خطوط حمایت و مقاومت تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال – الگوهای قیمتی
آموزش تحلیل تکنیکال – الگوهای قیمتی – هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه شناسایی شده که به دلیل استفاده زیاد کاربران از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند، این الگوها در بازار سرمایه بهراحتی قابلتشخیص هستند، ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است. همچنین این الگوها در تایم فریمهای (دورههای زمانی) مختلفی تشکیل میشوند. از بسیاری جهات، الگوهای قیمتی را میتوان نوع پیچیدهتری از خطوط روند به شمار آورد. مهم است که قبل از ادامه مبحث الگوهای قیمتی، ابتدا مفاهیمی مانند حمایت و مقاومت، خطوط روند و سایر مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید، برای یادگیری مباحث یاد شده میتوانید مقالات قبلی آموزش تحلیل تکنیکال که توسط آکادمی تخصصی پارسیان بورس تهیه و گردآوری شده است را مطالعه کنید:
در ادامه این مطلب از پارسیان بورس، میخواهیم انواع الگوهای قیمتی را بررسی کنیم، پس با ما همراه باشید.
انواع الگوهای قیمتی
الگوهای قیمت به طور کلی به دو نوع ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم میشوند
- الگوهای بازگشتی: پس از این الگوها تغییر روند رخ می دهد
- الگوهای ادامه دهنده: پس از این الگوها نمودار به روند خود ادامه می دهد
حتما بخوانید:
قسمت های قبلی آموزش الگوهای قیمتی:
در این مطلب از مجموعه آموزش بورس به بررسی مفصل الگوی کف و سقف دو قلو و سه قلو میپردازیم و در مقالات بعدی به بررسی کامل دیگر الگوهای قیمتی نیز می پردازیم.
سقف دوقلو
این الگو نیز همانند الگوی سرشانه یک الگوی بازگشتی است، برای شناسایی این الگو کافی است الگوی همانند عکس های زیر را در نمودارهای خود پیدا کنیم.
الگوی سقف دوقلو یک الگوی نزولی بازگشتی است که معمولا روی نمودارهای میلهای، خطی و نمودارهای شمعی یافت میشود. همانطور که از نام آن مشخص است، این الگو از دو قله متوالی تشکیل شده که تقریبا مساوی هم هستند و یک دره متوسط در بین آنها وجود دارد. (سر)
ممکن است انواع مختلفی از این الگو وجود داشته باشد. الگوی کلاسیک سقف دوقلو حتی اگر نشان از تغییراتی بلندمدت نداشته باشد، حداقل یک تغییر متوسط در تغییر روند صعودی به نزولی را خواهد داشت. بسیاری از الگوهای احتمالی سقف دوقلو میتواند در طول مسیر صعودی ایجاد گردند اما تا زمانی که حمایت اصلی شکسته نشود، بازگشت قیمت نمیتواند مورد تایید قرار گیرد.
همانطور که مشاهده میکنید، در صورت وجود روند صعودی و ایجاد چنین الگویی، درصورتیکه سهم از نقطه A به سمت پایین خارج شود و به بیان دیگر خط گردن را با حجم زیاد قطع کند، هدف خطوط حمایت و مقاومت تکنیکال قیمتی را بهاندازه فاصله سقف الگو تا خط گردن خواهد داشت.
برای روشن شدن قضیه ما به نکات کلیدی شکلگیری الگوی سقف دوقلو اشاره میکنیم. این مسئله نیاز به دقت
۱ – روند قبلی: قبل از تشکیل هر الگوی بازگشتی، باید یک روند وجود داشته باشد که بتوان بازگشتی برای آن متصور بود. در مورد سقف دوقلو، باید وجود یک روند صعودی چندماهه قبل از شکلگیری الگو وجود داشته باشد.
۲ – اولین قله: اولین سقف (قله) میبایست بالاترین قیمت در روند کنونی باشد. در سقف اول به نظر میرسد که روند در حال ادامه دادن روند است و هیچ تهدیدی متوجه روند نیست.
۳ – دره: بعد از تشکیل اولین سقف یا قله، یک نزول موقتی در حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد شکل میگیرد. حجم معاملات در حین نزول قیمت از سقف اول معمولا ناچیز است. شکل دره بعد از سقف اول میتواند گاهی اوقات کمی گرد باشد که نشانه تقاضای ملایم در سهم است.
آموزش تحلیل تکنیکال – الگوهای قیمتی
۴ – دومین قله: بعد از تشکیل دره معمولا حرکت قیمت با حجم کم همراه میشود و در محدودهی قیمتی قله قبلی، قیمت با مقاومت مواجه میشود و سقف (قله) دوم تشکیل میگردد. حتی بعد از مواجه شدن با مقاومت، تشکیل شدن سقف دوقلو در حد احتمال است و الگوی سقف دوقلو هنوز تایید نشده است. دوره زمانی بین دو سقف معمولا ۱ تا ۳ ماهه است ولی میتواند از چندهفته تا چندماه متغیر باشد. در تشکیل الگوی سقف دوقلو سقفهای دقیق ارجحیت دارند ولی تغییر ۳ درصدی قلهها نسبت هم نیز قابل قبول است.
۵ – نزول از قله دوم: حتی بعد از نزول قیمت از قله دوم، الگوی سقف دوقلو و تغییر روند هنوز کامل نشده است. شکست حمایت به سمت پایین که قبلا در پایینترین نقطه بین قلهها تشکیل شده، الگوی بازگشتی سقف دوقلو را تکمیل میکند. این شکست میبایست با قدرت و افزایش در حجم معاملات همراه باشد.
