میانگین متحرک یا Moving Average

میانگین متحرک یا Moving Average
قبل از اینکه وارد مبحث میانگینهای متحرک یا مووینگ اوریجها ( به انگلیسی moving average) شویم لازم است مختصری در مورد اندیکاتورها بگویم.
اندیکاتورها بطور کلی در سه گروه طبقهبندی میشوند:
۱- اندیکاتورهای Trend (روند نماها یا تعقیب کنندههای قیمت): این نوع اندیکاتورها معمولا روی چارت قیمت نمایان میشوند مانند مووینگ اوریجها، بولینگر باند، ایچیموکو، سار و …..
۲- اسیلاتور یا Oscillator (نوسان نماها): این نوع اندیکاتور در زیر نمودار قیمت بصورت هیستوگرام و نوسانگر نمایان میشوند مانند: مک دی، RSI، استوکاستیک و ….
۳-اندیکاتورهای Volumes (حجمی): اندیکاتورهای حجمی نیز در زیر گراف قیمت نمایان میشوند و اگر چه دقیق نیستند ولی بیانگر حجم معاملات هستند مانند: MFI ، OBV و ….
مووینک اوریجها (MA) جزو اندیکاتورهای تعقیب کننده قیمت هستند و به علت اینکه در فورمول داخلی اکثر اندیکاتورها به نوعی و با تقدم و تاخر خاصی از فورمول مووینگ اوریجها استفاده شده به مووینگ اوریجها مادر اندیکاتورها نیز گفته میشود.
فورمول تهیه مووینگ اوریجها از سادهترین تا پیچیدهترین آنها بر یک مبنای کلی استوار است و آن میانگینگیری و معدلگیری از قیمت است.
به این صورت که اگر یک مووینگ اوریج را بر روی چارت بیندازید یک گراف و یک نمودار در کنار قیمت مشاهده میکنید که تا حد زیادی نوسانات قیمت را فیلتر کرده و به دنبال قیمت حرکت میکند.
میانگین متحرک، میانگینی از دادههای بازار در بازه زمانی خاص است. میانگین متحرک عموما به عنوان یک اندیکاتور تکنیکال برای یکدست کردن دادههای بازار برای تشخیص روند شناخته میشود.
به شکل زیر نگاه کنید:
نمونهای از یک مووینگ اوریج
سادهترین فرمول ساخت یک مووینگ اوریج این است:
که SUM به معنای مجموع و N به معنای تعداد دوره و Close قیمت پایانی قیمت در آن دوره است. به جدول زیر نگاه کنید تا موضوع برایتان بهتر جا بیوفتد.
نکته : وقتی ما یک مووینگ اوریج با دوره زمانی ۱۰۰ را روی تایم فریم روزانه قرار میدهیم به معنای این است که یک مووینگ اوریج ۱۰۰ روزه روی چارت داریم .
هنگامی که همین مووینگ اوریج را در تایم پنج دقیقه قرار میدهیم به این معناست که ما یک مووینگ اوریج صد تا پنج دقیقه روی چارت انداختیم.
پس در کل مووینگ اوریجی که در چارت استفاده میشود با تایم فریم آن نسبت مستقیم دارد.
انواع مووینگ اوریجها بر اساس فرمول داخلی آنها :
شماره
نام کامل
تفاوت این مووینگ اوریجها به دو نکته اساسی بر میگردد. اینکه در EMA و WMA به قیمتهای جدید و لحاظ کردن دوره در فرمول خود بها و وزن بیشتری میدهند و EMA حساستر عمل میکند.
استراتژیها و کاربردهای انواع مووینگ اوریج:
۱- به عنوان حمایت و مقاومت داینامیک (پویا)
به اینصورت که شما یک مووینگ اوریج با دوره زمانی خاص را روی چارت میاندازید و به واکنش قیمت در گذشته به آن توجه میکنید.
مثلا فلان سهم به موونیگ 55 در تایم روزانه حساس است. هر سهم یا دارایی تنظیم خاصی برای میانگین متحرک نیاز دارد که به آن حساس است و باید بگردید و پیدا کنید.
سطوح مقاومت در قیمت دقیقا بر روی مووینگ تشکیل شده است.
سطوح حمایت در قیمت دقیقا بر روی مووینگ تشکیل شده است.
۲- از کراس و برخورد مووینگ با هم میتوان سیگنال خرید و فروش گرفت
در این روش به حداقل دو مووینگ اوریج نیاز است، یکی با دوره زمانی بالا یعنی کندتر و دیگری با دوره زمانی کوچک یعنی تند تر.
هر موقع میانگین متحرک تندتر به زیر میانگین متحرک کندتر رسید، سیگنال فروش صادر میشود و هر موقع میانگین متحرک تندتر بالاتر از میانگین متحرک کندتر قرار گرفت، سیگنال خرید صادر میشود.
البته ضعف این روش در بازارهای رنج (روند خنثی) است که مووینگ اوریجها به طور دائم در هم پیچیده و تنیده میشوند ولی در بازارهای رونددار معمولا به خوبی عمل میکنند.
عملکرد ضعیف مووینگ اوریج ها در بازار رنج
۳- استفاده از خاصیت دافعه و جاذیه در میان مووینگ اوریج ها
در این روش شما به حدودا ۱۰ عدد مووینگ اوریج با دورههای زمانی مناسب نیاز دارید.
مبحثی که در اینجا وجود دارد یک اصل جالب است. وقتی همهی این ده مووینگ اوریج به هم فشرده میشوند به مانند یک فنر فشرده شده عمل میکنند و قدرت زیادی در آنها ذخیره میشود. این انرژی میتواند در جهتی خاص آزاد شده و منجر به افرایش یا کاهش شدید قیمت شود که در این حالت مووینگ اوریجها به تدریج از هم دور میشوند (دفع میشوند).
قانون فشردگی قیمت را به بالا پرتاب کرده است.
قانون فشردگی قیمت را به پایین پرتاب کرده است.
قانون فشردگی باعث رشد شدید قیمت شده است.
کاربردهای دیگری هم برای مووینگها وجود دارد که شما میتوانید در آن به تحقیق بپردازید.
در خیلی از سیستمهای معاملاتی دنیا یک پایهی اصلی همیشه میانیگینهای متحرک هستند، پس به آنها بها دهید و به تحقیق در مورد آنها بپردازید.
اندیکاتور تکنیکال چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟
رمز موفقیت در بازارهای مالی، پیشبینی درست آینده است. معاملهگران برای شکار فرصتهای مناسب معاملاتی از ابزارهای مختلفی کمک میگیرند؛ اندیکاتورها یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند. اندیکاتور تکنیکال در اصل چیزی جز محاسبات ریاضی روی قیمت، زمان و حجم نیست. با استفاده از آنها میتوانید روند بازار را بهتر درک کنید و معاملات سودآوری داشته باشید.
تحلیلگران تکنیکال، با استفاده از اندیکاتورها، دادههای گذشته را تحلیل و نقاط ورود و خروج را پیدا میکنند. میانگین متحرک (Moving Average)، باند بولینگر (Bollinger Bands) شاخص قدرت نسبی (RSI)، مکدی (MACD) و شاخص حرکت میانگین جهتدار (ADX) برخی از مهمترین اندیکاتورهای تکنیکال هستند.
