادین (فاندامنتال) در علم اقتصاد مقایسه می شود. تحلیل بنیادین به بررسی عوامل اقتصادی می پردازد که به گفته برخی اقتصاد دانان می توانند بر روی قیمت های بازارهای مالی تأثیر بگذارند. از دیدگاه تحلیل تکنیکال قیمت به تنهایی منعکس کننده این گونه تأثیرات قبل از آن است که سرمایه گذاران از آنها آگاه شوند؛ بنابراین تحلیل تکنیکال فقط به بررسی تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ قیمت ها می پردازد. برخی از تجار از تحلیل تکنیکال و یا تحلیل بنیادین به تنهایی استفاده می کنند و برخی دیگر از هر دوی آنها برای اخذ تصمیمات تجاری خود استفاده می کنند.
کارشناسان تکنیکال می گویند که قیمت بازار منعکس کننده تمام اطلاعات مرتبط است، بنابر این تحلیل آنها بیشتر به فاکتورهای داخلی بازار توجه دارد تا به فاکتورهای خارجی مانند اخبار. تغییرات قیمت نیز حالت تکرار شونده دارند چون سرمایه گذاران معمولا به سمت رفتارهای الگو دار گرایش دارند – بنابراین کارشناسان بر روی شرایط و روندهای قابل شناسایی متمرکز می شوند.
اگر چه تحلیل فنی و تحلیل بنیادین از نظر خیلی از کارشناسان دو قطب مخالف- آب و روغن سرمایه گذاری – هستند ولی اغلب فعالان بازار با ترکیب این دو نوع تحلیل به موفقیت های بزرگی دست یافته اند. برای مثال، برخی تحلیلگران بنیادین از روش های تحلیل فنی برای مشخص کردن بهترین زمان سرمایه گذاری بر روی یک سهام با ارزش پایین، استفاده می کنند. در اغلب موارد این موقعیت ها در زمانی پیش می آید که یک سهام، فروش بیش از حدی داشته باشد. با زمان بندی سرمایه گذاری بر روی یک سهام، سودهای حاصله از سرمایه گذاری را می توان تا حد زیادی افزایش داد.
همچنین، برخی از تحلیلگران فنی ممکن است به نتایج تحلیل بنیادین نگاه کنند تا به سیگنال فنی مورد نظر خود مقاومت ببخشند. برای مثال، اگر یک سیگنال فروش از طریق الگوهای فنی و شاخصه ها ارایه شود، یک تحلیلگر فنی ممکن است با مشاهده برخی داده های کلیدی بنیادین تصمیم خود را مجددا تأیید کند. در اغلب موارد، به کار گرفتن هر دو نوع تحلیل فنی و بنیادین، بهترین شرایط تجاری و یا سرمایه گذاری را در اختیار شما قرار می دهد.
در اینجا به بیان تفاوت های این دو، انتقادات وارد بر تحليل فنی و چگونگی به کارگیری هم زمان تحلیل فنی و بنیادین برای تحلیل بازار اوراق بهادار، خواهیم پرداخت.
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
مقایسه نمودار با اظهار نامه های مالی
در ابتدایی ترین سطح، یک تحلیلگر فنی یک سهم را بر اساس نمودارها تحلیل می کند در حالیکه یک تحلیلگر بنیادین با اظهار نامه های مالی کار خود را شروع می کند.
تحلیل بنیادین یا تحلیل فنی؟
یک تحلیلگر بنیادین با بررسی ترازنامه ها، اظهار نامه های گردش نقدینگی و اظهار نامه های درآمد، می کوشد تا ارزش یک شرکت را تعیین کند. در عبارات مالی، یک تحلیلگر می کوشد تا ارزش ذاتی (درونی) یک شرکت را اندازه گیری کند. در این روش، گرفتن تصمیمات سرمایه گذاری نسبتا ساده تر است و در صورتی که قیمت یک سهام از ارزش ذاتی آن پایین تر باشد، فرصت بسیار خوبی برای سرمایه گذاری خواهد بود. اگر چه این یک عبارت (که تحلیل تکنیکال فقط مربوط به اظهار نامه های مالی است) جهت ساده سازی مفاهیم این مقاله بیان شده است، ولی به عنوان یک مبنای فکری ساده، همواره صادق و قابل قبول است.
از سوی دیگر، متخصصینی که با تحلیل فنی کار می کنند، معتقدند که نیازی به تحلیل مبانی شرکت نیست چون تمام این ها در قیمت سهام نهفته اند. این کارشناسان معتقدند که تمام اطلاعاتی را که آنها تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ درباره یک سهام خاص نیاز دارند، می توانند در نمودارها پیدا کنند.
افق زمانی
تحلیل بنیادین در مقایسه با تحلیل فنی یک راهکار دراز مدت را برای تحلیل بازار به کار می برد. در حالیکه تحلیل فنی را می توان در یک قالب زمانی چند هفته ای، چند روزه و حتی چند دقیقه ای بکار برد، تحلیل بنیادین سهام مربوطه را طی چند سال بررسی می کند.
مقایسه داد و ستد با سرمایه گذاری
نه تنها تحلیل فنی در مقایسه با تحلیل بنیادین کوتاه مدت است بلکه اهداف یک خرید (یا فروش) سهام برای هر راهکار متفاوت است. به طور کلی، تحلیل فنی برای داد و ستد و تحلیل بنیادین برای سرمایه گذاری به کار می رود. سرمایه گذاران چیزهایی را می خرند که معتقدند ارزش آن افزایش خواهد یافت، در حالیکه تجار چیزی را داد و ستد می کنند که معتقدند می توانند آن را سریعا با قیمت بالاتر به شخص دیگری بفروشند. اگر چه خط فاصل بین تجارت و سرمایه گذاری تار و مبهم است ولی همین خط فرضی یک تفاوت اساسی بین دو نوع تحلیل را مشخص می کند.
در انتهای مقاله «تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال» لازم است بدانید که هیچ جواب درستی برای این سؤال که کدامیک صحیح تر است وجود ندارد. بحث هایی در مورد هر دو نوع تحلیل وجود دارد بنابراین، بستگی به خود شما دارد که تحقیق کنید و نظر و فلسفه خود را در مورد این نوع تحلیل ها، تعیین کنید.
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟
در حالت کلی به منظور تحلیل سهام در بورس و ارزهای مختلف در بازار ارزهای دیجیتال و دیگر بازارهای مالی دو روش وجود دارد که هرکدام از آنها میتوانند مکمل دیگری باشند. تحلیل تکنیکال و فاندامنتال (بنیادی) روشهایی هستند که از آنها در جهت تحلیل سهام استفاده میشود و ما در این مقاله به بررسی و مقایسه این دو روش، در بازار پرداختهایم.
نخست به تحلیل تکنیکال میپردازیم.
تحلیل تکنیکال:
تحلیل تکنیکال که در واقع کار با نمودار قیمت،زمان و ابزارهای آن است، رفتار آینده بازار را با تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ توجه به حرکات قبلی قیمت، روانشناسی بازار و داده های حجم معامالت پیش بینی می کند . به عبارتی دیگر نیروهای عرضه و تقاضا که هسته بازارهای مالی را تشکیل می دهند، در واقع قیمت از احساسات و هیجانات معامله گران نشات می گیرد و بر اساس آن ها حرکات قیمتی شکل میگیرد.
بنابراین می توان گفت به نوعی تحلیل رفتارهای انسان در گذشته عمر بازار است. بر خلاف فاندامنتال (بنیادی) که ارزش سهام را بر اساس بیانی های مالی یک کمپانی ارزیابی می کند، تحلیل تکنیکال تمرکز خود را صرفاً بر روی رفتار قیمت و تاریخچه حجم می گذارد .
ابزارهای تحلیل تکنیکال در واقع تاثیر عرضه و تقاضای اوراق بهادار بر روی تغییر قیمت، حجم و نوسانات ضمنی سهام را به دقت موشکافی میکند. این روش تحلیلی اغلب برای تعیین سیگنال های تجاری مورد استفاده قرار می گیرد، علاوه بر این افراد می توانند با استفاده از آن نقاط ضعف یا قوت یک سهام را به نسبت بازاری گسترده یا بخش هایی از آن ارزیابی کنند . به عبارت دیگر تحلیلگران با تکیه بر اطلاعات بدست آمده می توانند قیمت سهام را در آینده پیش بینی کنند .