۶ – تبدیل حمایت به مقاومت: حمایت شکسته شده تبدیل به مقاومت میشود و گاهی اوقات قیمت مجددا به این سطح مقاومت (که قبلا حمایت بوده) اصطلاحا پولبک میزند. چنین برگشتهای موقت و برخورد به مقاومت، خطوط حمایت و مقاومت تکنیکال معمولا فرصتی برای خروج است.
پارسیان بورس
۸ – هدف قیمت: فاصله بین حمایت شکستهشده تا قلهی الگو را میتوان از سطح حمایت رو به پایین محاسبه نمود تا هدف قیمتی این الگو بدست آید. بنابراین هرقدر الگوی تشکیل شده بزرگتر باشد، پتانسیل افت قیمت بیشتری نیز در نزول احتمالی وجود خواهد داشت.
گرچه تشخیص الگوی سقف دوقلو ممکن است به نظر ساده و راحت برسد، اما باید دقت کرد تا موقعیتهای گمراهکننده که شبیه الگوی سقف دوقلو است ما را دچار زیان نکند. قلهها در الگوی سقف دوقلو میبایست در حدود یکماه از هم فاصله داشته باشند. اگر قلهها بسیار به هم نزدیک هستند، ممکن است تنها یک مقاومت موقتی شکل گرفته باشد و روند صعودی به نزولی تبدیل نگردد.
مطمئن شوید که دره بین دو قله حداقل ۱۰ درصد نسبت به سقف پایینتر آمده باشد. کاهش کمتر از ۱۰ درصد ممکن است نشانهی افزایش در فشار فروش نباشد. یکی از مهمترین اشتباهاتی که در سقف دوقلو باید از آن اجتناب کنید، اقدام زودهنگام در زمانی است که هنوز تشکیل الگو قطعی نشده است. همواره برای تایید الگو، منتظر شکست حمایت بمانید؛ این شکست باید متقاعدکننده باشد.
آموزش تحلیل تکنیکال – الگوهای قیمتی
برای اطمینان از شکست روند، مانند برخی از افراد میتوانید این دو قانون را در نظر بگیرید:
اول : ۳ درصد قیمت را در نظر بگیرید و هرگاه حمایتی شکسته شد، تا زمانی که قیمت ۳ درصد از سطح حمایت پایینتر نرفته آن شکست را یک شکست قطعی ندانید.
دوم : برای اطمینان از شکست حمایت، قیمت باید حداقل ۳ روز در زیر سطح حمایت باقی بماند. فراموش نکنید روند در جریان است، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. این اصل در الگوی سقف دوقلو هم صادق است، بنابراین تا زمانی که حمایت شکسته نشده است، این روند را ادامهدار در نظر میگیریم.
کف دوقلو
الگوی بازگشتی کف دوقلو یک الگوی صعودی است که معمولا نمودارهای میلهای، خطی و شمعی تشخیص داده میشود. همانطور که از نام آن مشخص است، الگو از دو دره (کف) متوالی که تقریبا با هم برابرند تشکیل شده است و یک قله متوسط در وسط آنهاست. در نظر داشته باشید، الگوی کف دوقلو روی نمودار نقطه و رقم کاملا متفاوت است و یک الگوی نزولی محسوب میشود.
با وجود این که ممکن است استثنا وجود داشته باشید، الگوی کف دوقلو معمولا علامتی از یک تغییر متوسط یا بلندمدت در روند است. اکثر الگوهای احتمالی کف دوقلو میتوانند در مسیر نزول شکل بگیرند اما تا زمانی که حمایت کلیدی شکسته نشده است، تغییر روند مورد تایید نخواهد بود.
برای کمک به شفافسازی این قضیه، به نکات کلیدی در شکلگیری این روند میپردازیم و سپس یک مثال میآوریم.
۱ – روند قبلی: برای شکلگیری هر الگوی بازگشتی کف دوقلو، طبیعتا باید یک روند نزولی قابل توجه و کاملا مشخص وجود داشته باشد. بنابراین وقتی هیچ روندی حاکم نیست نباید اشکال احتمالی را یک الگوی کف دوقلو دانست.
۲ – کف (دره) اول: کف اول میبایست در پایینترین نقطه روند فعلی باشد. بنابراین، اولین کف به ظاهر یک کف معمولی است و پس از تشکیل کف اول، به نظر میرسد که روند نزولی ادامه دارد.
۳ – قله: بعد از تشکیل کف اول، یک قله شکل میگیرد که معمولا بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از کف فاصله دارد. حجم معاملات در این نقطه معمولا نسبت به کف تشکیل شده، پایینتر است. قله برخی اوقات ظاهری تیز و گاهی نیز ظاهر گردمانند دارد؛ قیمت گاهی در نزول کمی تعلل میکند که نشان از افزایش موقتی تقاضاست ولی این افزایش تقاضا خیلی قدرتمند نیست و سرانجام قیمت نزول میکند.
آموزش تحلیل تکنیکال – الگوهای قیمتی
۴ – کف دوم : نزول از سقف معمولا همراه با حجم کمی صورت میگیرد و با حمایت تشکیل شده از کف قبلی برخورد میکند. واکنش قیمت به حمایت قبلی موردانتظار است اما حتی پس از واکنش قیمت به حمایت، هنوز تشکیل کف دوقلو قطعی نشده است.
بازه زمانی بین دو کف متفاوت است و معمولا بین چندهفته تا ۱ تا ۳ ماه طول میکشد. ترجیح این است که تشکیل دو کف دقیقا در یک خط باشد ولی جا برای بالاتر یا پایینتر تشکیل شدن کف ( تا ۳ درصد اختلاف نسبت به کف قبلی ) وجود دارد.