نحوهی عملکرد اندیکاتور تکنیکال
هدف از تحلیل تکنیکال شناسایی نقاط ورود و خروج بر اساس نمودارها است. تحلیلگران بنیادی ارزش ذاتی سهام، جفت ارزها و… را با استفاده از دادههای مالی و اقتصادی تحلیل میکنند. در حالی که تحلیلگران تکنیکال معتقدند تنها با بررسی نمودارها میتوان روند آتی بازار را پیشبینی کرد. اندیکاتور ابزاری کارآمد برای بررسی نمودارهای قیمت است.
اندیکاتور چیست؟ به زبان ساده، اندیکاتورها یا شاخصها توابع ریاضی هستند که قیمت، زمان و حجم را به عنوان ورودی میگیرند و خروجی آنها نمودارهای کمکی است. از این نمودارها سینگال خرید، سیگنال فروش و یا تایید روند به دست میآید. در ادامه انواع اندیکاتورها و چند نمونه از معروفترین آنها را بررسی خواهیم کرد.
اندیکاتورهای تکنیکال برای ترید
انواع اندیکاتور تکنیکال
اندیکاتورهای تکنیکال در یک دستهبندی کلی به دو نوع تقسیم میشوند.
اندیکاتور همپوشان (Overlay Indicator)
همانطور که از نام آنها پیداست، اندیکاتور تکنیکال همپوشان یا اورلی با نمودار قیمت همپوشانی دارند و روی نمودار قیمت رسم میشوند. میانگین متحرک (Moving Average) و باند بولینگر (Bollinger Bands) از مهمترین اندیکاتورهای همپوشان هستند.
اوسیلاتور یا نوساننما (Oscillator)
برخلاف اندیکاتورهای همپوشان، اوسیلاتورها بر روی نمودار قیمت رسم نمیشوند. این نوع از اندیکاتورها بین یک حداقل و حداکثر و یا یک محور صفر (خط افقی) در حال نوسان هستند. چند نمونه از مهمترین اوسیلاتورها عبارتند از: شاخص قدرت نسبی (RSI)، مکدی (MACD) و شاخص حرکت میانگین جهتدار (ADX).
معروفترین اندیکاتور تکنیکال
حال چند نمونه از معروفترین اندیکاتورهای همپوشان و اوسیلاتورهای تکنیکال را بررسی خواهیم کرد. در این مقاله به معرفی کلی اندیکاتور میپردازیم و فرمولها و جزییات را بررسی نمیکنیم.
اندیکاتور میانگین متحرک Moving Average
اندیکاتور تکنیکال میانگین متحرک یا Moving Average
میانگین متحرک (Moving Average) به معنای میانگین گرفتن از بخشی از دادههاست (نه تمام دادهها). به زبان ساده میانگین متحرک 100 روزه، نموداری است که در هر نقطه میانگین 100 روز قبل را نمایش میدهد. میانگینهای متحرک در عین سادگی، از پرکاربردترین اندیکاتورهای همپوشان هستند. هدف از میانگین گرفتن، هموار کردن نمودار و حذف نوسانهایی است که در روند اصلی بازار نقشی ندارند.
میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) و میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average) از مهمترین میانگینهای متحرک هستند. در میانگین ساده همهی دادههای تاثیر یکسانی دارند، اما میانگین نمایی به دادههای اخیر وزن بیشتری میدهد. نمیتوان گفت کدام یک بهتر است، باید بررسی کنید که کدام میانگین متحرک در توصیف رفتار سهم مورد نظر بهتر عمل میکند.
توصیهی میکنیم در بازارهای بدون روند (نوسانی) از میانگینهایی با دورهی زمانی کوتاه استفاده کنید تا بتوانید از نوسانات بازار استفاده کنید. همچین برای بازارهای رونددار(صعودی یا نزولی) از میانگینهایی با دورهی زمانی بلندتر استفاده کنید تا اسیر نوسانات کوتاه مدت بازار نشوید.
اندیکاتور باند بولینگر Bollinger Bands
اندیکاتور باند بولینگر یا Bollinger Bands
باند بولینگربه عنوان یک اندیکاتور همپوشان از سه جزء تشکیل شده است:
- نمودار میانی که یک میانگین ساده است.
- نمودار بالایی که انحراف معیار مثبت از میانگین ساده است.
- و نمودار پایین که انحراف معیار منفی از میانگین ساده است.
نمودار قیمت بین دو باند بالا و پایین در حال نوسان است و تمایل دارد به باند میانی نزدیک شود؛ به عبارت دیگر باندهای بالا و پایین همانند مقاومت و حمایت دینامیک عمل میکنند. همچنین هرگاه نمودار قمیت کمتر نوسان کند، باند بالا و پایین به هم نزدیکتر میشوند و بالعکس با افزایش نوسان نمودار قیمت، این دو باند از هم فاصله میگیرند.
تحلیلگران تکنیکال معمولا از باند بولینگر 20 روزه استفاده می کنند، اما بهتر است اعداد مختلف را امتحان کنید و ببینید کدام دورهی زمانی حرکات نمودار قیمت را بهتر توصیف میکند.
اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی RSI یا Relative Strength Index
شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) از اوسیلاتورهای پرطرفدار در تحلیل تکنیکال است. این اندیکاتور با روابط پیچیدهی ریاضی به دست میآید که توضیح آن از حوصلهی این مقاله خارج است. دانستن این روابط به درک بهتر اندیکاتورها کمک میکند، ولی برای استفاده از RSI به محاسبات ریاضی نیاز نخواهید داشت.
نمودار اندیکاتور RSI بین دو نقطه صفر و 100 در حال نوسان است. هر وقت نمودار RSI از سطح 70 عبور کند اندیکاتور در اشباع خرید قرار دارد و در سطوح زیر عدد 30 اندیکاتور در اشباع فروش است. اشباع فروش به معنای فروشهای افراطی است و احتمال ورود سهم به روند صعودی وجود دارد (سیگنال خرید)، بالعکس اشباع خرید نشاندهندهی خریدهای افراطی است و احتمال دارد سهم به زودی وارد روند نزولی شود (سیگنال فروش).
به واژهی احتمال بسیار دقت کنید و بیش از حد به اندیکاتورها متکی نباشید. این را به عنوان یک توصیه از ما بپذیرید: تکنیکال علم احتمالات است! همچنین فراموش نکنید اندیکاتور RSI در بازارهای بدون روند بهتر جواب میدهد، بهتر است در نمودارهای اکیدا صعودی (گاوی) و اکیدا نزولی (خرسی) زیاد به آن تکیه نکنید.
اندیکاتور MACD (مکدی)
اندیکاتور MACD مکدی
همگرایی / واگرایی میانگین متحرک (Moving Average Convergence Divergence) که معاملهگران ایرانی به اختصار به آن مکدی (MACD) میگویند، از جذابترین اوسیلاتورهای تکنیکال است. مکدی یک اوسیلاتور است که در عین سادگی بسیار کارآمد است. با استفاده از مکدی میتوانید جهت، شتاب و قدرت روندها را تشخیص دهید. مکدی از سه بخش مختلف تشکیل شده است:
- خط مکدی که از تفاضل دو میانگین متحرک نمایی با دورههای متفاوت به دست میآید.
- خط سیگنال که میانگین متحرک ساده از خط مکدی است.
- نموداری که از میلهها تشکیل شده و هیستوگرام نام دارد.
هر گاه در ناحیه زیر خط صفر، خط مکدی نمودار خط سیگنال را از پایین به بالا قطع کند سیگنال خرید صادر میشود. همچنین زمانی که در بالای خط صفر، خط مکدی خط سیگنال را از بالا به پایین قطع کند به معنای سیگنال فروش است. از مکدی سیگنالهای دیگری نیز میتوان استخراج کرد که در یک مقاله به صورت مفصل آن را بررسی خواهیم کرد.