مزایای تحلیل تکنیکال چیست؟
۱- در تحلیل تکنیکال آنچه در بازار رخ میدهد، به خوبی رصد میشود. این یک نکته بسیار مهم در خصوص معاملهگری در بازار است. هر معاملهگر باید دید درستی از آنچه بازار در جریان است داشته باشد تا بتواند نسبت به خرید، فروش یا نگهداری یک دارایی تصمیمگیری کند.
۲- تحلیل تکنیکال ابزار زمان را با چند درصد خطا در اختیار معاملهگر قرار میدهد. به کمک تحلیل تکنیکال، یک معاملهگر میتواند زمان مناسب خرید و فروش یک دارایی را تشخیص دهد که این یک امکان بینظیر به شمار میرود.
۳- امروزه با ابداع ابزارهای هوشمند تحلیل تکنیکال، انجام این تحلیلها هم راحتتر و هم دقیقتر شده است و این یک مزیت بینظیر در مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به شمار میرود.
۴- قواعد ثابتی برای الگوهای مختلف تحلیل تکنیکال وجود دارد و تصمیمگیری مبتنی بر این الگوها صورت میگیرد.
نقاط ضعف تحلیل تکنیکال چیست؟
مهمترین نقاط ضعف تحلیل تکنیکال را میتوان در دو مورد زیر خلاصه نمود:
۱- الگوها و شاخصهای متعددی برای تحلیل تکنیکال ابداع شده است که در بسیاری از مواقع این الگوها سیگنالهای متناقضی صادر میکنند و این مسئله موجب ایجاد سردرگمی برای تصمیمگیری در معاملهگر میشوند.
۲- در تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان فاکتورهای بنیادی یک دارایی مورد توجه قرار نمیگیرد. فارغ از اینکه این مسئله از نظر تحلیلگران تکنیکال نقظه ضعف به شمار میرود یا خیر، باید توجه داشته باشید که خواه ناخواه ماهیت بازارهای مالی روی روند قیمتهای داراییها مؤثر هستند. از تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ آن گذشته خیلی کم پیش میآید که در بازههای زمانی طولانیمدت روند حاکم بر بازارهای مالی با متغیرهای کلان اقتصادی همخوانی نداشته باشد. این نکته مهم ناظر بر فرق تحلیل تکنیکال و فاندامنتال است.
تحلیل فاندامنتال (بنیادی):
تحلیل بنیادی روشی است که با استفاده از آن، افراد میتوانند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با عوامل مختلف اقتصادی و مالی محاسبه کنند. تحلیل بنیادی هر عاملی را که بر ارزش سهم تأثیر میگذارد در نظر میگیرد. در این تحلیل، از عوامل اقتصاد کلان مانند شرایط اقتصادی و وضعیت سایر بازارها تا عوامل اقتصاد خرد مانند عملکرد مدیریت شرکت، مورد توجه قرار میگیرد.
هدف نهایی تحلیل بنیادی این است که سرمایهگذار بتواند با توجه به قیمت فعلی سهم، به این نتیجه برسد که سهم بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده است یا ارزشی کمتر از قیمت بازار دارد. همه تحلیلگران سهام تلاش میکنند تا با استفاده از عوامل خرد و کلان بتوانند به قیمت واقعی سهم دست یابند. آنها وضعیت کلی اقتصاد مانند نرخ بهره، وضعیت صنعت و شرکتها را در نظر تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ میگیرند، سپس به ارزیابی اوراق بهادار مورد نظر خود بپردازند.
درآمد، دارایی، فروش، بازدهی، بدهی، حاشیه سود و رشد در آینده، عواملی هستند که برای تخمین ارزش و پتانسیل رشد شرکت مورد توجه قرار میگیرند. همه این اطلاعات در صورتهای مالی یک شرکت در دسترس است. تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورد استفاده قرار گیرد.
مزایای تحلیل بنیادی چیست؟
۱- تحلیل بنیادی باعث ایجاد یک دیدگاه واقعی نسبت به داراییها میشود؛ چراکه مبتنی بر نوعی محاسبات ریاضی و بررسی اسناد مالی صورت میگیرد. در نهایت تحلیلگر به یک عدد مشخص از ارزش ذاتی یک دارایی میرسد؛ بنابراین به راحتی قادر به تصمیمگیری درباره خرید یک دارایی خواهد بود. اگر قیمت دارایی بیشتر از ارزش ذاتی آن باشد، به هیچ عنوان تصمیم به خرید آن نمیگیرد مگر آنکه به این نتیجه برسد در آینده ارزش ذاتی یک دارایی افزایش پیدا میکند.
۲- تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در ادامه به طور دقیق بررسی میشود؛ اما یک نکته مهم باید در اینجا اشاره شود. تأثیر اقتصاد کلان تنها در تحلیل بنیادی خود را نشان میدهد. مروری بر اتفاقاتی که در سال ۹۹ در بورس ایران رخ داد، این موضوع را به خوبی نشان میدهد. مؤلفههای بنیادی اقتصادی ایران به هیچ عنوان با رشد سرسامآور قیمت سهمها در بورس همخوانی نداشت. در نهایت هم بازار به مسیر طبیعی خود بازگشت و شاهد سنگینترین ریزش در تاریخ بورس ایران بودیم.
۳- صورت حسابهای مالی و عملکرد یک شرکت در تحلیل تکنیکال به صورت مستقیم دخالت داده میشود. وقتی سهام یک شرکت در بورس ایران یا فارکس خریداری میشود، در واقع معاملهگر صاحب بخشی از شرکت میشود؛ بنابراین باید به خوبی بداند که در این شرکت چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. صورتهای مالی این ابزار را در اختیار معاملهگرها قرار میدهند.
نقاط ضعف تحلیل بنیادی چیست؟
برای بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال باید توجه داشت که در تحلیلی در بازارهای مالی نقاط مثبت و منفی دارد. در همین راستا نقاط ضعف تحلیل بنیادی عبارتاند از:
۱- علیرغم این که تحلیل بنیادی شاخص مناسبی از ارزش واقعی یک دارایی به معاملهگران ارائه میدهد، ولی به هیچ عنوان زمان رسیدن این دارایی به ارزش ذاتی با تحلیل بنیادی قابل تشخیص نیست؛ بنابراین ممکن است نیاز باشد تا مدتها زمان نیاز باشد تا این هدف محقق شود.
۲- برای تحلیل تکنیکال ابزارهای متعددی مبتنی بر هوش مصنوعی طراحی شده است که کار را برای تریدرها آسان کرده است. در حالی که برای تحلیل بنیادی خبری از این ابزارها نیست و انجام کارهای مرتبط با تحلیل بنیادی (اگر بنا باشد با دقت انجام شود) زمان زیادی لازم دارد. این یک تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به شمار میرود.
۳- دادههای مورد استفاده در تحلیل بنیادی باید با بدبینانهترین حالت ممکن مورد استفاده قرار بگیرد؛ چراکه متغیرهای اقتصادی به طور دائمی در حال تغییر هستند. این کار موجب میشود که اعتبار تحلیل حفظ شود.
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال (بنیادی):
مفهوم
مهمترین تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال در مفهوم آنها است. همانطور که گفتیم در تحلیل تکنیکال سعی میشود با استفاده از فرمولها و روشهای مختلف ریاضی و آمار و براساس نمودار قیمتی آن دارایی در گذشته، قیمت آینده و روند حرکتی بعدی آن پیشبینی شود.
در حالی که در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی میخواهیم ارزش ذاتی یک دارایی را با استفاده از عوامل بیرونی تشخیص دهیم و ببینیم که آیا قیمت فعلی آن از قیمت واقعیاش پایینتر است یا بالاتر.
زمان سرمایه گذاری
تفاوت دیگر این دو تحلیل در این است که از تحلیل تکنیکال معمولاً برای ترید کردن و سرمایهگذاری کوتاه مدت و از تحلیل فاندامنتال برای سرمایهگذاریهای طولانی مدت استفاده میشود.
برای مثال کسی که میخواهد روی سهام یک شرکت سرمایهگذاری کند تا در آینده بتواند از رشد آن سود خوبی نصیبش شود بهتر است از تحلیل فاندامنتال برای بررسی آن استفاده کند. در طرف دیگر کسی که میخواهد از نوسانات قیمت بیت کوین درآمد داشته باشد میتواند از تحلیل تکنیکال کمک بگیرد.