۵ – بعد از کف دوم : حجم معاملات در کف دوقلو اهمیت بیشتری نسبت به سقف دوقلو دارد. برای معتبر بوده الگو، باید فشار خرید و حجم معاملات در حالی که قیمت از کف دوم در حال صعود است افزایش یابد. یک صعود شتابگرفته که دارای یک یا دو گپ نیز است نشانگر این است که تمایل زیادی برای تغییر روند وجود دارد.
۶ – شکست مقاومت : حتی با حرکت قیمت به سمت مقاومت، کف دوقلو هنوز تایید نشده است و این الگو زمانی تایید میشود که مقاومت پیش رو (مقاومت ناشی از سقف قبلی) با قدرت شکسته شود.
پارسیان بورس
۷ – تبدیل مقاومت به حمایت : مقاومت شکسته شده به یک حمایت احتمالی تبدیل میشود و احتمال وجود یک پولبک نیز وجود دارد. این پولبک فرصت دوبارهای برای ورود به سهم و بهرهگیری از روند صعودی است.
۸ – هدف قیمت : فاصله بین مقاومت شکسته شده تا کف، مقداری است که هدف تئوریک سهم محسوب میشود. بنابراین هرقدر این الگو بزرگتر باشد، بعد از شکست مقاومت، قیمت نیز رشد احتمالی بیشتری خواهد داشت.
مهم است بدانید که الگوی کف دوقلو یک الگوی بازگشتی میانمدت است و در چند روز شکل نمیگیرد. گرچه احتمال شکلگیری این الگو در چندهفته نیز وجود دارد اما بهتر است بین دوکف حداقل ۴ هفته گذشته باشد. شکلگیری کفها معمولا بیشتر از سقف زمان میبرد (قیمت در کف، بیشتر از سقف باقی میماند) بنابراین صبرکردن یک عنصر کلیدی برای بهرهگیری از این الگوست. باید به این الگو زمان بدهید تا نشانههای صحیح را دریافت کنید.
آموزش تحلیل تکنیکال – الگوهای قیمتی
صعود قیمت بعد از کف اول باید بین ۱۰ تا ۲۰ درصد باشد. کف دوم نسبت به کف اول میتواند حداکثر تا ۳ درصد اختلاف قیمت داشته باشد. اندیکاتورهای حجم مانند “Chaikin Money Flow” اندیکاتور OBV و اندیکاتور تجمع / توزیع (Accumulation / Distribution ) میتواند برای تشخیص فشار خرید به کار برده شود.
سقف و کف سهقلو
این الگو نیز همانند الگوی سقف دوقلو یک الگوی برگشتی بوده و فقط بهجای دوقلو به سهقلو تبدیل میشود و به بیان دیگر بهجای «دو سقف یا کف» به «سه سقف یا کف» تبدیل میشود. این الگو برای حالت برعکس یعنی کف سهقلو نیز صادق است.
حمایتها و مقاومتها، شرایط و هرچیزی که درباره آنها باید بدانید
مقاومت و حمایت پراستفادهترین بخشهای تحلیل تکنیکال هستند. آموزش هر سبک از تحلیل تکنیکال با یادگیری خطوط مقومت و حمایت شروع میشود. افراد زیادی در بازارهای مالی نام خود را تحلیلگر میگذراند و گاهی به آموزش دادن دیگران میپردازند در حالیکه در این بخش از تحلیل تکنیکال که پایهای ترین بخش آن است ضعف دارند.
در این مقاله قصد داریم به آموزش کامل حمایتها و مقاومتها بپردازیم. شما بعد از خواندن این مقاله، تمام اصول خطوط مقاومت و حمایت را یاد میگیرید اما به این نکته توجه داشته باشید که یادگیری اصول به تنهایی کافی نیست و برای اینکه به مرحله حرفهای برسید نیازمند تمرین بر روی نمودارهای مختلف هستید. برای نوشتن این مقاله از کتابهای مهمی از جمله کتاب جان مورفی و مارتین پرینگ که در بسیاری از آموزشها به عنوان مرجع در نظر گرفته میشوند استفاده شده است.
برای شروع آموزش این بحث، اول بهتر است درک درستی از بازار و بالاپایین شدن قیمتها پیدا کنیم.
عرضه و تقاضا
اگر با عرضه و تقاضا در بازارهای مالی آشنایی ندارید، درک آن به شما دید تازهای میدهد. دیگر هیچ بالا و پایینی در نمودار را بدون دلیل نمیبینید و سعی میکنید عوامل حرکات بازار را تحلیل کنید. اصولا وجود مبحثی به نام تحلیل تکنیکال بر اساس مفهومی به نام عرضه و تقاضا شکل گرفته است.
بازار از چه چیزی تشکیل شده است؟
همه بازارها از عامل مهمی تشکیل شدهاند که این عامل، چیزی نیست جز ما انسانها! شما با دیدن یک چارت و نمودار قیمتی، با چند خط و کندل معمولی مواجه نیستید بلکه در پشت صحنه آن انسانهای زیادی هستند که احساسات متفاوت دارند. گاهی با طمع مواجه میشوند گاهی با ترس و گاهی بنا به هردلیلی ارزی را میخرند و گاهی مفروشند.
زمانهایی وجود دارد که خبری بسیار بد مثل جنگ پخش میشود، یا رییس جمهور کشوری عوض میشود و یا سرمایهگذار مهمی توییتی را منتشر میکند. همه این مواقع تاثیری که مردم از این اخبار میگیرند باعث میشود جنسی را بفروشند و یا بخرند.