بیشتر معاملهگران از مکدی با دورههای زمانی 26، 12 و 9 استفاده می کنند، اما دورهی میانگینهای مکدی به دلخواه قابل تغییرهستند. یک تحلیلگر حرفهای به دنبال لقمههای حاضر و آماده نیست و در معاملات بلندمدت و کوتاهمدت و چارتهای مختلف از دورههای زمانی متفاوت استفاده میکند.
اندیکاتور ADX (شاخص حرکت میانگین جهتدار)
شاخص ADX یا شاخص حرکت میانگین جهتدار
یکی از اوسبلاتورهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال، شاخص حرکت جهتدار میانگین (Average Directional movement Index) یا شاخص قدرت روند که به اختصار به آن ADX میگویند. این اندیکاتور اطلاعات مفیدی در مورد روند بازار (صعودی یا نزولی) و همچنین قدرت روند ارائه میدهد. اندیکاتور ADX از سه نمودار تشکیل شده است:
- DI+: اندیکاتور جهتدار مثبت (Positive Directional Indicator)
- DI-: اندیکاتور جهتدار منفی (Negative Directional Indicator)
- ADX: شاخص جهتدار میانگین (Average Directional Index)
با استفاده از نمودار ADX میتوانیم به قدرت روند پی ببریم. هر گاه نمودار ADX زیر عدد 20 باشد در یک روند خنثی یا بسیارضعیف هستیم، با عبور نمودار از عدد 25 شکلگیری روند تایید میشود (صعودی یا نزولی) و اعداد بالاتر به معنای روندهای قدرتمندتر است. با استفاده از موقعیت دو نمودار DI+ و DI- صعودی و نزولی بودن روند را میتوان تشخیص داد. هر گاه DI+ بالای نمودار DI- باشد در یک روند صعودی هستیم و با قرار گرفتن DI- بالای نمودار DI+ روند نزولی خواهد بود.
این اندیکاتور اطلاعات مفیدی در مورد قدرت و جهت روند ارائه میدهد، اما همچون سایر اندیکاتورها دوباره تاکید میکنیم ADX را در کنار سایر روشهای تحلیلی استفاده کنید.
بهترین اندیکاتور تکنیکال برای تحلیل تکنیکال
بگذارید خیالتان را راحت کنیم! نمیتوان به این سوال پاسخ داد. به عنوان یک نکته طلایی علم تکنیکال، علم “بستگی دارد” است. اندیکاتورها به عنوان ابزارهای کمکی در تحلیل تکنیکال بسیار مفید هستند، اما باید بتوانید برای خود یک سیستم معاملاتی طراحی کنید.
لازم است اندیکاتورهای مختلف را امتحان کنید و ببینید کدام یک برای معاملات شما بهتر جواب میدهد. معاملهگران حرفهای پا را از این هم فراتر میگذارند و برای خود اندیکاتورهای شخصی طراحی میکنند. در پلتفرمهایی مانند متاتریدر تعداد زیادی از این اندیکاتورها به صورت رایگان و یا با پرداخت هزینه در دسترس هستند. اما در چشم بورس میتوانید همه اندیکاتورها را رایگان دریافت کنید. در کنار استفاده از اندیکاتور تکنیکال مناسب، حتما از یک صرافی مناسب یا کارگزاری مناسب استفاده کنید.
اگر قصد معامله در بازار سهام یا بازار رمزارزها را دارید، میتوانید اندیکاتورهای تکنیکال را در صفحه سهام یا رمز ارز چشم بورس ببینید. مثلا در صفحه فملی چشم بورس یا بیتکوین چشم بورس اندیکاتورهای تکنیکال محاسبه و نمایش داده شدهاند.
به عنوان آخرین نکته باز هم تاکید میکنیم که تکیه بر یک اندیکاتور خاص برای معاملات، کاری خطرناک است. بازارهای مالی همچون موجودات زنده پویا هستند و باید بتوانید با سیستم معاملاتی مناسب خود را با آنها هماهنگ کنید.
میانگین های متحرک (مووینگ اوریج ها) یکی از مفید ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال
میانگین های متحرک (مووینگ اوریج ها) یکی از مفیدترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که در این مقاله قصد داریم توضیحاتی در مورد آنها ارائه کنیم و به سؤالاتی چون: فرمول محاسبه مووینگ اوریج چیست؟ میانگین متحرک (مووینگ اوریج) چیست؟ مووینگ اوریج در تحلیل تکنیکال چگونه است؟ مزایا و معایب میانگین متحرک در تحلیل نمودار و همینطور به انواع مووینگ اوریجها نیمنگاهی میاندازیم. در ادامه همراه ما باشید تا 2 مورد از مفیدترین و بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال را بشناسید. همچنین ویدیو آموزش ترید با میانگین متحرک را در قالب دو قسمت قرار دادهایم.
میانگین متحرک (مووینگ اوریج) چیست؟
در ابتدا باید در مورد میانگین متحرک (Moving Average) صحبت کنیم. حتماً با تحلیل تکنیکال آشنایی دارید، مووینگ اوریج ها مانند سایر ابزارهای مهم و کاربردی هستند که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند. تریدرها و تحلیلگران حوزه بازار کریپتوکارنسی یا سایر بازارهای مالی، از میانگین های متحرک (بهاختصار MA) برای تعیین کردن محدودههای مناسب برای معامله و همچنین برای شناسایی روند نمودارها و تحلیل بازار استفاده میکنند.
شاید بپرسید با مشاهده نمودار چه چیزی عاید تریدر (معاملهگر) میشود؟ تریدر با نگاهی اجمالی به میانگین متحرک میتواند بهسرعت یک کلیت از حرکت نمودار قیمت به دست بیاورد. اگر شیب مووینگ اوریج رو به بالا باشد، نشاندهنده آن است که قیمت در حال رشد است. اما اگر این شیب نزولی و رو به پایین باشد، نمایانگر افت قیمت است.
میانگین متحرک (مووینگ اوریج) چیست؟
این میانگینها میتوانند بهعنوان خط حمایت و مقاومت نیز کاربرد داشته باشند. به طوری که در یک روند صعودی مووینگ اوریجهای 50، 100 و یا 200 روزه میتوانند بهعنوان سطح حمایت نقشآفرینی کنند. اما در چه موقعیتی ممکن است به سطح مقاومت تبدیل شوند؟ اگر حرکت نمودار نزولی باشد، مووینگ اوریج ها در مقابل افزایش قیمت ایستادگی میکنند و اجازه رشد قیمت را نمیدهند.
این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که مووینگ اوریج ها مانند کف عمل میکنند و زمانی که قیمت به آنها برخورد میکند برمیگردد. میانگین های متحرک به این دلیل نامگذاری شدهاند که با حرکت قیمت، اطلاعات جدیدی در محاسبه مووینگ اوریج ورود پیدا میکند؛ میانگین متحرک یا Moving Average در نتیجه همیشه در حال تغییر و جابهجایی است. در این مقاله قصد داریم تنها از 2 نمونه میانگین های متحرک استفاده کنیم و آن را به شما معرفی کنیم. این 2 مورد عبارتاند از:
• میانگین متحرک ساده
• میانگین متحرک نمایی
انواع میانگین های متحرک بر اساس فرمول داخلی
به طور کلی مووینگ اوریج ها 4 نوع هستند که در ادامه نام کامل، نام انگلیسی و همینطور نماد (اختصار نام) آنها نیز قید شده است. این ترتیببندی بر اساس فرمول داخلی هر مووینگ اوریج انجام گرفته است.