هدف از تحلیل
موضوع دیگری که تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال را از هم جدا میکند هدف از تحلیل است. به عبارت دیگر وقتی میخواهیم ببینیم قیمت یک دارایی در چه وضعیتی قرار دارد و آیا از ارزش واقعی خود بالاتر است یا پایینتر باید از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم.
به همین ترتیب اگر به دنبال یافتن نقاط ورود و خروج مناسب برای ترید یک دارایی هستیم یا میخواهیم ببینیم در روزهای آینده احتمال حرکت قیمت به کدام نواحی وجود دارد بهتر است از تحلیل تکنیکال کمک بگیریم.
نحوه تصمیم گیری
وقتی کسی از تحلیل فاندامنتال استفاده میکند در واقع بر اساس اطلاعات و آمار و ارقامی که از بررسی و مطالعهی عوامل خارجی به دست آورده، تصمیمگیری میکند درحالیکه در تحلیل تکنیکال این تصمیمگیری براساس روند حرکتی بازار و قیمت دارایی انجام میشود.
برای مثال وقتی بازار روند نزولی دارد و قیمت یک دارایی به محدودهی حمایتی میرسد، سرمایهگذار ممکن است بر این اساس تصمیم به ورود به بازار بگیرد. در تحلیل فاندامنتال تصمیم به خرید یک دارایی زمانی صورت میگیرد که عوامل مؤثر اشارهشده در تعریف تحلیل فاندامنتال سیگنال مثبت بدهد.
نوع دادهها در تحلیل
تفاوت عمدهی دیگر تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال یا اگر بخواهیم به زبان فارسی بگوییم از عمدهترین تفاوتهای تحلیل فنی با تحلیل بنیادی نوع دادههایی است که از آنها در تصمیمگیری خود استفاده میکنیم.
به عبارت دیگر در تحلیل فاندامنتال از گزارشهای مالی شرکتها، سایتهای خبری، آمار و ارقام مربوط به صنایع مختلف و موارد این چنینی استفاده میشود در صورتی که در تحلیل تکنیکال صرفاً از روی نمودار قیمتی تمام تحلیل انجام شده و تصمیمگیری صورت میگیرد.
همچنین در تحلیل فاندامنتال هم از دادههای گذشته و هم از دادههای فعلی برای نتیجهگیری استفاده میشود اما در تحلیل تکنیکال تنها بر اساس دادههای گذشته تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ این کار صورت میگیرد.
نوع ترید
همانطور که میدانید تریدرها یا کسانی که به معامله و خریدوفروش یک دارایی میپردازند به چند نوع طبقهبندی میشوند. برای مثال کسی که یک دارایی را میخرد و برای مدتها دست به آن نمیزند یک سرمایهگذار یا تریدر بلندمدت نامیده میشود. یا کسی که در طول روز چندین بار وارد موقعیتهای معاملاتی شده و از آنها خارج میشود اسکالپر یا ریزهخوار نام دارد.
اینها را گفتیم تا بگوییم معمولاً سرمایهگذارها و تریدرهای بلندمدت از تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند در صورتی که اسکالپرها و کسانی که تریدهای کوتاهمدت انجام میدهند از تحلیل تکنیکال استفادهی بیشتری دارند.
نتیجه گیری
با اینکه طرفداران هر یک از دو روش «بنیادی» و «تکنیکال»، روش خود را بیشتر قبول دارند، اما واقعیت این است که بسته به شرایط به کارگیری هر دو روش میتواند سودده باشد و احتمال ریسک را کاهش دهد و و یک سرمایهگذار بایستی سبدی از داراییها را تشکیل دهد، پس باید بتواند این داراییها را از مناظر مختلف مورد بررسی قرار دهد. لذا همواره توصیه شده است با استفاده از ترکیب هردو تحلیل مورد اشاره (بنیادی و تکنیکال) در بازار معامله و سرمایهگذاری نماید.
شیوه معمول که همواره به سرمایهگذاران توصیه میشود این است که در ابتدا سهمهای بنیادی را رصد نموده و با اینکار بهترین سهمهای بازار را از نظر بنیادی انتخاب کند و سپس با کمک تحلیل تکنیکال بهترین زمان برای ورود و خروج از سهم را بیابد.
تحلیل فاندامنتال چیست و چه تفاوتی با تحلیل تکنیکال دارد؟
هدف از تحلیل فاندامنتال شناسایی اوراقی در بازار است که قیمت درست و ثابتی برای آنها وجود ندارد.
به گزارش برنا، هدف از تحلیل فاندامنتال شناسایی اوراقی در بازار است که قیمت درست و ثابتی برای آنها وجود ندارد. در نتیجه با این نوع تحلیل و با قیمتگذاری برای اوراقهای بهادر موجود در بازار، سرمایهگذار میتواند قیمت را با قیمت موجود در بازار مقایسه کند. این تحلیل در دنیای ارزهای دیجیتال نیز بسیار محبوب است.
امروزه با افزایش تمایل مردم به ارزهای دیجیتال استفاده از کانال سیگنال crypto رواج پیدا کرده است. در این متن شما را با تحلیل فاندامنتال در ارزهای دیجیتال آشنا میکنیم و در انتها نیز به سوال nft چیست کاربران پاسخ خواهیم داد.
بازار مالی و تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی در همه بازارهای مالی برای تحلیل وضعیت بازار و تصمیمگیری برای خرید و فروش استفاده میشود.
اگر بخواهیم تعریف سادهای از تحلیل فاندامنتال ارائه کنیم باید بگوییم در این نوع تحلیل باید همه جوانب یک شرکت یا یک پروژه را بررسی کنید و بعد از آنالیز تمام جوانب و عوامل تاثیرگذار بر شرکت یا پروژه، ارزش ذاتی آن پروژه را تشخیص دهید. مثلا اگر شما تشخیص دهید در آینده قیمت بیت کوین افزایش مییابد و اکنون برای خرید آن اقدام کنید شما به نوعی از تحلیل فاندامنتال برای تصمیمگیری خود استفاده کردهاید.
گامهای تحلیل فاندامنتال
اجازه دهید ببینیم افراد در این نوع تحلیل چه گامهایی را طی میکنند.
همه جوانب پروژه را بررسی کنید
اولین گام، بررسی همه جوانب پروژه است. برای این کار میتوانید از وایت پیپر استفاده کنید. وایت پیپر یک فایل PDF است که یک تصویر کلی از پروژه را به شما نشان میدهد.
سعی کنید در پروژههایی سرمایهگذاری کنید که در وایت پیپر آن علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعف نیز بیان شده باشد. توجه داشته باشید که در تصمیمگیری خود فقط به وایت پیپر اتکا نکنید.
بررسی سوابق تیم نیز میتواند به شما کمک کند. شما میتوانید با بررسی سایت رسمی پروژه سوابق هر یک از اعضا را مشاهده کنید و ببینید آیا تجربه سرمایهگذاری موفق در حوزه ارزهای دیجیتال داشتهاند یا خیر.
شناخت رقبای ارز دیجیتالی موردنظر نیز در تصمیمگیری موثر است. با شناخت رقبا و مشاهده رتبه ارز موردنظر در طبقهبندی ارزهای دیجیتال میتوانید مطمئن شوید که پروژه یا ارزی که روی آن سرمایهگذاری میکنید ارزش کمتری از رقبایش ندارد.
برای انتخاب یک پروژه خوب و مفید حتما اگر میتوانید خودتان درگیر آن شوید تا از کاربرد داشتن آن اطمینان حاصل کنید.
اگر میخواهید تحلیل فاندامنتال قوی داشته باشید باید بدون از دست دادن وقت اخبار را دریافت کنید، زیرا اخبار میتوانند بر قیمت ارزهای دیجیتال اثرهای کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشند.
برای بررسی همه جوانب یک پروژه باید به رویدادهای پیشرو نیز اهمیت دهید. هر رویداد نسبت به اهمیتی که دارد باعث جهتدهی بازار میشود.