عرضه و تقاضا چیست؟
به نظر شما چرا قیمت طلا زیاد است؟ قطعا دلیل قیمت زیاد طلا رنگ طلایی آن نیست بلکه کمیاب بودن آن است. هرچیز کمیابی قیمت بالایی دارد و دلیل آن این است که عرضه آن بسیار کمتراز تقاضای مشتریان است .
عرضه وقتی است که جنسی توسط تولید کنندهای تولید میشود و تقاضا وقتی است که مشتریان خواهان آن جنس هستند و آن را تقاضا میکنند. برای مثال یکی از عواملی که باعث شده است قیمت بیت کوین اوج بگیرد این است که تعداد آن محدودیت دارد و روزی به پایان میرسد. این یعنی روزی عرضه آن به پایان میرسد و تنها تقاضا میماند!
قضیه عرضه و تقاضا در تمام قسمتهای زندگی وجود دارد. برای مثال وقتی شکر و روغن کمیاب میشوند، وقتی مردم خرید جنسی را تحریم میکنند و قیمت آن کاهش پیدا میکند، وقتی بیماری مثل کرونا در جهان به وجود میاید و جنسی مثل ماسک به جنسی حیاتی تبدیل میشود و عرضه آن بسیار کمتر از تقاضای آن است و قیمت آن افزایش میابد و …. عرضه و تقاضا مهمترین عامل برای تغییر قیمت هرچیزی است.
وظیفه یک تحلیل گر و سرمایهگذار، فهمیدن این موضوع است که یک جنس در چه زمانی و در چه قیمتی خواهان بیشتری دارد و در چه زمانی بیشتر فروش میرود و با پیشبینی درست و به موقع آن اقدام به خرید و فروش میکند و سود میبرد.
برای مثال در تصویر زیر توییت شخصی در چندین سال پیش زمانی که بیت کوین 8 دلار بود را میبینیم که اظهار پشیمانی میکند از اینکه 1700 عدد بیت کوین خود را بیشتر نگه نداشته تا در قیمت 8 دلار بفروشد! اگر او این تعداد بیت کوین خود را در قیمت 60 هزار دلار داشت چقدر ارزش داشت؟
حالا که با مفهوم عرضه و تقاضا بهتر آشنا شدیم یک قدم دیگر جلو میرویم.
حمایتهای و مقاومتها
دو دسته خطوط در تحلیل تکنیکال وجود دارد که در نمودارها کشیده میشوند:
- خطوط استاتیک
- خطوط داینامیک
خطوط استاتیک خطوطی هستند که همواره در طول زمان روی یک قیمت هستند و ثابت هستند. مثلا همیشه سه هزار دلار برای بیت کوین یک خط حمایتی و مقاومتی است و این خط در طول زمان بالا یا پایین نمیشود.
خطوط داینامیک خطوطی هستند که محل آنها در طول زمان تغییر میکنند. یک نمونه از این خطوط که بسیار پر استفاده هستند خط روند است.
در ادامه به تعریف و روش رسم این دو نوع خط میپردازیم.
حمایتها و مقاومتهای استاتیک
در بسیاری از کتابها حمایتها در نمودار، محل خریدهای مشتریان و مقاومتها محل تجمع فروشهای فروشندهها تعریف شده است. به این معنی که هرگاه قیمت به مقاومت برسد فشار فروش زیاد است و احتمالا قیمت از آن خط برمیگردد. (شکل زیر)
درست برعکس این قضیه هرگاه به یک خط حمایتی برسیم در آنجا فشار خرید زیاد است و احتمالا در آن ناحیه قیمت بالا میرود.(شکل زیر)
حالا که کمی با حمایتها و مقاومتهای استاتیک آشنا شدیم بهتر است بدانیم که چرا خطوط حمایت و مقاومت به وجود میآیند.
چرا حمایت و مقاومت در نمودار به وجود میآیند؟
برای همه ما زمانهای زیادی پیش آمده که جنسی را در قیمت مناسبی نخریدیم و فرصت را از دست دادهایم. در این زمان دو حالت برای ما پیش میاید:
- یا جنس را در قیمت بالاتر میخریم
- یا منتظر میمانیم که شاید قیمت دوباره به قیمت از دست رفته برگردد
مورد دوم دقیقا همان دلیلی است که باعث به وجود آمدن سفارشهای خرید بسیاری در ناحیه خاص میشود. وقتی قیمت به حمایت قبلی برمیگردد افرادی که شانس خود را برای خرید در فرصت قبل از دست داده بودند، فرصتی جدید برای خرید به دست میآورند و سریعا اقدام به خرید میکنند.
برای مثال در بیت کوین یکی از حمایتهای قدرتمند که در بسیاری از مواقع قیمت را بر روی خود نگه داشته است ناحیه 3000 است. بارها وقتی قیمت ریزش شدید پیدا کرده است، در این ناحیه خریدارها قیمت را نگه داشته و به سمت بالا هدایت کردهاند.
برعکس همین قضیه برای مقاومتها نیز وجود دارد. برای مثال فرض کنید جنسی را داریم که قصد فروش آن را داریم. وقتی بهترین فرصت برای فروش جنس را در قیمت بالا از دست میدهیم دو حالت برای ما به وجود میاید:
- یا جنس را در قیمت بالاتر میخریم
- یا منتظر میمانیم که شاید قیمت دوباره به قیمت از دست رفته برگردد و بعد بفروشیم
برای مثال میتوانیم به نمودار atom/btc اشاره کنیم و مقاومتی که در ناحیه مقاومتی سبز رنگ شکل رفته است.