۱. میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) SMA
۲. میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average) EMA
۳. میانگین متحرک صاف شده (Smoothed Moving Average) SMMA
۴. میانگین متحرک خطی وزنی (Linear Weighted Moving Average) LWMA or WMA
1. میانگین متحرک ساده (SMA) چیست؟
مووینگ اوریج SMA بهنوعی سادهترین میانگین متحرک است. تریدر یا تحلیلگر بر اساس نیاز خود، انتخاب میکند که تحلیل در چه بازهای انجام بگیرد. تریدر بازهای را انتخاب میکند که ممکن است معاملات نوسانی و کوتاهمدت باشد (حداکثر یک ماه) یا اینکه میانمدت باشد، چیزی حدود 2 تا 5 ماه. همچنین بازه زمانی بلندمدت نیز حدود 6 تا 12 ماه و یا بیشتر است که برای هر یک از این سه بازه (کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت) باید الگوها مخصوصی را به اندیکاتورها و ابزارها بدهید.
میانگین متحرک ساده (SMA) چیست؟
چگونه میانگین متحرک ساده (SMA) را محاسبه کنیم؟
اگر بازه زمانی مانند 10 روزه را برای تحلیل انتخاب کردهاید به این معنا است که قصد دارید با نگاه نوسانی بازار موردنظر را تحلیل کنید. در ادامه فرمول محاسباتی آن را خدمت شما ارائه میکنیم که بهراحتی بتوانید خودتان میانگین متحرک ساده را به دست بیاورید. برای اینکه توضیحی در مورد نحوه محاسبات آن داده باشیم مثالی عرض میکنیم که درک بهترین از موضوع داشته باشید.
فرمول محاسبه میانگین متحرک ساده
باید رنج قیمتی در بازه زمانی 10 روز را با یکدیگر جمع کرده و بر تعداد روزهای موردنظر یعنی همان 10 روز تقسیم کنیم. عدد حاصل شده از عبارت، نشاندهنده اتصال تمامی نقاط به یکدیگر است که در این دوره زمانی شکل گرفته است.
به عنوان مثال مجموع تمامی قیمتهای زیر را در بازه زمانی 10 روزه حساب میکنیم:
3000 تومان، 4500 تومان، 10000 تومان، 1200 تومان، 1500 تومان، 2000 تومان، 6000 تومان، 8400 تومان، 1500 تومان، 2200 تومان
به این ترتیب محاسبه میانگین متحرک ساده (SMA) را شروع میکنیم:
1. 3000 + 4500 + 10000 + 1200 + 15000 + 2000 + 6000 + 8500 + 1500 + 2300 = 45000 تومان
2. (بازه زمانی 10 روزه) = 45000 تقسیمبر 10 = 4500 تومان
بنابراین فرمول محاسبه میانگین متحرک SMA به این صورت است:
• مجموع قیمتها در طول دوره انتخابی
به این شکل در میانگین بازه زمانی 10 روزه، وقتیکه قیمت روز جدید اضافه میشود و از قیمت روز دهم کم کنیم، میانگین بهصورت مجدد محاسبه میشود و این روند ممکن است بهصورت نامحدود باشد. در نهایت میتوانیم تنظیمات را روی قیمت موردنظر تنظیم کنیم. قیمت باز شدن و بسته شدن، پایینترین و بالاترین قیمت میتواند اهداف تریدر و تحلیلگر باشد.
2. میانگین متحرک نمایی (EMA) چیست؟
اما نوبت به میانگین متحرک نمایی میرسد که بهاختصار به آن (EMA) میگویند. این مووینگ اوریج طرفداران بیشتری دارد و از محبوبیت زیادی نسبت به میانگین قبلی برخوردار است. البته این محبوبیت به این معنا نیست که کاربرد بیشتری دارد، خیر اینطور نیست. قیمت پایانی در میانگین متحرک نمایی تأثیرگذار است و به این دلیل برای تحلیلگران و تریدرهایی که بهصورت کوتاهمدت فعالیت میکنند، بسیار کاربردی و مفید است.
فرمول محاسبه مووینگ اوریج EMA در تصویر زیر مشخص شده است که در ادامه نحوه محاسبات آن را نیز انجام خواهیم داد.
میانگین متحرک نمایی (EMA) چیست؟
چگونه میانگین متحرک نمایی (EMA) را محاسبه کنیم؟
فرمول محاسبه میانگین متحرک نمایی
• مرحله اول برای محاسبه میانگین متحرک نمایی
1. محاسبه میانگین متحرک ساده
برای این منظور ابتدا باید میانگین متحرک ساده را در یک بازه زمانی مشخص کنید تا آن را محاسبه کنید. تنها کافی است تا قیمتهای بسته شدن سهم را برای مقدار دورههای زمانی موردنظر جمع کنید. سپس در مرحله بعدی باید بر تعداد همان دورههای زمانی تصمیم کنید.
• مرحله دوم برای محاسبه میانگین متحرک نمایی
2. محاسبه کردن ضریب برای وزندهی (weighting) و فاکتور هموارسازی (smoothing) بهمنظور میانگین متحرک نمایی پیشین
در مرحله دوم باید ضریب هموارسازی EMA را محاسبه کنید. برای محاسبه این ضریب باید از این فرمول استفاده کنید که معمولاً با این روش محاسبه میشود:
به عنوان مثال یک میانگین متحرک نمایی در بازه زمانی 10 روزه، چنین ضریبی دارد:
• قدم سوم برای محاسبه میانگین متحرک نمایی
3. محاسبه میانگین متحرک نمایی در حال حاضر
برای محاسبه متحرک نمایی کنونی باید از فرمول زیر کمک بگیرید:
میانگین متحرک نمایی (روز قبل) + ضریب ×
آموزش ترید با میانگین متحرک (Moving Average)
برای آشنایی بیشتر با میانگین های متحرک میتوانید از ویدیوهای زیر استفاده کرده تا درک بهتری برای به کار گرفتن آنها داشته باشید.
مزایا و معایب میانگین متحرک در تحلیل نمودار
مزایا و معایب میانگین متحرک در تحلیل نمودار
در این قسمت از مقاله میانگین های متحرک (مووینگ اوریج ها) قصد داریم تعدادی از مزایا و معایب میانگین متحرک را بازگو کنیم. استفاده از این میانگینها یا همان مووینگ اوریج ها در بازارهای مالی زیادی کاربرد دارد و نوعی ابزار بنیادی برای تحلیل بهحساب میآید. برخی از مزایا و معایب میانگین متحرک (مووینگ اوریج) عبارت است از:
1. با بیشتر شد نوسانات در بازار، میانگین های متحرک کاربردی نخواهند داشت.
2. باتوجه به اینکه میانگین های متحرک بر اساس دادههای قدیمی و گذشته محاسبه میشوند، نمیتوان از آنها را برای پیشبینی آینده استفاده کرد؛ زیرا ممکن است خطاهایی وجود داشته باشد.
3. برخی از سرمایهگذاران هنگام استفاده از این ابزار، از محل قطع شدن 2 یا 3 میانگین متحرک استفاده میکنند که این ابزار برای کار آنها بسنده نیست و باید از اندیکاتورهای دیگر نیز استفاده کنند.
4. همانطور که گفتیم برای تعیین موقعیت خرید و فروش حتماً باید علاوه بر مووینگ اوریج ها از سایر اندیکاتورها استفاده کنید.