اگر یک فرد تاثیرگذار در صنعت از پروژه و ارزی حمایت کند امکان جهش آن وجود دارد. به همین دلیل باید حتما به واکنش سلبریتیها و افراد تاثیرگذار اهمیت دهید و بیتوجه نباشید.
تحلیل بازار
در تحلیل فاندامنتال باید به نقدینگی دارایی، اطلاعات مربوط به نحوه معامله دارایی، حجم معاملات و نکات این چنینی توجه کرد تا اعتبار تحلیلتان افزایش پیدا کند.
اگر میزان دارایی در گردش را در قیمت فعلی ضرب کنید ارزش کل بازار بدست میآید که برای خرید تمام واحدهای دارایی دیجیتال باید پرداخت شود. ارزش کل بازار به شما در تحلیل فاندامنتال کمک زیادی میکند.
نقدینگی یک معیار برای خرید و فروش عادلانه است. در بازار نقدینه به دلیل پیشنهادهای زیاد خرید و فروش، تفاوت بین قیمت خرید و فروش بسیار کم است و همین دلیلی برای اجرای عدالت است.
در تحلیل فاندامنتال با دانستن مقدار نقدینگی میتوان علاقه بازار به یک سرمایهگذاری احتمالی را تشخیص داد. همچنین این معیار در تشخیص احتمالی موفقیت سرمایهگذاری نیز به شما کمک میکند.
اگر شما یک تحلیلگر حرفهای باشید هیچوقت بررسی صرافیها را فراموش نمیکنید. اگر ارز موردنظر شما در فهرست صرافیهای بزرگ قرار دارد برای سرمایهگذاری روی آن خاطر جمع باشید.
ممکن است طبق تحلیل شما یک ارز پتانسیل بالایی داشته باشد، ولی هنوز جزو فهرست صرافیهای معتبر قرار نگرفته باشد. با سرمایهگذاری روی این ارزها در هنگام افزوده شدن به لیست صرافیها و جهش قیمت ناشی از آن سود زیادی میکنید.
بررسی وضعیت شبکه
بعضی از وبسایتها و شبکهها با این هدف طراحی شدهاند که به سرمایهگذاران برای تصمیمگیری کمک کنند. شما میتوانید با مراجعه به این شبکهها اطلاعات موردنظر خود را استخراج کنید.
معیارهای درون شبکهای وجود دارند که به شما در تصمیمگیری کمک میکنند. مهمترین این معیارها را در ادامه لیست میکنیم.
تعداد تراکنشها
این معیار در صورتی موثر است که تراکنشها فیک نباشند. برای تشخیص این موضوع بهتر است تعداد تراکنشها را در یک بازه زمانی بررسی کنید و به یک روز اکتفا نکنید.
ارزش تراکنشها
این معیار مقدار دارایی معامله شده طی یک دوره معین را مشخص میکند.
آدرسهای فعال
به آدرسهای فعال بلاک چینی میگویند. برای بررسی این آدرسها میتواند تعداد گیرندهها و فرستندههای هر تراکنش را در یک دوره مشخص بشمارید. معمولا در یک کانال سیگنال crypto معتبر به این موارد اشاره میشود.
ترکیب معیارها
در متن بالا شما را با معیارهای تحلیل فاندامنتال آشنا کردیم. شما میتوانید از هر کدام از این معیارها استفاده کنید اما توجه کنید که هر معیار بهتنهایی دارای معایبی است که میتواند در تحلیل شما نقصی ایجاد کند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
در تحلیل تکنیکال با توجه به نوسانات قیمت در گذشته بهدنبال الگویی هستیم که دوباره تکرار شود. یعنی با توجه به تاریخچه قیمت روی نمودار برای آینده آن تصمیمگیری کنیم.
اما در تحلیل فاندامنتال به سوابق و نوسانات گذشته ارز توجهی نمیکنیم و تصمیمگیری ما صرفا بر اساس بررسی تمام جوانب موجود خواهد بود.
در پروژههای کوتاهمدت میتوان با استفاده از تحلیل تکنیکال بهتنهایی موفق شد ولی پروژههای بلند مدت و میان مدت فقط درصورتی موفق خواهند بود که علاوه بر تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال نیز برای آن بهطور کامل انجام شود.
NFT چیست؟
برای فهمیدن این موضوع باید در ابتدا با مفهموم غیر قابل تعویض بودن آشنا شویم. فکر کنید شما یک دستبند دارید که برایتان خیلی ارزشمند است و شما آن را به یکی از دوستانتان قرض میدهید. وقتی میخواهید آن را پس بگیرید باید همان دستبند باشد و قابل تعویض با چیز دیگری نیست.
NFT ها منحصر بهفرد هستند و قابل تعویض با چیز دیگری نیستند. NFT در بلاک چین توسط یک تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ فرد ثبت میشود که تمام اطلاعات آن نیز در دسترس است و قابل تغییر نیست.
موسیقی، موزیک، مجسمهای با ارزش و. از اشیائی هستند که به عنوان توکن NFT مورد معامله قرار میگیرند. توجه به این نکته الزامی است که برخلاف ارزهای دیجیتال که شما میتوانید به اندازه سرمایه خود از آن تهیه کنید، توکن NFT بهصورت یکجا معامله میشود و باید همه هزینه آن را در ابتدا پرداخت کنید.
سخن نهایی
برای پروژههای بلند مدت باید قبل از تصمیمگیری تمام جوانب آن را بررسی کنید و با تحلیل فاندامنتال میتوانید پروژه را با کمترین قیمت خریداری کنید و بیشترین سود را ببرید.
تحلیل تکنیکال در پروژههای کوتاه مدت بسیار موثر است ولی در همین پروژهها نیز با تحلیل فاندامنتال میتوانید نتیجه بهتری بدست آورید.
در این متن سعی کردیم شما را با تحلیل فاندامنتال و تفاوت آن با تحلیل تکنیکال آشنا کنیم. در ادامه متن نیز معیارهای این تحلیل را توضیح دادیم و سخن را با بررسی توکن NFT به پایان رساندیم.
تحلیل فاندامنتال ارز های دیجیتال (تحلیل بنیادین)
بحثهای زیادی در مورد چگونگی انجام تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال برای سرمایهگذاری در جوامع مربوط به رمزارز شکل گرفته است و در سراسر اینترنت و در سایتهایی مانند Facebook و Reddit و توئیتر این بحثها را میبینیم. کریس بورنیسک کتابی عالی را با عنوان «دارایی رمزارز: راهنمای نوآورانه سرمایهگذاری برای بیت کوین و فراتر از آن» منتشر کرد و این اولین بار بود که به جای رمزارز (Cryptocurrency)، از عبارت دارایی رمزارزی (Cryptoasset) برای توصیف داراییهای مبتنی بر فناوری بلاکچین و لجرهای توزیع شده استفاده میشد. او در این کتاب، روشهای مناسبی برای تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال ارائه میدهد.
بسیاری از داراییهای دیجیتال، از نظر منطقی یا فیزیکی، نوعی شبکه هستند. برخی از بلاکچینها نیز یک نود یا گره غیرمتمرکز هستند و دارای همان کد منبع باز هستند. این گرهها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند تا تمام اطلاعات یکسان در امنیت نگه داشته شوند و همه گرهها دادههای یکسان را ذخیره کنند. این بلاکچینها شبکههای فیزیکی هستند. داراییهای رمرزارز، توکنهای دارای پروتکل هستند. کاربران آنها با هم چند پروتکل یا خدمات را ارائه میدهند و روی یک پلتفرم بلاکچین مانند اتریوم یا EOS اجرا میشوند اما این توکنها ذاتاً بلاکچین نیستند. این داراییهای رمزارزی هنوز نوعی شبکه محسوب میشوند.
صرف نظر از اینکه آیا یک رمزارز یک شبکه منطقی یا فیزیکی است، ارزش اصلی یک رمزارز از ماهیت شبکه آن نشأت میگیرد. بیشتر افراد جامعه رمزارزها به این واقعیت واقف هستند که دارایی رمزارز به خاطر اثرات شبکه آن ارزش دارد. اثر شبکه، تأثیر مثبتی است که در اقتصاد و تجارت نقش آن به خوبی شرح داده شده است که در آن یک کاربر اضافی کالا یا خدمات، ارزش آن محصول را برای دیگران به وجود میآورد. اگر تأثیرات شبکه بر قیمت رمزارزهای موجود را باور کنیم، قانون متکالف (Metcalfe) نیز نقشی مهم در ارزشگذاری و تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال خواهد داشت.