مقاومتها بعد از شکسته شدن به حمایت تبدیل میشوند
یک آپارتمان را تصور کنید که ما در طبقه سوم آن ساکن هستیم. کف آپارتمان ما در اصل سقف کسی است که در طبقه دوم زندگی میکند و سقف ما کف ساختمان کسی است که در طبقه بالایی خطوط حمایت و مقاومت تکنیکال زندگی میکند.
این ترتیب در نمودار نیز وجود دارد و لازم است به آن توجه شود. اگر قیمت موفق شود مقاومتی را بشکند از آن پس آن مقاومت تبدیل به حمایت میشود و هرگاه قیمت دوباره به آن خط برگردد افرادی سعی میکنند در آن ناحیه خرید کنند. برای مثال به نمودار بیت کوین که در تصویر زیر آمده است توجه کنید.
در یک نمودار حمایتها و مقاومتها همواره در حال تبدیل شدن به یکدیگر میباشند و هروقت دیدیم خط مهمی شکسته شد، از آن به بعد نباید آن را رها کنیم.
قدرت یک خط مقاومت و حمایت چگونه تشخیص داده میشود؟
اگر به نمودار و سطوحی که تشکیل میدهد نگاه کنید، احتمالا خطوط بسیار زیادی را پیدا میکنید که قیمت در آنها واکنش نشان میدهد. در این مواقع نیاز است عواملی را در نظر بگیریم که با استفاده از آنها تشخیص بدهیم قدرت و اهمیت کدام یک از این سطوح بیشتر است.
البته این نکته را باید در نظر گرفت این عوامل کاملا تجربی به دست آمده است و هیچگاه نمیتوان به طور دقیق قدرت و اهمیت سطحی را مشخص کرد.
به صورت کلی عواملی که اهمیت یک مهمه را مشخص میکنند را میتوان در این عوامل خلاصه کرد:
- اعداد رُند از نظر روانشناسی مغز ما به پذیرش اعداد رند بیشتر تمایل دارد. برای مثال معمولا ما عدد 100 را به عدد 97 بیشتر ترجیح میدهیم. این قضیه در بازارهای مالی نیز صدق میکند. خطی که برروی عددی رند مانند 5، 10، 100 و… قرار گرفته ناخودآگاه برای معاملهگران باارزش تر است.
- چند بار باعث تغییر روند شده است قیمت مدام از زوند صعودی به نزولی و برعکس تغییر حالت میدهد. وقتی تغییر روند اتفاق میافتد که جای فروشندهها و خریدارها عوض میشود. در حمایتها و مقاومتها آن خطی ارزش بیشتری دارد که بیشتر از خطوط دیگر باعث عوض شدن تصمیم معاملهگران شده است. معمولا رد شدن از این خطوط قدرت زیادی را میطلبد.
- با چه قدرتی قیمت را نگه داشته است کوهنوردی را تصور کنید که ارتفاع قصد فتح قلهای را دارد. هزچه این ارتفاع بیشتر باشد کوهنورد برای فتح آن انرژی بیشتری نیاز دارد. و هرچه به قله نزدیکتر میشود از انرژی او کاسته میشود. برای مثال اگر قله 100 متر ارتفاع داشته باشد کوهنورد زمانی که به قله میرسد انرژی کمتری دارد تا زمانی که قله تنها 10 متر ارتفاع دارد. در بازارهای مالی هم این نکته صدق میکند. هرچه قیمت از فاصله کمتری به سمت مقاومتی حمله کند توانش برای شکستن آن بیشتر میشود. هرچقدر قیمت دفعات بیشتری موفق بشود این حملهها را دفع کند اهمیت و قدرت بیشتری دارد.
این عوامل مثل امتیاز میمانند. هرچقدر خطی امتیاز بیشتری کسب کند قدرت و اهمیت بیشتری دارد.
خظوط داینامیک
به طور کلی خطوطی داینامیک هستند که شیب داشته باشند و در طول زمان محل آنها تغییر کند. میتوانیم خطهای روند (خطوط حمایت و مقاومت تکنیکال trendline) و خطوط میانگین (ma) را مثال بزنیم.
قبل از توضیح خطهای روند نخست باید مفهوم روندهای نزولی و صعودی را بهتر درک کنیم.
روندهای نزولی و صعودی
تمام قسمتهای نمودار از قلهها و درهها (high and lows) ساخته شده است. گاهی این قله ها و درهها به ترتیبی منظم چیده میشوند و گاهی نامنظم. نوع قرار گرفتن این قلهها و کفها روندهای نزولی و صعودی را مشخص میکند.
چه زمانی روند صعودی و نزولی شکل میگیرد؟
روند صعودی زمانی شکل میگیرد که هر دره و یا کف بالاتر از کف یا دره قبلی باشد. در این زمان وقتی این کفها را به هم دیگر متصل کنیم خط روند صعودی به وجود میاید درست مانند شکل زیر:
روند نزولی درست برعکس روند نزولی است و زمانی شکل میگیرد که هر قله و یا سقف پایینتر از قله و یا سقف دیگر باشد. در این زمان وقتی این قلهها و سقفها را به همدیگر متصل کنیم روند نزولی شکل میگیرد. مانند شکل زیر:
مهم ترین دلیلی که یک خط به عنوان خط روند در نظر گرفته شده است این است که آن خط چندین بار برخورد یا اصطلاحا تاچ شده است. شرط اولیه برای اینکه یک خط، خط روند باشد اتصال دو نقطه است اما این خط سوم است که به خط روند اعتبار میبخشد.