میانگین های متحرک (Moving Average) میتوانند دادههای قیمتی را هموار کنند و خطی منحنی ایجاد کنند که کار را برای تحلیلگران آسان میکنند و همچنین میتوانیم رود کلی که در بازار ایجاد شده است را سادهتر مشاهده کنیم. میانگین های متحرک نیز یکی از ملزومات و اساسیترین ابزارهایی است که همه افراد باید نسبت به آن شناخت داشته باشند. میانگین های متحرک (مووینگ اوریج ها) یکی از مفیدترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که در این مقاله فرمولها و روشهای مختلف آن را بررسی کردیم. در مقاله بعدی سعی داریم در مورد جامعترین آموزش دیفای؛ از سیر تا پیاز پلتفرم های غیرمتمرکز، نکات مهمی را ارائه کنیم که به طور کامل با این دنیای جدید آشنا شوید.
میانگین متحرک چیست؟
در آمار، میانگین متحرک، محاسباتی است که برای بررسی نقاط اطلاعاتی، با استفاده از میانگینهای تولیدشده از زیرمجموعههای کل دادههای قیمتی، انجام میشود.
در علوم مالی میانگین متحرک (Moving Average – MA) یک اندیکاتور سهام است که معمولاً در تحلیل تکنیکال بهکار میرود.
دلیل محاسبهٔ میانگین متحرک یک سهم، تعدیل اطلاعات قیمتی ایجادشده از طریق محاسبه یک قیمت میانگین هست.
قبل از مطالعه ادامه مطلب پیشنهاد میکنیم مقاله «تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
با محاسبهٔ میانگین متحرک، اثرات ایجادشده توسط نوسانات کوتاهمدت در قیمت بازار حذف میشوند.
نکات کلیدی:
- میانگین متحرک، یک اندیکاتور سهام است که معمولاً در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد.
- دلیل محاسبهٔ میانگین متحرک سهام، تعدیل اطلاعات قیمتی ثبتشده در یک بازهٔ زمانی مشخص است. تعدیل این اطلاعات با محاسبهٔ یک قیمت میانگین که دائماً بهروزرسانی میشود، صورت میپذیرد.
- یک میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average – SMA) میانگینی حسابی از یک سری دادههای قیمتی بهخصوص در روزهای گذشته میباشد. برای مثال 15، 30، 100 و یا 200 روز گذشته.
- میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average – EMA) یک میانگین وزندار است که اهمیت (وزن) بیشتری به اطلاعات روزهای اخیر قیمت میدهد. موردی که این اندیکاتور را نسبت به اطلاعات جدید قیمتی حساستر کرده است.
درک مفهوم میانگین متحرک
میانگینهای متحرک ابزارهای تکنیکالی سادهای هستند. میانگینهای متحرک معمولاً برای تعیین جهت حرکت روند در سهم و یافتن محدودههای حمایتی و مقاومتی آن محاسبه میشوند. این اندیکاتور، از جمله اندیکاتورهای دنبالکنندهٔ روند است – که تأخیر دارند (lagging) – زیرا براساس اطلاعات گذشتهٔ قیمتی عمل میکنند.
هرچه بازهٔ زمانی انتخابشده برای میانگینهای متحرک طولانیتر باشد این اندیکاتورها تأخیر بیشتری از خود نشان خواهند داد. بنابراین، یک میانگین متحرک 200 روزه دارای تأخیر بسیار بیشتری نسبت به یک میانگین متحرک 20 روزه است، زیرا که مورد اول اطلاعات قیمتی 200 روز گذشته را شامل شده است.
از میانگینهای متحرک 50 و 200 روزه در سهام استفاده زیادی میشود و بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران از آن برای دریافت سیگنالهای مهم معاملاتی استفاده میکنند.
میانگینهای متحرک یک اندیکاتور قابلتنظیم بهشمار میروند. بدین معنی که سرمایهگذار میتواند هر تایم فریمی را برای محاسبات میانگین مدنظر انتخاب کند. یک سری از بازههای زمانی در میانگینهای متحرک از اهمیت زیادی برخوردارند. این بازهها شامل 15، 20، 30، 50، 100 و 200 روز میشوند.
هرچه بازهٔ زمانی میانگین متحرک کوتاهمدتتر باشد، حساسیت آن نسبت به تغییرات قیمت افزایش خواهد یافت. هرچه بازهٔ زمانی میانگین متحرک طولانی مدتتر باشد، حساسیت آن میانگین متحرک نسبت به حرکات قیمتی کاهش پیدا خواهد کرد.
سرمایهگذاران ممکن است بازههای زمانی متفاوتی را با توجه به اهداف معاملاتی خود انتخاب کنند. میانگینهای متحرک کوتاهمدت معمولاً برای معاملهگری کوتاهمدت (short-term trading) استفاده میشوند. در حالی که میانگینهای متحرک بلندمدت معمولاً توسط سرمایهگذاران بلندمدت (long-term investors) مورد استفاده قرار میگیرند.
هیچ تایم فریمی صحیحی برای تنظیم میانگینهای متحرک وجود ندارد. بهترین راه آزمایش و بررسی این اندیکاتور، استفاده از بازههای زمانی متفاوت میباشد. تا زمانی که بتوانید اعدادی که مناسب استراتژی معاملاتی شما میباشد را پیدا کنید.
پیشبینی روندها در بازار سهام پروسهای ساده نیست. با وجود اینکه پیشبینی حرکات آیندهٔ قیمت یک سهام تقریباً ناممکن میباشد، استفاده از تحلیل تکنیکال و بررسی در خصوص سهم میتواند به شما در پیشبینی صحیحتر احتمالات، کمک کند.
میانگینهای متحرک صعودی نشان میدهند که قیمت سهم در یک روند صعودی قرار دارند، در حالی که میانگینهای متحرک نزولی نشاندهندهٔ روند نزولی قیمت سهم هستند. بهطور مشابه، حرکات صعودی قیمت با یک تقاطع صعودی میانگین متحرک (bullish crossover) تأیید میشوند.
تقاطعی که در آن میانگین متحرک کوتاهمدت، میانگین متحرک بلندمدت را میانگین متحرک یا Moving Average به سمت بالا قطع میکند. بهطور عکس، حرکت نزولی قیمت با یک تقاطع نزولی (bearish crossover) تأیید میشود. تقاطعی که در آن میانگین متحرک کوتاهمدت، میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع میکند.
با وجود اینکه محاسبات میانگین متحرک به خودی خود کارآمد میباشند، اما میتوان از این محاسبات بهعنوان پایهای برای ساخت دیگر اندیکاتورهای تکنیکال مانند اندیکاتور مکدی (Moving Averages Convergence Divergence – MACD) استفاده کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور میانگین متحرک یا Moving Average مکدی مقاله آموزشی «اندیکاتور همگرایی-واگرایی میانگین متحرک – مکدی – در تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
اندیکاتور مکدی برای بررسی رابطه بین دو میانگین متحرک، توسط معاملهگران استفاده میشود. این اندیکاتور معمولاً با کسر یک میانگین متحرک نمایی 26 روزه، از یک میانگین متحرک نمایی 12 روزه، محاسبه میشود.
زمانی که اندیکاتور مکدی در حالت مثبت باشد میانگین متحرک کوتاهمدت بالاتر از میانگین متحرک بلندمدت قرارگرفته است که نشان از یک حرکت صعودی قیمت میدهد.
زمانی که میانگین متحرک کوتاهمدت در سطح زیرین میانگین متحرک بلندمدت قرار داشته باشد، نشانههایی از حرکات نزولی قیمت مشاهده میشود. بسیاری از معاملهگران حرکات قیمت به سمت بالا یا پایین خط صفر (zero line) را زیر نظر دارند. حرکت این اندیکاتور به بالای خط صفر، یک سیگنال خرید و حرکت آن به زیر این خط یک سیگنال فروش میباشد.