قانون متکالف (Metcalfe)
اگر بخواهیم از این واقعیت استفاده کنیم که فعالیت شبکه کلید فهمیدن ارزش به دست آمده دارایی رمزارز است، بنابراین باید قانون متکالف را درک کنیم. این قانون میگوید که ارزش شبکه متناسب با تعداد کاربران به توان 2 است. به عبارت سادهتر، هرچه تعداد بیشتری از افراد از یک رمزارز استفاده کنند، به دلیل تأثیر شبکه، ارزش آن رمزارز بیشتر میشود. با افزایش تعداد کاربران به صورت خطی، ارزش شبکه هندسی (توان 2) رشد میکند. به عنوان مثال، اگر تعداد کاربران متصل یک شبکه دو برابر شود، ارزش شبکه 4 برابر افزایش مییابد. به همین دلیل درک فعالیت این شبکه مهم است، بنابراین میتوانیم این قانون را یک قانون کلیدی برای تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال بدانیم. توانایی رشد غیرخطی برای درک ارزش داراییهای رمزارز نیز مهم است.
7 شاخص و نرخ مورد استفاده برای تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال
در بسیاری از شرکتها از تحلیل فاندامنتال به عنوان یکی از سه جنبه مهم در رویکرد سرمایهگذاری استفاده میشود. این شرکتها از 3 شاخص و 4 نرخ در این نوع تحلیل استفاده میکنند:
- آدرس منحصر به فرد (روزانه)
- ارزش معاملات (روزانه)
- هزینه استخراج یا ماین (روزانه)
هر شاخص یک روند را نشان میدهد: افزایش، کاهش یا روند افقی. اگر روند افزایشی باشد، بازار گاوی است. اگر کاهشی باشد، بازار خرسی است. اگر روند افقی یا هموار باشد، بازار خنثی است.
- نرخ NVT – که اگر کمتر از 15 باشد، بازار گاوی است و اگر بیشتر از 25 باشد، بازار خرسی است.
- نرخ MVRV – که اگر کمتر از 1.5 باشد، پس ارزش کالا در بازار کمتر از حد معمول است و اگر بیشتر از 3.5 باشد، ارزش کالا بیشتر از حد معمول است.
- Mayer Multiple – اگر کمتر از 1.2 باشد، بازار گاوی است و اگر بیشتر از 2.4 باشد، بازار خرسی است.
- نرخ استخراج P/BE – اگر کمتر از 1.2 باشد، بازار گاوی است و اگر بیشتر از 3.2 باشد، بازار خرسی است.
هر یک از این نرخها، دو آستانه، یعنی آستانه بالا و آستانه پایین دارند. دیگران ممکن است از آستانههای مختلف استفاده کنند، اما این دو، عواملی هستند که به نظر برای تصمیمگیری بهتر هستند. بیایید کمی بیشتر در این مورد بحث کنیم.
نرخ ارزش شبکه به معاملات (NVT) – نرخP / E بازار کریپتو
یکی از اساسیترین نرخهای قابل درک برای تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال نرخ ارزش شبکه به معاملات است. این نرخ، ارزش شبکه، یعنی آنچه را که در بازار اصلی در فضای سهمها به حساب میآید، توسط تراکنشهای شبکه تقسیم میکند. ما میخواهیم رابطه بین ارزش شبکه کلی و چگونگی ارتباط آن با فعالیت شبکه را ببینیم. این نرخ معمولاً «نرخ P / E برای ارز دیجیتال» نامیده میشود؛ زیرا یکی از اساسیترین معیارها برای تعیین ارزش فاندامنتال است. اگر یک دارایی دیجیتال از ارزش شبکه بسیار تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ بالا (به عنوان مثال ارزش بازار) و فعالیت شبکه پایین برخوردار باشد، پس نرخ NVT بالایی خواهد داشت. اگر یک دارایی دیجیتال ارزش شبکه متوسط و فعالیت شبکهای بالایی داشته باشد، آنگاه نرخ NVT کمتری خواهد داشت.
شاخص منحصر به فرد شبکه (روزانه)
یکی دیگر از شاخصهای مهم در تحلیل فاندامنتال رمزارزها شاخص منحصر به فرد شبکه است. آدرس های منحصر به فرد یک شاخص اساسی مهم است؛ زیرا نشان میدهد که در هر روز مشخص چه تعداد افراد از شبکه استفاده میکنند. ما میخواهیم برای دیدن ترند، این شاخص را رعایت کنیم. اگر ترند بالا باشد و استفاده از شبکه نیز بالا باشد، میتوان انتظار داشت که ارزش شبکه بالا رود.
برعکس، اگر ببینیم آدرس های منحصر به فرد در حال کم شدن است، پس از آن کم استفاده میشود و میتوان انتظار داشت که ارزش شبکه کم شود. اگر به تعریف قانون متکالف نگاهی بیندازیم، میبینیم که تعداد کاربران نقش مهمی در تعیین ارزش یک شبکه ایفا میکند. ما به جای اینکه سعی کنیم مقدار دقیق شبکه را برای هر تعداد کاربر اختصاص دهیم، از روندها استفاده میکنیم. مثلاً آیا آن روز افراد بیشتری از شبکه استفاده میکنند یا کمتر؟
شاخص ارزش معاملات شبکه (روزانه)
تحلیل آدرسهای منحصربهفرد مورد استفاده روزانه فقط نیمی از تصویر جامع را در رابطه با فعالیت شبکه به شما میدهد. اگر میخواهید ارزش را ارزیابی کنید، پس باید بررسی کنید که چه مقدار ارزش در طی یک بازه زمانی مشخص منتقل میشود. شاخص ارزش معامله شبکه نشان میدهد که ارزش منتقلشده از طریق شبکه رو به افزایش است، در حال سقوط است یا پایدار است. اگر ارزش روزانه در حال افزایش است، باید ارزش کلی شبکه نیز در حال افزایش باشد. در مقابل، اگر ارزش سقوط کند، ارزش شبکه نیز در حال سقوط است. این شاخص برای نشان دادن یک روند استفاده میشود. هر چه مقدار رمزارز بیشتری از طریق شبکه منتقل شود، شبکه باارزشتر میشود.
نرخ MVRV
نرخ MVRV نسخه تخصصیتر NVT Ratio است و رابطهای بین ارزش بازار شبکه (ارزش بازار) نسبت به ارزش واقعی آن است و نقش بسیار مهمی در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال ایفا میکند. این معیار نوعی محاسبه ارزش بازار است که در آن ارزش و قیمت کوین بر اساس قیمت بازار بیت کوین (که آخرین کوین معاملهشده محسوب میشود) تعیین میشود. این محاسبات، کوینهای از دست رفته را حذف و قیمتی را برای مبنای هزینه تجمعی ایجاد میکند که به یک سرمایهگذار کمک میکند سطح حمایت واقعی قیمت را بر اساس معاملات گذشته ببیند.
کوینهای از دست رفته باعث انحراف در میانگین و نرخ MVRV میشوند و این نرخ سعی میکند این انحراف را حذف کند. این نرخ به دست نیک کارتر از شرکت سرمایهگذاری Castle Island Ventures ایجاد شده و در مقالهای به نام «نرخ بازار به ارزش بیت کوین (MVRV)» بیان شده است. این نرخ به این دلیل به خوبی کار میکند چون به استثناء برخی موارد حاشیهای، نمایش بهتری از ارزش شبکه را ارائه میدهد.
نرخ چندگانه مایر
نرخ Mayer Multiple یکی از نرخهای ثابت بعد از NVT Ratio است. کلمه مایر به خاطر نام Trace Mayer، یکی از اولین سرمایهگذاران و تحلیلگران بیت کوین روی این نرخ گذاشته شد. این معیار یک برآوردکننده آماری است که نشان میدهد سطح قیمت در رابطه با الگوهای معاملاتی گذشته آن با استفاده از میانگین حرکت 200 روزه مشترک چقدر است. به عبارت ساده، نرخ چندگانه مایر یا به اختصار MM از طریق زیر محاسبه میشود:
Mayer Multiple = Price / 200DMA
نرخ چندگانه مایر برابر است با قیمت تقسیم بر میانگین متحرک 200 روزه
به عنوان مثال، امروز نرخ چندگانه مایر 0.89 است ($6,373.85 / $7,142.22). اگر MM2.4 باشد، بازار خرسی است. این محاسبات همچنین هر روز دادهها را با مقادیر جدید پیوند میدهد تا نشان دهد که چه درصدی از شاخص امروز برای یک سرمایهگذاری 1 ساله مناسب است. امروز نرخ MM مقدار 0.89 است که بیشتر از 77 درصد زمان یک سال اخیر است. این نرخ بسیار ارزشمند است.