پیدا کردن خطهای روند جزئی مهم از تحلیل تکنیکال هستند. پیدا کردنشان ساده به نظر میاید اما گاهی خطوطی را در نظر میگیریم که به نظر درست هستند اما به راحتی قیمت آنها را میشکند.
رسم خط روند بیشتر از اینکه از قوانینی ساده تشکیل شده باشد باید چیزی باشد که اکثریت معاملهگران اعتبار آن را قبول داشته باشند. بنابراین رسم خط روند صحیح، کاری چالشی است. در مقاله رسم خط روند به صورت کامل و جامع به نحوه رسم یک خط روند معتبر پرداخته شده است.
رسم کانال
رسم کانال در تحلیل تکنیکال یکی از تکنیکهای کاربردی برای تسخیص جهت بازار میباشد. یک کانال زمانی شکل میگیرد که قیمت میان دو خط موازی که یکی از این خطوط، خط روند معتبر باشد قرار بگیرد. در این مواقع زمانی که قیمت به ضبع پایین میرسد معامله گران اقدام به خرید میکنند و زمانی که به ضلع بالایی میرسد میفروشند.
در مقاله آموزش رسم کانال و روش دریافت سیگنال با استفاده از آن به طور کامل به بحث کانالها و روش رسم آنها به زبان ساده پرداخته شده است.
برای نمونه در تصویر زیر یک کانال صعودی را میتوانید مشاهده کنید. این کانال بعد از پیدا شدن خط روند صعودی کشیده میشود.
تحلیل تکنیکال روند قیمت اتریوم؛ مواجه شدن با میانگین متحرک 100 روزه
قیمت اتریوم با 15.5 درصد افزایش به بالای سطح مقاومت 170 دلار رسید. اتریوم تلاش می کند تا کنترل حرکت را در بالای میانگین متحرک ساده 100 روزه بدست بگیرد.
- قیمت اتریوم تقریبا 15.5 درصد افزایش یافته و سطوح مقاومت 155 و 165 دلار را شکست.
- قیمت حتی سطح مقاومت 175 دلار و میانگین متحرک ساده 100 روزه را تست کرد.
- یک خط روند نزولی مهم در نزدیکی سطح مقاومت 182 دلار روی نمودار روزانه اتریوم در حال شکل گیری است.
- قیمت باید به بالای سطح مقاومت 180 دلار و میانگین متحرک ساده 100 روزه برسد تا روند صعودی بزرگتری آغاز شود.
افزایش قابل توجه قیمت اتریوم
در چند دوره قبلی، قیمت اتریوم به بالای سطح مقاومت 150 دلار افزایش یافت. افزایش قیمت این ارز از بیت کوین پیشی گرفت و با افزایش 20 درصدی در بالای سطح مقاومت 165 دلار معامله می شد.
در طول افزایش قیمت، سطح مقاومت 155 دلار شکسته شد. قیمت حتی بالاتر از سطح فیبوناچی اصلاحی 23.6 درصد قرار گرفت. قیمت پس از آن به این سطح فیبوناچی رسید، که از سطح 252 دلار به 90 دلار کاهش یافت.
اتریوم در بالای سطح 170 دلار معامله می شود، اما به نظر می رسد که در نزدیکی سطح 175 و میانگین متحرک ساده 100 روزه با مقاومت قوی روبرو خواهد شد. سطح فیبوناچی اصلاحی ذکر شده در بالا، نیز به عنوان سطح مقاومت عمل می کند.
از همه مهمتر، یک خط روند نزولی مهم با سطح مقاومت نزدیک به 182 دلار در نمودار روزانه اتریوم در حال شکل گیری است. اگر اتریوم موفق به شکستن سطوح مقاومت 175 و 182 دلار شود، می تواند وارد یک روند صعودی میان مدت شود.
نمودار قیمت اتریوم
سطح مقاومت کلیدی بعدی نزدیک به سطح 190 دلار است که بالاتر از آن، روندهای صعودی به احتمال زیاد سطح مقاومت 200 دلار را تست خواهند کرد. هرگونه افزایش قیمت در بالای این سطح می تواند قیمت را در کوتاه مدت به سمت سطح 220 دلار سوق دهد.
چه اتفاقی رخ خواهد داد، اگر قیمت نتواند سطح مقاومت 175 و 180 دلار را بشکند؟
اگر اتریوم نتواند سطوح مقاومت 175 و 180 دلار را بشکند، می تواند به سمت سطوح پایین تر اصلاح شود. سطح حمایت اولیه در حرکت به سمت پایین نزدیک به سطح 160 دلار است.
در حال حاضر، اولین سطح حمایت کلیدی در نزدیکی سطح 150 دلار و یک خط روند صعودی پیوسته در همان نمودار است. اگر قیمت در نمودار روزانه نزدیک به سطح حمایت 150 دلار بسته شود، کاهش قیمت دیگری اتفاق خواهد افتاد. سطح حمایت کلیدی بعدی در نزدیکی سطح 124 دلار قرار دارد.
شاخص های تکنیکال
میانگین متحرک همگرایی واگرایی(MACD) روزانه: میانگین متحرک همگرایی واگرایی اتریوم در حال بدست گرفتن حرکت در منطقه صعودی است.
حمایت و مقاومت استاتیک و داینامیک در تحلیل تکنیکال
توجه به خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال اهمیت بسیار زیادی در بورس دارد. این خطوط ارائه دهنده نقاط اتصال مهمی هستند که در آنها نیروهای عرضه و تقاضا به هم میرسند. حمایت ها و مقاومت ها به دو دسته داینامیک (Dynamics) و استاتیک (Static) تقسیم می شوند که در این مقاله به توضیح آن ها خواهیم پرداخت.