انواع میانگینهای متحرک
سادهترین نوع میانگینهای متحرک که با نام میانگین متحرک ساده شناخته میشود، از طریق محاسبهٔ میانگین حسابی اطلاعات دادهشده بهدست میآید. میانگینهای متحرک نمایی نوعی از میانگینهای متحرک میباشند که به اطلاعات اخیر قیمتی وزن بیشتری داده و نسبت به این اطلاعات واکنش بیشتری از خود نشان میدهند.
میانگین متحرک ساده
سادهترین نوع میانگینهای متحرک که با نام میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average – SMA) شناخته میشود، از طریق محاسبهٔ میانگین حسابی (arithmetic mean) اطلاعات دادهشده بهدست میآید. به بیانی دیگر، یکسری از اعداد – و یا قیمتها در بازارهای مالی – با یکدیگر جمع شده و بر تعدادشان تقسیم میشوند. فرمول محاسبه میانگین متحرک ساده یک اوراق بهادار به شرح زیر است:
SMA=(A1+A2+…+An)/n
A=میانگین دوره n
n= تعداد دورههای زمانی
میانگین متحرک نمایی
میانگینهای متحرک نمایی (Exponential Moving Averages – EMA) نوعی از میانگینهای متحرک میباشند که به اطلاعات اخیر قیمتی وزن بیشتری داده و نسبت به این اطلاعات واکنش بیشتری از خود نشان میدهند.
برای محاسبهٔ یک میانگین متحرک نمایی، شما ابتدا باید یک میانگین متحرک ساده را در بازهٔ زمانی مدنظر محاسبه کنید. سپس، ضریب وزندهندهٔ (multiplier for weighting) میانگین متحرک نمایی – که آن را تحت عنوان فاکتور تعدیلکننده (smoothing factor) نیز میشناسند – محاسبه کنید. ضریبی که با این فرمول محاسبه میشود:
[2 ÷ (selected time period + 1)]
بنابراین، در یک میانگین متحرک 20 روزه فاکتور تعدیلکننده برابر با 0.0952 = ( (1+ 20) ÷ 2) خواهد بود. سپس باید از فاکتور تعدیلکننده در کنار میانگین متحرک نمایی قبلی استفاده کرده تا به مقدار کنونی برسید. بدین ترتیب میانگینهای متحرک نمایی وزن بیشتری به اطلاعات اخیر قیمتی میدهند. درحالی که میانگینهای متحرک ساده وزنی یکسان بر تمامی اطلاعات قیمتی اعمال میکنند.
میانگین متحرک ساده در برابر میانگین متحرک نمایی
محاسبات میانگین متحرک نمایی تأکید بیشتری بر اطلاعات اخیر قیمتی دارد. به همین جهت، میانگین متحرک نمایی یک میانگین وزندار تلقی میشود.
در شکل زیر، بازهٔ زمانی استفادهشده در هر یک از میانگینهای متحرک با یکدیگر برابر هستند – و برابر با عدد 15 هستند – اما میانگین متحرک نمایی واکنش سریعتری نسبت به تغییرات قیمتی، در مقایسه با میانگین متحرک ساده دارد.
شما همچنین میتوانید ببینید که میانگین متحرک نمایی در زمان صعود قیمتها حرکت بیشتری نسبت به میانگین متحرک ساده از خود نشان خواهد داد و یا با نزول قیمت، سریعتر از میانگین متحرک ساده به سمت پایین حرکت خواهد کرد.
این پاسخگویی میانگین متحرک یا Moving Average سریع به تغییرات قیمتی، دلیل اصلی است که برخی از معاملهگران میانگین متحرک نمایی را به میانگین متحرک ساده ترجیح میدهند.
مثالهایی از میانگین متحرک
میانگینهای متحرک بسته به نوع خود، به نحوی متفاوت محاسبه میشوند: میانگین متحرک ساده و یا میانگین متحرک نمایی. در زیر، ما نگاهی به میانگین متحرک یک سهم با استفاده از میانگین متحرک ساده میاندازیم. در ادامه قیمتهای بسته شدن سهم (close) طی 15 روز اخیر را میبینیم:
هفته اول (5 روز): 20، 22، 24، 25، 23
هفته دوم (5 روز): 26، 28، 26، 29، 27
هفته سوم (5 روز): 28، 30، 27، 29، 28
یک میانگین متحرک 10 روزه به محاسبهٔ میانگینِ قیمتی 10 روز اول میپردازد. اطلاعات قیمتی بعدی که به این سری وارد شود باعث حذف اولین سری از اطلاعات قیمتی خواهد شد. بدین ترتیب اطلاعات قیمتی روز یازدهم به میانگین اضافه شده و اطلاعات روز اول از آن حذف میشوند.
مثالهایی از یک اندیکاتور میانگین متحرک
اندیکاتور تکنیکال باند بولینگر (Bollinger band) دارای باندهایی است که با انحراف معیار (standard deviation) 2 ، در بالا و پایین قیمت قرار گرفتهاند. بهطور کلی حرکت قیمت به سمت باند بالایی نشاندهندهٔ خرید افراطی (overbought) در سهم است، در حالی که حرکت قیمت به سمت باند پایین نشاندهندهٔ فروش افراطی (oversold) میباشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور تکنیکال باند بولینگر مقاله آموزشی «باند بولینجر در تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
از آنجایی میانگین متحرک یا Moving Average که انحراف معیار بهعنوان یک اندازهگیری آماری از نوسانات بهکار میرود، این اندیکاتور خود را با شرایط بازار سازگار میکند.
اگر سوال یا تجربهای در مورد میانگینهای متحرک در تحلیل تکنیکال دارید در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
درس ششم تحلیل تکنیکال: میانگین متحرک
در این بخش با یکی از ابزار بسیار مهم تحلیل تکنیکال یعنی میانگین های متحرک و نحوه ی استفاده از آنها آشنا خواهیم شد.
میانگین متحرک روشی برای هموار کردن تغییرات میانگین متحرک یا Moving Average قیمت در طول زمان است. "میانگین متحرک" میانگین قیمت های پایانی X دوره آخر را برای یک دارایی محاسبه می کند.
به عنوان مثال در میانگین متحرک 10 دوره ای، هر نقطه از نمودار، نشان دهنده میانگین قیمت 10 دوره گذشته است. در روز یازدهم یک روز از انتها حذف شده و روز جدید به آن اضافه و میانگین قیمت 10 روز آخر مجدد محاسبه میشود.
در نمودار زیر میانگین متحرک نشان داده شده است:
مانند هر اندیکاتور دیگر، میانگین متحرک برای کمک به پیش بینی قیمت های آینده به کار می رود. با مشاهده شیب میانگین متحرک، می توان جهت بالقوه قیمت های بازار در آینده را تعیین کرد.
همانطور که قبلاً گفته شد، میانگین های متحرک عملکردهای قیمتی را هموار می کنند.
انواع متفاوتی میانگین متحرک وجود دارد و هر کدام از آن ها سطوح هموارسازی مخصوص خودشان را دارند. به طور کلی، میانگین متحرک هموارتر، به تغییرات قیمت کندتر واکنش نشان می دهد. در حالیکه که میانگین متحرک متلاطم تر سریع تر واکنش نشان می دهد. برای هموارتر کردن میانگین متحرک باید میانگین قیمت های پایانی را در دوره زمانی طولانی تر در نظر گرفت.