نرخ قیمت بر هزینه سر به سر استخراج
یکی دیگر از شاخصهای کلیدی در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال نرخ قیمت بر هزینه سر به سر استخراج است. این نرخ قیمت دارایی رمزارز را با هزینه استخراج مقایسه میکند. این نرخ فقط برای کوینهای استخراجشده کار میکند نه توکنها یا کوینهایی که از قبل استخراج شدهاند. بیشتر اوقات، این نرخ با یکی از رمزارزها، مانند بیت کوین یا اتر مورد استفاده قرار میگیرد.
به عنوان مثال، اگر بیت کوین با 6400 دلار معامله میشود و قیمت سر به سر استخراج 7000 دلار است، این نرخ معادل 0.91 میشود که از تقسیم دو عدد بر هم به دست میآید. اگر این عدد کمتر از 1.2 باشد، بازار گاوی است و اگر بیشتر از 3.2 باشد، بازار خرسی است.
این نرخ به دو دلیل محبوب است. دلیل اول این است که سیستم استخراج یک سیستم بسته و پویا است که همواره به دنبال دستیابی به تعادل است. اگر هزینه استخراج از قیمت بالاتر باشد، برخی از ماینرها استخراج را کنار میگذارند؛ زیرا سودآور نیست. آنها منتظر خواهند ماند تا اعداد برای استخراج به سمت سوددهی بروند.
اگر قیمت به مراتب بالاتر از هزینه استخراج باشد، آنگاه استخراجگران جدیدی کار خود را شروع میکنند؛ چراکه پتانسیل سودآوری بالایی را میبینند. این استخراجکنندگان جدید الگوریتم را مجبور به افزایش پیچیدگی میکنند و این مسئله، کار را برای استخراج سختتر و گرانتر میکند.
دلیل دوم محبوبیت این نرخ آن است که به خوبی روی زمان گذشته کار میکند. تحقیقات انجامشده توسط شرکت Fundstrat نشان میدهد که اگر یک سال بعد به قیمت بیت کوین نگاهی بیندازید، شانس صحیح بودن محاسبات به دست آمده در این نرخ بسیار بالا است. روی صحت این نرخ و رابطه آن با قیمت و استخراج در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال بحثهای زیادی شده است. بسیاری معتقد نیستند که بین این دو رابطهای وجود داشته باشد.
شاخص هزینه استخراج
قبلاً برخی از کاربران برای هر تراکنش در شبکه بیت کوین بیش از 50 دلار پرداخت میکردند. در اواسط ژانویه سال 2018 این نرخ دچار سقوط شد. علت این مسئله، کاهش معاملات بود و علت آن نیز خرابی در داخل شبکه بود. با کاهش فعالیت انتظار میرود که ارزش شبکه نیز کاهش پیدا کند. این مسئله یک شاخص خرسی برای شبکه بیت کوین بود.
در نمودار زیر مشاهده میکنید که در آگوست 2018 روند شروع به صعود کرده است و افزایش تقاضا، افزایش فعالیت شبکه و روند رو به رشد کاملاً مشهود است. این نمایانگر یک شاخص صعودی برای بیت کوین است.
همانطور که مشاهده میکنید، هزینه استخراج یک شاخص مهم است و یک بُعد از بازار را نشان میدهد و یک تصویر کلی از بازار را معرفی میکند.
سخن پایانی
ما در این مطلب نگاهی به تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال و شاخصهای مهم در آن انداختیم. از این 3 شاخص و 4 نرخ در چهارچوب اصلی تحلیل فاندامنتال استفاده میشود. در حال حاضر، رمزارزها به قدری با یکدیگر ارتباط دارند که از شبکه بیتکوین برای تعیین نمای کلی بازارهای رمزارزی استفاده میگردد. این معیارها در حال حاضر برای ارزیابی هر رمزارز استفاده نمیشود و ممکن است در آینده تغییر کنند، اما در حال حاضر برای یک ایجاد یک تصویر جامع و نمای کلی به خوبی کار میکنند و شما میتوانید از آنها برای تحلیل فاندامنتال خود استفاده کنید.
تحلیل رمز ارزها ، بنیادی و تکنیکال
بازار رمز ارزها در مقایسه با سایر بازارهای مالی مثل بازار بورس و فارکس بازاری نوپا با ویژگیهای خاص خود است اما برای تحلیل رمز ارزها رویکردهایی مشابه با سایر بازارها اتخاذ میشود. دو رویکرد عمده در تحلیل بازارهای مالی که اکثر فعالین بازارها استفاده میکنند، تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است که در این مقاله از آکادمی کیوسک، هدف ما بررسی این دو روش با تکیه بر بازار ارزهای دیجیتال است.
تحلیل بنیادی: تحلیل مخصوص حرفهایها
تحلیل بنیادی یکی از موثرترین و مهمترین روشهای تحلیل در بازارهای مالی است. در این نوع تحلیل، افراد به دنبال ارزش ذاتی اقلام موجود در بازارهای مالی هستند تا با مقایسه آن با ارزش واقعی آنها که همان قیمت فعلی است، تصمیم به خرید یا فروش نمایند. بسته به این که در کدام بازار فعالیت میکنید ابزارهای لازم برای تحلیل فاندامنتال تغییر میکند.
در بازار بورس صورتهای مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و … مهمترین منبع برای تحلیل بنیادی هر سهم به شمار میروند. در بازار فارکس کلیه عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی که بر جفت ارز مد نظر ما تاثیر میگذارند مورد بررسی قرار میگیرند تا بتوان روند جفت ارز مورد نظر را مشخص کرد. در بازار رمزارزها نیز تحلیل بنیادی با توجه به پروژه ارز مد نظر و برنامههای گروه سازنده ارز صورت میگیرد. تحلیل فاندامنتال همانند سایر روشهای تحلیلی دارای مزایا و معایبی است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
مزایای تحلیل بنیادی
همانطور که گفته شد اساس تحلیل بنیادی بر این نکته استوار است که قیمت در بلند مدت به ارزش ذاتی خود میل میکند. لذا تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ اگر ارزش ذاتی یک کالا در هر بازاری بیشتر از قیمت واقعی آن باشد، کالای مورد نظر برای سرمایهگذاری مناسب خواهد بود.
مهمترین مزیتی که تحلیل بنیادی نسبت به سایر روشهای تحلیلی دارد این است که تحلیلگر بنیادی به تغییرات قیمتی کوتاه مدت سهم یا کالا توجه ندارد و فقط و فقط ارزش ذاتی سهم برای او مهم است. مزیت دیگر تحلیل بنیادی، بلند مدتی بودن آن است به گونهای که با یک بار تحلیل و انجام معامله، سرمایهگذار تا مدتها نیاز به درگیری با بازار و روند قیمتی کوتاه مدت ندارد. مزیت مهم دیگر این تحلیل نسبت به سایر روشها در دقت بالای آن است. با توجه به این که تحلیل فاندامنتال با ارزش ذاتی سر و کار دارد معمولا تحلیلگر در صورتی که دادههای درستی در اختیار داشته باشد و همهی عوامل مهم تحلیل بنیادی در هر بازار را مورد بررسی قرار دهد، به ندرت دچار اشتباه میشود.
معایب تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی علیرغم تمام مزایایی که دارد در برخی مواقع ممکن است روش مناسبی برای سرمایهگذاران نباشد. مهمترین عیب این روش این است که برای تحلیل بنیادی نیاز به تخصص بالا در زمینههای مختلف هست. به عنوان مثال تحلیل صنایع مختلف در بازار بورس ایران به یک شکل انجام نمیگیرد و تحلیلگر نیاز دارد که به همه مباحث این صنایع تسلط داشته باشد تا یک تحلیل جامع و درست از شرایط ارائه دهد. همچنین در بازار ارزهای دیجیتال تحلیلگر بنیادی باید بتواند مباحث فنی پروژهها را در کنار مباحث مارکتینگ بررسی و تحلیل کند. همین ویژگی باعث میشود تحلیل بنیادی معمولا فرآیندی زمانبر و پر هزینه شود.