فرق چندانی نمی کند که تحلیلگری تازه کار یا حرفه ای در بورس باشید، تعیین سطوح حمایت و مقاومت جزو ابتدایی ترین و در عین حال مهم ترین مباحث تحلیل تکنیکال – technical analysis در دوره آموزش بورس است. در بازارهای اقتصادی و بازار بورس، قیمت ها توسط عرضه و تقاضای بیش از حد هدایت می شوند . عرضه با کاهش قیمت ها، فروشندگان و فروش هم ردیف است؛ تقاضا، با افزایش قیمت ها، خریداران و خرید هم ردیف است. هرگاه تقاضا افزایش یابد قیمت ها بالا می روند و هر گاه عرضه افزایش یابد قیمت ها پائین می آیند.
محدوده حمایتی محدوده ای در نمودار قیمتی است که در آن خریدار به صورت پرقدرت ظاهر می شود و فروشنده نیز ضعیف می شود. در محدوده حمایت، تقاضا برای سهم افزایش می یابد و از کاهش بیشتر قیمت سهم جلوگیری می شود.
محدوده مقاومتی محدوده ای در نمودار قیمتی است که برعکس محدوده ی حمایتی فروشنده به صورت پرقدرت ظاهر می شود و همگام با آن ضعف خریدار در سهم وجود دارد. اعتقاد براین است که در این هنگام به دلیل افزایش عرضه ها و عدم تقاضای قوی در بازار قیمت سهم کاهش می یابد و روند افزایش قیمت متوقف می شود. به طور کلی سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال دارای دو جنس استاتیک و داینامیک است.
حمایت و مقاومت استاتیک:
به سطوحی گفته می شود که در هر شرایطی مقدار ریالی آن ثابت بوده و وابسته به زمان نیست به بیان دیگر سطوح استاتیک سطوحی هستند که در زمان های گذشته اتفاق افتاده اند و دارای سابقه تاریخی هستند.
ساده ترین حالت حمایت و مقاومت استاتیک، همان حالت افقی آنهاست که خط مقاومت مماس بر بالاترین قیمت کندل پیوت سقف (نقطه ای که جهت حرکت قیمت از صعودی به نزولی تغییر می کند) و خط حمایت مماس بر پایین ترین قیمت کندل پیوت کف (نقطه ای که جهت حرکت قیمت از نزولی به صعودی تغیییر می کند) است. لازم به ذکر است در رسم حمایت و مقاومت سایه ها (shadow) را نیز لحاظ می کنیم.
به عنوان مثال ۱۴۰۰ ریال مقاومت سهم زیر است. هر موقع که قیمت به این عدد نزدیک می شود ما شاهد ریزش قیمت هستیم و بالعکس این رفتار را برای حمایت هم مشاهده می کنیم.
حمایت و مقاومت داینامیک:
به سطوحی گفته می شود که در زمان های مختلف تغییر می کند. به بیان دیگر سطوح داینامیک سطوحی هستند که در زمان های گذشته اتفاق نیفتاده اند و دارای سابقه تاریخی نیستند پس باتوجه به شرایط مختلف مقدار ریالی آنها متفاوت است. به عنوان مثال تصویر زیر یک روند صعودی را نشان می دهد که مقاومت های سهم در قالب کانال صعودی نمایش داده شده اند؛ مشاهده می شود این اعداد فقط یک بار تکرار شده اند به همین دلیل به این سطوح داینامیک می گویند.
در نقطه ی A مقاومت ۱۰۵۰ است، در نقطه ی B مقاومت ۱۱۵۰ ، در نقطهی C مقاومت ۱۲۰۰ و در نقطه ی D مقاومت ۱۳۰۰. برعکس تصویر ۱ که مقاومت، عدد ثابت ۱۴۰۰ بود.
حمایت داینامیک را نشان می دهد که در قالب یک کانال نزولی مشخص گردیده و تفاوت های حمایت داینامیک و استاتیک را بیشتر ملموس می کند.
طریقهی رسم مقاومت داینامیک به این شکل است که سقف های قیمتی را به هم وصل می کنیم و برای رسم آن همین عمل را با متصل کردن کف های قیمتی انجام می دهیم. لازم به ذکر است حمایت های روند صعودی و مقاومت های روند نزولی از اعتبار کمتری برخوردارند.
تفاوت حمایت و مقاومت استاتیک و داینامیک در تحلیل تکنیکال چیست؟
مقوله زمان در این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد. حمایت و مقاومت استاتیک ثابت بوده و در طول زمان همواره مقدار ثابتی است اما حالت داینامیک آن با توجه به زمان و شرایط مختلف مقادیر متفاوتی را نشان میدهد. حمایت و مقاومت تاریخی و افقی از مصادیق استاتیک هستند. حمایت و مقاومت خطوط روند از نوع داینامیک هستند.
نتیجه گیری:
تشخیص سطوح کلیدی حمایت و مقاومت یک جزء اساسی موفقیت در بازار سرمایه است. اگرچه گاهی اوقات تعیین خطوط دقیق حمایت و مقاومت مشکل است اما با استفاده از آنها توانایی تحلیل و پیشبینی به شدت بهبود مییابد. اگر قیمت اوراق بهادار به یک سطح حمایت یا مقاومت مهم نزدیک شود ، باید آنرا به عنوان یک هشدار برای تغییر روند تلقی نمود. شکسته شدن یک سطح حمایت و مقاومت نشانهی تغییر رابطهی بین عرضه و تقاضا است.