حال ممکن است این سوال مطرح شود که چگونه با استفاده از این ابزار می توان معامله کرد؟
در این بخش، ابتدا نیاز است تا دو نوع اصلی میانگین متحرک را معرفی کنیم:
در ادامه شیوه محاسبه و استفاده از هر یک از این روش ها را توضیح خواهیم داد.
میانگین متحرک ساده simple moving average (SMA)
میانگین متحرک ساده از جمع X قیمت پایانی آخر و تقسیم آن بر X بدست می آید. به عنوان مثال اگر بخواهید میانگین متحرک ساده 5 دوره ای را برای یک نمودار 1 ساعته محاسبه کنید، باید قیمت های پایانی 5 ساعت آخر را با یکدیگر جمع کرده و سپس آن را بر 5 تقسیم کنید. به این ترتیب متوسط قیمت پایانی در طول 5 ساعت محاسبه می شود. با وصل کردن این میانگین ها بر روی نمودار یک میانگین متحرک بدست خواهد آمد. به همین ترتیب اگر بخواهید میانگین متحرک 5 دوره ای را برای یک نمودار 10 دقیقه ای رسم کنید باید قیمت های پایانی 5 دوره 10 دقیقه ای را با یکدیگر جمع و بر 5 تقسیم کنید.
اکثر بسته های نموداری این محاسبات را انجام می دهند. دلیل اینکه در این قسمت شیوه محاسبه میانگین متحرک آورده شد این است که شما بتوانید درک بهتری از این ابزار و شیوه استفاده از آن داشته باشید و بتوانید همزمان با تغییرات شرایط بازار استراتژی های متفاوتی را بکار ببرید.
اما شبیه اکثر اندیکاتورها، میانگین های متحرک با تأخیر عمل می کنند. چراکه این اندیکاتور میانگین قیمت های گذشته را محاسبه کرده و تنها مسیر کلی گذشته و جهت کلی کوتاه مدت آتی را نشان می دهد.
نمودار زیر نشان می دهد که میانگین های متحرک چگونه قیمت ها را هموار می سازند.
در نمودار بالا سه میانگین متحرک ساده متفاوت بر روی نمودار روزانه شرکت آذراب ترسیم شده است. همانطور که دیده می شود میانگین متحرکی که برای یک دوره طولانی تر ترسیم می شود تأخیر بیشتری نسبت به قیمت دارد. و در جایی که خط عمودی رسم شده به ترتیب اول نمودار قیمت تغییر جهت میدهد، بعد میانگین متحرک 10 میانگین متحرک یا Moving Average روزه، بعد از آن میانگین متحرک 45 روزه و در آخر میانگین متحرک 65 روزه.
میانگین های متحرک نشان داده شده در نمودار بالا احساسات کلی بازار را در هر نقطه از زمان نشان می دهد. با استفاده از میانگین های متحرک می توان مشخص کرد که آیا بازار در حال روند است یا روند خاصی را ندارد.
میانگین های متحرک به ما این امکان را می دهند که به جای نگاه صرف به قیمت های میانگین متحرک یا Moving Average جاری، دید وسیع تری نسبت به بازار داشته باشیم و بتوانیم جهت کلی قیمت های آتی را پیش بینی کنیم.
اما در استفاده از میانگین های متحرک ساده یک مشکل وجود دارد و آن این است که گاهی اوقات این اندیکاتورها سیگنال های اشتباه به ما می دهند. برای رفع این مشکل می توان از نوع دیگری از میانگین های متحرک با نام "میانگین متحرک نمایی" استفاده کرد.
میانگین متحرک نمایی
همانطور که در بالا توضیح دادیم گاهی اوقات ممکن است میانگین متحرک ساده سیگنال اشتباه بدهد.
به عنوان مثال تصور کنید در میان قیمت های میانگین متحرک 5 دوره این قیمت در یک روز به علت اعلام شایعه ای مثل آتش سوزی کارخانه به طرز محسوسی نسبت به سایر روزها افت کرده است. و در روز آتی با تکذیب این شایعه قیمت ها به روال عادی برگردد.
روز دوم(روز انتشار شایعه) 1100
میانگین متحرک 5روزه برابر است با جمع قیمت تمام روزها تقسیم به 5 یعنی : 1183
حال تصور کنید که همچین شایعه ای نبود و قیمت ها با روال عادی تغییر میکردند:
روز دوم( روز عادی بدون شایعه): 1205
میانگین متحرک 5روزه برابر است با جمع قیمت تمام روزها تقسیم به 5 یعنی : 1204.4
مشاهده میکنید که میزان تأثیر یک داده ی پرت روی میانگین متحرک بسیار زیاد است و ممکن است با افت ناگهانی میانگین متحرک با یک داده پرت شما آن را سیگنال فروش تلقی کرده و به اشتباه سهم را بفروشید.
برای رفع این مشکل می توان از میانگین متحرک نمایی استفاده کرد. این نوع میانگین متحرک وزن بیشتری به قیمت های پایانی روزهای نزدیک تر می دهد. این بدین معنی است که جهش قیمتی در روز دوم تأثیر کمتری در این نوع میانگین متحرک نسبت به میانگین متحرک ساده دارد.
در واقع میانگین متحرک نمایی تأکید بیشتری بر عملکرد اخیر معامله گران قرار می دهد.
نمودار زیر میانگین متحرک ساده و نمایی 30 دوره ای را بر روی نمودار روزانه طلا نشان می دهد.
توجه کنید که چگونه خط آبی (میانگین متحرک نمایی) به قیمت نزدیک تر از خط قرمز (میانگین متحرک ساده) به نظر می رسد. این بدین معنی است که میانگین متحرک نمایی عملکرد اخیر قیمتی را بهتر نشان می دهد.
دلیل این امر این است که میانگین متحرک نمایی تأکید بیشتری بر اتفاقات اخیر دارد و وزن بیشتری به آنها میدهد.
میانگین متحرک ساده در مقابل نمایی
احتمالاً این سوال برای شما مطرح شده است که کدام یک از این دو بهتر است؟
بیایید ابتدا با میانگین متحرک نمایی شروع کنیم. زمانی که بخواهید میانگین متحرکی داشته باشید که نسبت به تغییرات قیمت واکنش سریعتری نشان دهد بهتر است از EMA با دوره زمانی کوتاه تر استفاده کنید.
این وسیله به شما کمک می کند که زودتر وارد روندها شوید و در نتیجه سود بیشتری بدست آورید. اما نکته منفی استفاده از این اندیکاتور این است که ممکن است در طول دوره های بدون روند زمانی که یک نوسان و جهش در قیمت اتفاق می افتد این نوع میانگین متحرک خیلی سریع به تغییرات قیمت واکنش نشان دهد و شما فکر کنید که یک روند شکل گرفته است و به اشتباه اقدام به اتخاذ موقعیت کنید.
در مورد میانگین متحرک ساده عکس مطالب فوق صادق است. زمانی که شما میانگین متحرک هموارتری می خواهید که نسبت به تغییرات قیمت کندتر واکنش نشان دهد می توانید از میانگین متحرک ساده برای دوره زمانی طولانی تری استفاده کنید.
این نوع از میانگین های متحرک در صورتی که برای دوره های زمانی طولانی تری در نظر گرفته شوند بهتر عمل می کنند و می توانند دید وسیع تری نسبت به روند کلی قیمت به ما بدهند.
هرچند این اندیکاتور واکنش کندتری نسبت به تغییرات قیمت دارند اما می توانند مانع از وارد شدن شما در معاملات اشتباه شوند. نکته منفی استفاده از این اندیکاتورها این است که ممکن است دیرتر وارد یک روند شوید و بخشی از سود خود را از دست بدهید.