عیب مهم دیگری که به این تحلیل میتوان نسبت داد وابستگی بیش از حد آن به دادههایی است که شرکتها یا دولتها ارائه میکنند. معمولا این دادهها شامل خطا هستند یا اینکه ناقص میباشند لذا ممکن است تحلیلگر در اثر نبود اطلاعات کافی یا وجود اطلاعات اشتباه نتواند تحلیل درستی از شرایط داشته باشد. به طور کلی خبره شدن در این حوزه کار سخت و زمانبری است. لذا برای تحلیل بنیادی نیاز است تحلیلگران بازارهای مالی زمان و هزینه زیادی صرف آموزش و تجربه اندوزی کنند.
تحلیل تکنیکال: همه اطلاعات روی نمودار است!
روش تکنیکال در تحلیل رمز ارزها نوع دوم از روشهای تحلیل در بازارهای مالی است که کاربرد بیشتری نسبت به سایر روشهای تحلیلی دارد. این تحلیل به دنبال بررسی نوسانات و تغییرات قیمتی اقلام بازار در گذشته به منظور پیشبینی حرکات آتی بازار است. برای این منظور مهمترین ابزاری که تحلیلگر تکنیکال دارد نمودار قیمتی است.
تحلیلگران تکنیکال معتقدند همه اطلاعات مهم مربوط به بازار شامل عوامل سیاسی، اقتصادی و روانشناختی به طور خلاصه در قیمت لحاظ شده و در نمودارها قابل مشاهده است. دومین اصلی که تکنیکالیستها به آن اعتقاد دارند این است که قیمت همیشه داخل یک ترند یا روند در حرکت است. آنها بازار را به سه روند اصلی صعوی، نزولی و خنثی تقسیمبندی میکنند و در هر لحظهای از نمودار روند حرکت قیمت را در یکی از این سه دسته قرار میدهند. معمولا فرض بر این است که روند حرکت قیمت در آینده مشابه با روند کنونی است مگر اینکه اثبات شود تغییر روند صورت گرفته است.
اصل سوم در تحلیل تکنیکال این است که آنها معتقدند تاریخ تکرار میشود. این بدین معنی است که تغییرات قیمتی در اثر معامله افراد با یکدیگر صورت میگیرد و بنابراین روانشناسی افراد در شکلگیری قیمت بسیار مهم است. لذا با درک الگوهای روانشناختی افراد میتوان به این نتیجه رسید که الگوهای مورد نظر دوباره تکرار خواهند شد. بنابراین در تحلیل تکنیکال ما با نمودار کار داریم تا با توجه به روند گذشته برای آینده اهداف قیمتی تعیین کنیم. در ادامه مزایا و معایب تحلیل تکنیکال را بررسی خواهیم کرد.
مزایای تحلیل تکنیکال
مهمترین مزیت تحلیل تکنیکال نسبت به روش بنیادی در تحلیل رمز ارزها جهان شمول بودن آن است. به این معنی که در هر بازاری با هر مدل اطلاعات بنیادی، اگر دسترسی به نمودار قیمت مهیا شود، امکان تحلیل تکنیکال روی آن وجود دارد. لذا برای انجام تحلیل تکنیکال فرقی نمیکند شما در بازار فارکس فعالیت میکنید یا بورس ایران یا ارزهای دیجیتال.
مزیت دوم تحلیل تکنیکال آسانتر بودن یادگیری آن است. در تحلیل تکنیکال روشهای بسیاری برای بررسی بازارها وجود دارد که با مسلح شدن به هر یک از آنها میتوان اقدام به تحلیل و معامله نمود. مزیت دیگر تحلیل تکنیکال در هزینه و زمان کم آن برای تحلیل است. در این نوع تحلیل میتوان با کمترین زمان برای تحلیل به بهترین موقعیت برای خرید یا فروش کوتاه مدتی دست یافت. آخرین موردی که به عنوان مزایای این روش میتوان عنوان کرد این است که افراد با استفاده از این روش میتوانند تحلیلهای کوتاه مدت روزانه و ساعتی انجام بدهند و درآمد کوتاه مدت کسب کنند. این نکته برای افرادی که سرمایه زیادی ندارند و نمیتوانند سرمایهگذاری بلند مدت انجام دهند بسار مهم و حیاتی است.
معایب تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال روش ایدهالی که بدون عیب و نقص باشد نیست. بزرگترین عیبی که میتوان به این روش از تحلیل رمز ارزها وارد کرد این است که در مواقعی که سهمی یا ارزی تازه وارد بازار میشود و اطلاعاتی از روند قیمتی گذشته آن موجود نیست این روش دیگر کاربردی برای ما ندارد. در بازار ارزهای دیجیتال که بازار نوپایی است و بسیاری از ارزها سابقه قیمتی آنچنانی ندارند، این مشکل بیشتر نیز به چشم میآید.
دومین عیبی که میتوان به تحلیل تکنیکال وارد دانست خطای تحلیلی با ضرایب نسبتا بالا است. هر چه قدر در این روش زمان ما کوتاه مدتی باشد احتمال خطا نیز بیشتر خواهد شد. تناقض در نتیجه روشهای تحلیلی مختلف یکی دیگر از معایبی است که تحیل تکنیکال با آن روبهرو است. یک تحلیلگر تکنیکال ممکن است با تحلیل کلاسیک (یکی از روشهای متداول در تحلیل تکنیکال ) به یک نتیجه برسد ولی تحلیل با استفاده از امواج الیوت (یکی دیگر از روشهای تحلیل تکنیکال) او را دقیقا به نتیجه عکس تحلیل قبلی برساند. برای پرهیز از این تناقض معمولا تحلیلگران برای خود یک استراتژی مشخص انتخاب میکنند و فقط با نتایج آن به معامله میپردازند.
تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار رمزارزها
همان طور که در بخش روش تکنیکال تحلیل رمز ارزها ذکر شد این نوع تحلیل جهان شمول است و نیاز سرمایهگذاران در تمام بازارها را برطرف میکند. بازار رمزارزها نیز از این امر مستثنی نیست و تمام روشهای تحلیل تکنیکال در این بازار قابل استفاده هستند. تفاوت مهمی که این بازار با سایر بازارها دارد نوسان بالای قیمتی در این بازار است که به دلیل نوپا بودن این بازار و هجوم خیل عظیم افراد به سمت این بازار است. همین امر در کنار این که میتواند سودهای بسیار خوبی نصیب معاملهگران کند میتواند باعث ضررهای سنگین آنها شود. لذا استفاده از تحلیل تکنیکال در این بازار باید با وسواس بیشتری صورت بگیرد.
بهترین منبع برای تحلیل رمزارزها بررسی چارت ارزهای دیجیتال و انجام تحلیل تکنیکال سایت http://tradingview.com است. در این سایت نمودار اکثر ارزهای دیجیتال را در صرافیهای بزرگ دنیا میتوان دید. در نسخه رایگان این سایت شما به اکثر اندیکاتورها و ابزارهای رسم دسترسی دارید اما برای امکانات بیشتر مثل فیلترنویسی باید حساب کاربری پولی تهیه نمایید.
تحیلل بنیادی در بازار رمزارزها
بازار و تحلیل رمز ارزها بازار جدیدی است که از سال 2009 با تولد بیتکوین شروع به کار کرده است. در این بازار بیش از 8 هزار رمز ارز وجود دارد که هر روز هم به تعداد آنها اضافه میشود. با توجه به اینکه اطلاعات قیمتی چندان مناسبی برای رمزارها وجود ندارد تحلیل بنیادی در این حوزه بیش از سایر روشهای تحلیلی کاربرد دارد. اما چه پارامترهایی برای تحلیل بنیادی رمزارها مورد بررسی قرار میگیرند؟
نوآوری و هدف پروژه
برای بررسی ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال توجه به هدف پروژه و نوآوری که انجام میدهد بسیار مهم است. تقریبا هر روز تعداد زیادی ارز دیجیتال جدید وارد بازار میشوند که هرکدام ادعا دارند یک هدف والا و یک نوآوری شگرف در بازار ایجاد میکنند. اما اکثر این اهداف یا غیرقابل دستیابی هستند یا کلا دردی از دردهای بشریت را دوا نمیکنند.