یکی از قویترین استراتژی های معاملاتی خرید، خرید در سطوح بالایی است. روشی که مورد استفاده و تاکید بزرگان بازار سرمایه همچون نیکلاس دارواس، ویلیام اونیل و… است. طبق این استراتژی هنگامی که سهم از گذشتهی قیمتی خود عبور میکند میتوان صعودهای خوبی را برای سهم مورد نظر پیشبینی کرد به عبارت دیگر عبور از خط مقاومت و غلبهی تقاضا بر عرضه در این نقطهی مهم، نوید آیندهای روشن خواهد بود.
حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
قبل از پرداختن به معرفی حمایت و مقاومت باید بدانید که ، تحلیل تکنیکال یکی از روش هایی است که کاربرد بسیار زیادی در پیش بینی آینده قیمت دارد. تحلیلگر تکنیکال، می تواند با برخورداری از روش های معتبر، به معامله در جهت پیش بینی خود از قیمت بپردازد و کسب سود کند. بنابراین، در این دوره بخشی از مفاهیم اساسی و پر کاربرد علم تکنیکال را خواهید آموخت که شما را در استفاده بهتر از حرکات قیمت و درک بهتر از نمودار، یاری می کند.
حمایت و مقاومت :
حمایت ها (فراچارت: support)، سطوح و اعدادی از قیمت هستند که با برخورد قیمت به آنها، خریداران نسبت به قبل، اشتیاق بیشتری برای خرید از خود نشان می دهند و مقاومت ها (فراچارت resistance)، سطوحی از قیمت هستند که فروشنده ها بعنوان اهداف قیمتی از آنها استفاده می کنند و با برخورد قیمت به این سطوح، شاهد افزایش مقدار فروش خواهیم بود.
طبیعی است که زمانی که قیمت، پایین تر از یک سطح معتبر باشد، آن سطح نقش مقاومتی را ایفا می کند و زمانی که قیمت بالاتر از آن سطح باشد، آن سطح نقش حمایت را بازی خواهد کرد. بنابراین، هنگامی که قیمت از یک مقاومت عبور کند، آن مقاومت تبدیل به حمایت خواهد شد و بالعکس.
به طور کلی، حمایت ها و مقاومت ها به دو دسته ی استاتیک و داینامیک تقسیم می شوند که سطوح استاتیک، همان سطوح افقی و ثابت هستند و سطوح داینامیک، سطوح شیب دار و متحرک که بعضی از آنها بعنوان خط روند هم شناخته می شوند.
الگوی مثلث :
این الگو که در دسته ی الگوهای کلاسیک قرار می گیرد، یکی از پر کاربردترین و معمول ترین الگوهایی است که در نمودار قیمت شکل می گیرد. این الگو، در سبک های مختلف علم تکنیکال، تعاریف و استفاده های متفاوت و گوناگونی دارد که مقصود از آموزش مثلث در این دوره، همان تعریفی است که تکنیکال کلاسیک از الگوی مثلث ارائه می دهد.
از دیدگاه تکنیکال کلاسیک، الگوی مثلث در نمودار قیمت به دفعات زیادی تکرار می شود و اتفاق می افتد و به عبارتی می توان گفت طبق این دیدگاه، هر گاه نمودار قیمت، بین دو سطح با شیب غیرهمجنس که یکی از آنها نقش حمایت و دیگری نقش مقاومت دارد، فشرده شود، می توانیم بگوییم که الگوی مثلث اتفاق افتاده است.
طبق این تعریف، سه نوع مثلث وجود دارد: مثلث متقارن (متشکل از یک خط حمایت داینامیک با شیب مثبت و یک خط مقاومت داینامیک با شیب منفی)، مثلث افزایشی (متشکل از یک خط استاتیک بعنوان مقاومت و یک خط حمایت داینامیک با شیب مثبت)، مثلث کاهشی (متشکل از یک خط استاتیک بعنوان حمایت و یک خط مقاومت داینامیک با شیب منفی)
چنگال اندروز :
این ابزار که در اواسط قرن بیستم توسط دکتر آلن اندروز معرفی شد، درکی بسیار زیبا و قانون مند از نمودار ارائه می دهد به گونه ای که پدید آمدن این ابزار، به واسطه ی ارتباطی بود که دکتر اندروز و همکارانش، بین قانون سوم نیوتون و حرکات قیمت برقرار کردند. طبق قانون سوم نیوتون، برای هر عملی، عکس العملی هم اندازه و در خلاف جهت وجود دارد.
در کنار دکتر اندروز، شاگردان ایشان و محققان بسیاری از این ابداع بی نظیر استقبال کردند و همین باعث شد قوانین، روش ها و سبک های مختلفی در استفاده از این ابزار به مرور زمان به وجود آید که به دلیل استفاده ی کاربردی و ساده تر در این دوره، صرفا روش های اصلی و پرکابرد مورد بررسی قرار می گیرد.
فیبوناچی :
این ابزار، حاصل ایجاد ارتباط بین دنباله ی معروف فیبوناچی و نمودار قیمت است. لئوناردو فیبوناچی که در قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی می زیست و بسیار متاثر از ریاضی دانان ایرانی از جمله خوارزمی بود، دنباله ی جدیدی از اعداد را پدید آورد که نگاه ریاضیاتی نسبت به طبیعت را متحول کرد. این دنباله به صورت زیر است:
1 ، 1 ، 2 ، 3 ، 5 ، 8 ، 13 ، 21 ، 34 ، 55 ، 89 و …
همان گونه که متوجه شدید، در این دنباله، هر عدد جدید، حاصل جمع دو عدد قبلی است و محاسبات در دل این دنباله، نسبت هایی را به وجود آورد که به طرز اعجاب انگیزی، در نمودار قیمت کاملا رعایت می شدند.