در جدول زیر نقاط قوت و ضعف هر روش ذکر شده است:
حال کدام یک از این دو مناسب تر هستند؟
این بستگی به تصمیم خودتان دارد.
بسیاری از معامله گران انواع متفاوتی از میانگین های متحرک را بر روی نمودارشان ترسیم می کنند تا از نقاط قوت هر دو اندیکاتور استفاده کنند. آن ها از SMA برای دوره طولانی برای تعیین روند کلی استفاده می کنند و از EMA برای دوره کوتاه برای تعیین نقاط ورود مناسب استفاده می کنند.
تعدادی استراتژی های معاملاتی در بازار وجود دارد که بر مبنای استفاده از میانگین های متحرک طراحی شده اند. در ادامه شیوه استفاده از میانگین های متحرک برای معاملات مطرح می شوند.
استفاده از میانگین های متحرک
یکی از راه های استفاده از میانگین های متحرک استفاده از آن ها در تعیین روندهاست. ساده ترین راه این است که بر روی نمودار یک میانگین متحرک ترسیم کنید. زمانی که قیمت در بالای میانگین متحرک حرکت می کند می تواند نشان دهنده صعودی بودن حرکت باشد. برعکس، زمانی که قیمت زیر میانگین متحرک حرکت می کند این می تواند نشان دهنده نزولی بودن روند باشد.
حال نمودار زیر را در نظر بگیرید. همانطور که در نمودار دیده می شود روند صعودی است اما ناگهان یک خبر منجر به یک نوسان رو به پایین شده است. دیده می شود که چند کندل پایین تر از خط میانگین متحرک تشکیل شده است. این می تواند نشان دهنده شروع یک روند نزولی باشد.
بنابراین شما این را یک سیگنال فروش تلقی می کنید و سهم را میفروشید.
کاری که برخی از معامله گران انجام می دهند و ما به شما پیشنهاد می کنیم این است که به جای ترسیم یک میانگین متحرک، دو میانگین متحرک رسم کنید. این کار سیگنال واضح تری به شما می دهد.
در روند صعودی، میانگین متحرک "سریع تر" یا کوتاه مدت باید در بالای میانگین متحرک "کندتر" یا بلند مدت قرار بگیرد و برعکس. برای مثال، دو میانگین متحرک ساده 10 روزه و 20 روزه را در نظر بگیرید.
همانطور که در شکل بالا قابل مشاهده است، با استفاده از میانگین های متحرک می توان صعودی و یا نزولی بودن روند و همچنین زمان ورود به روند را تعیین کرد.
معامله بر اساس نقاط تقاطع میانگین های متحرک
در بخش قبل در مورد چگونگی تعیین روند از طریق رسم میانگین های متحرک بر روی نمودار بحث کردیم. علاوه بر این میانگین های متحرک به شما در تعیین زمان به اتمام رسیدن و یا معکوس شدن روند کمک می کنند.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که دو میانگین متحرک بر روی نمودار رسم کنید و منتظر شوید تا یکدیگر را قطع کنند. اگر یکی از میانگین های متحرک دیگری را قطع کند، می تواند نشان دهنده این باشد که روند به زودی تغییر می کند و بدین ترتیب شما شانس آن را خواهید داشت که به موقع وارد روند شوید.
حال به نمودار روزانه طلا که در زیر آورده شده است نگاه کنید.
با نگاه به نمودار متوجه می شوید که اگر بعد از مشاهده تقاطع خطوط میانگین متحرک اقدام به خرید می کردید سود قابل توجهی بدست می آوردید. با این حال همواره یک معامله گر باید نقاطی را به عنوان حدضرر و همچنین نقاطی را برای بستن موقعیت و شناسایی سود تعیین کند و هیچگاه یک معامله گر نباید بدون برنامه وارد یک معامله شود.
کاری که برخی از معامله گران انجام می دهند این است که معاملاتشان را همزمان با ایجاد یک تقاطع جدید و حرکت قیمت برخلاف روند پیش بینی شده و در یک نقطه از پیش تعیین شده، می بندند.
نکته ای که در مورد این استراتژی باید در ذهن داشته باشید این است که اگرچه در نظر گرفتن نقاط تقاطع میانگین های متحرک در زمان هایی که بازار در حال روند است خوب عمل می کند اما زمانی که بازار روند ندارد و به صورت خنثی و رنج حرکت میکند، نمی توان از آن استفاده کرد.
خطوط حمایت و مقاومت پویا
راه دیگر استفاده از میانگین های متحرک، استفاده از آن ها به عنوان خطوط حمایت و مقاومت پویاست.
علت نامگذاری این خطوط به " خطوط حمایت و مقاومت پویا" این است که آن ها مانند خطوط حمایت و مقاومت افقی عادی نیستند بلکه همواره و با توجه به تغییرات قیمتی اخیر تغییر می کنند.
بسیاری از معامله گران به این خطوط به عنوان سطوح حمایت و مقاومت کلیدی نگاه می کنند. این معامله گران زمانی که قیمت پایین می میانگین متحرک یا Moving Average آید و این خطوط را لمس می کنند اقدام به خرید می کنند و زمانی که قیمت بالا می رود و به این خطوط برخورد می کنند اقدام به فروش می کنند.
به عنوان مثال نمودار روزانه طلا را که بر روی آن EMA برای دوره 50 روزه رسم شده است، نگاه کنید. می بینید که در اینجا میانگین متحرک به عنوان خط حمایت عمل می کند.
به نظر می رسد که این خط به خوبی عمل می کند و هر زمان که قیمت به آن می رسد دوباره به سمت بالا بر می گردد. اما باید به این نکته توجه کنید که این خطوط نیز همانند خطوط حمایت و مقاومت عادی عمل می کنند. این بدین معنی است که همیشه قیمت بلافاصله پس از برخورد با این خطوط بر نمی گردند گاهی اوقات کمی در این خطوط نفوذ کرده و سپس به روند اصلی خود بر می گردند.
کاری که برخی از معامله گران انجام می دهند این است که دو میانگین متحرک بر روی نمودار رسم می کنند و تنها زمانی که قیمت در وسط این دو خط قرار دارند اقدام به خرید و فروش می کنند.
در زیر نمودار 4 ساعته طلا آورده شده است. که بر روی آن میانگین های متحرک 10 و 20 روزه رسم شده است.
بسیاری از معامله گرانی که در طول یک روز اقدام به اتخاذ موقعیت می کنند و در همان روز موقعیت خود را می بندند ازاین روش استفاده می کنند. در واقع ناحیه میان این دو خط را می توان به عنوان یک ناحیه حمایت و یا مقاومت نگاه کرد.
شکست خطوط حمایت و مقاومت پویا
در قسمت قبل گفتیم که میانگین های متحرک می توانند به عنوان سطوح حمایت و مقاومت عمل کنند. ترسیم دو تا از آن ها سبب تشکیل ناحیه ای می شود که آن نیز به عنوان سطح حمایت و مقاومت عمل می کند. اما باید بدانید که همانند هر سطح حمایت و مقاومت دیگری این سطوح نیز می شکنند.
نمودار 4 ساعته طلا که بر آن EMA 50 دوره ای ترسیم شده است در نظر بگیرید.
همانطور که در نمودار بالا دیده می شود خط میانگین متحرک نمایی 50 دوره ای به عنوان یک مقاومت عمل می کرد اما زمانی که این خط شکسته شد تبدیل به یک سطح حمایتی برای قیمت شد.