به عنوان نمونه فرض کنید که پروژه ارز دیجیتالی هدف خود را کاهش آلودگی هوا اعلان میکند! این هدف چقدر با واقعیت سازگار است؟ پس قدم اول در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال توجه به اهداف و نوآوری پروژه است. برای دستیابی به این اطلاعات سپیدنامه (وایتپیپر)، سایت ارزها منبع مناسبی است. به عنوان نمونه بیتکوین به عنوان اولین رمزارز ایجاد شده هدف خود را انتقالهای نظیر به نظیر (P2P) معرفی کرده است. با این کار، هم در زمان و هزینه انتقال پول صرفه جویی شده و هم یک سیستم غیرمتمرکز ایجاد میشود که کسی قادر به دستکاری قیمت نیست. لذا بیتکوین هدف خلاقانهای ارائه کرده که قابلیت اجرایی داشته و به نفع مردم بوده است.
اعتبار مدیران و سرمایه گذاران یک پروژه
با توجه به این که تعداد زیادی از ارزهای دیجیتال توسط افراد در بخشهای خصوصی ایجاد و ارائه میشوند، توجه به پیشینه فعالیت مدیران، همکاران و سرمایه گذاران یک پروژه میتواند اطلاعات خوبی از واقعی بودن یک پروژه در اختیار ما قرار دهد.
ارزهای دیجیتال معمولا در سایت یا سپیدنامه خود، مدیران و همکاران و سرمایهگذاران را معرفی میکنند که میتوانید با مراجعه به پروفایل اعضای آن در شبکههای اجتماعی مختلف مثل لینکدین، پیشینه فعالیت آنها را بررسی کنید. ارز دیجیتالی که مدیران و همکاران آن نامشخص است و یا سپیدنامه ندارد به احتمال زیاد یک پروژه کلاهبرداری است! به عنوان نمونه شما اگر به سایت یا سپیدنامه پروژه Flow مراجعه کنید میبینید که تیم توسعهدهنده آن اپلیکیشنهای غیرمتمرکز موفق زیادی را ارائه کردهاند و شرکتهای بزرگی مثل cryptokitties ، NBA ، سامسونگ و … از این پروژه پشتیبانی میکنند. که این اطلاعات نشان میدهد احتمالا این پروژه یک پروژه فیک نیست.
برنامه راه پروژه
مدیران و اعضای هر پروژه در ابتدای هر پروژه برنامه زمانی خود را برای رسیدن به اهداف مد نظر خود به صورت تقریبی مشخص میکنند. با بررسی این برنامهها میتوان دریافت که اعضا چقدر به این برنامه پایبند بودهاند و چه مقدار از این برنامهها قابلیت اجرایی داشته است. اگر برای پروژهای فعالیتهای انجام شده مناسب برنامه راه نبود احتمالا آن پروژه تیم قوی نداشته است و به همین دلیل ارزش سرمایهگذاری ندارد.
ویژگیهای اقتصادی ارزهای دیجیتال
دادههای اقتصادی مثل تعداد کل ارزهای موجود، تعداد ارزهای در گردش، میزان عرضه در استخراج یا استیکینگ (روش جایگزین استخراج برای کسب ارز دیجیتال رایگان) یک ارز، میزان کارمزد شبکهای که ارز روی آن سوار است، میزان عرضه اولیه، میزان پول پاشی با هدف تبلیغات، قیمت ارز و سایر پارامترهایی که به نحوی با عرضه و تقاضای یک ارز در ارتباط هستند، برای تحلیل بنیادی ارز باید مورد بررسی قرار گیرد.
به عنوان نمونه ارز وایفای یا به عبارت دیگر وایفی (YFI) را در نظر بگیرید. کل ارزهایی که از آن میتواند ساخته شود 36666 است که همه آنها ساخته شده و بین سرمایهگذاران توزیع شده است. لذا عرضه این ارز از طرف گروه سازنده به اتمام رسیده و دیگر ارزی ساخته نخواهد شد. کنترل عرضه و تعداد کم این ارز نشان میدهد که با کوچکترین افزایش در سمت تقاضا قیمت این ارز رشد چشمگیری خواهد داشت.
لیست شدن در صرافیها
ارزهای دیجیتالی که هنور در صرافیهای بزرگ مثل بایننس لیست نشدهاند، در آینده با لیست شدن در این صرافیها با ورود نقدینگی، افزایش حجم بازار و در نتیجه افزایش قیمت مواجه میشوند. بنابراین ارزهایی که خبری از آنها مبنی بر لیست شدن در صرافیها پخش میشود احتمالا گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری خواهد بود. از منظر دیگری نیز میتوان به این پارامتر توجه کرد. هر چه یک رمز ارز، در صرافیهای بزرگ بیشتری لیست شود، نشان میدهد که پروژه مورد نظر علاقه زیادی بین کاربران و متخصصان ایجاد کرده است. لذا سرمایهگذاری روی آن ریسک کمی به همراه دارد.
پارامتر FCAS(Fundamental Crypto Asset Scpre)
یکی دیگر از پارامترهای موثر در تحلیل بنیادی رمزارزها FCAS هست که در سایت http://coinmarketcap.com برای هر رمزارزی قابل مشاهده است. این پارامتر با بررسی پارامترهایی مثل اهداف پروژه، تیم برنامهنویس، عملکرد پروژه، فعالیت کاربران، سرمایهگذاران پروژه و مواردی از این قبیل محاسبه میشود که عددی بین صفر تا 1000 است و هر چه به عدد 1000 نزدیک باشد نشانگر قوی بودن پروژه است.
پارامتر NVT(Network value of Transaction)
این پارامتر از تقسیم ارزش کل شبکه یک رمز ارز، به تعداد تراکنشهای آن ارز به دست میآید. اگر این عدد مقدار بالایی داشته باشد نشان میدهد که قیمت رمز ارز با بالا رفتن تراکنشها و حضور سرمایهگذاران بالا نرفته است. لذا احتمالا در آینده روند آن نزولی خواهد بود. اگر این عدد مقدار پایینی داشت نشان میدهد که قیمت رمز ارز علی رغم حضور سرمایهگذاران و تراکنشهای بالا خیلی بالا نرفته است. لذا قیمت ارز میتواند در آینده صعودی باشد. برای رمز ارزی که NVT آن بالا اما همچنان قیمت صعودی است، وضعیت حبابی ایجاد شده است. با محاسبه این پارامتر برای یک رمز ارز در بازههای زمانی مختلف میتوان ارزشمندی آن را بررسی کرد. اگر این نمودار در طی زمان نزولی بود نشان میدهد که رمزارز مورد نظر از لحاظ بنیادی موقعیت خوبی دارد.
بهترین روش تحلیل رمزارزها کدام است؟
روش بنیادی و روش تکنیکال تحلیل رمز ارزها هر کدام از یک منظر متفاوت به بررسی شرایط بازار میپردازند. لذا نمیتوان گفت که یکی از این روشها بر دیگری ارجحیت دارد. افراد بسته به روحیات خودشان و تواناییهایی که دارند میتوانند از یکی از این روشها برای تحلیل استفاده کنند. برای سرمایهگذاران معمولا تحلیل بنیادی مناسبتر است چرا که تحلیل بنیادی به صورت بلند مدتی میتواند وضعیت یک رمزارز را مشخص کند. برای معاملهگران که روزانه در بازار معامله میکنند و به دنبال استفاده از نوسانهای کوتاه مدتی هستند تحلیل تکنیکال گزینه مناسبتری است.
جمعبندی
بازار و تحلیل رمز ارزها چون بازار نوپایی است برای بسیاری از رمز ارزها، اطلاعات تکنیکال زیادی موجود نیست لذا فعالان این بازار باید تا حدودی پارامترهای بنیادی را در معاملات خود مد نظر قرار دهند. به صورت کلی اعتقاد ما بر این است که هر دو این ابزارها در بازارهای مالی به ما کمک میکنند تا سودآوری مناسبی داشته باشیم. فقط کافی است از این دو ابزار درست استفاده شود. نظر شما چیست؟ حتما نظر خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.