روش صحیح تعیین حد ضرر (استاپ لاس) stop loss

فیلم آموزشی آشنایی با سبک های مختلف معامله گری با محمد رضا مقدم
وقتی به معامله ای ورود می کنید و مثلا نماد شرکتی را میخرید دو حالت اتفاق می افتد یا معامله شما به سود می رود یا به ضرر. وقتی به سود می رود این سود دهی تا ابد ادامه نخواهد داشت و در نقطه و هدفی (تارگت target) متوقف میشود و مسیر حرکتی قیمت برای کوتاه مدت یا بلند مدت تغییر می کند لذا شما با توجه به سیستم معاملاتی خود و محاسباتی که انجام داده اید عددی را به عنوان هدف قیمت آن نماد در نظر می گیرید که از این معامله سود ده خارج شوید و به اصطلاح نقد شوید (سیو سود save profit). که به آن عدد تیک پروفیت (take profit) یا حد سود گفته میشود. مثلا اگر سهام اپل را در 130 دلار بخرید و هدف قیمتی 200 دلار را برای آن متصور باشید به این عدد 200 دلار حد سود گفته می شود.
از طرفی اگر معامله شما با حالت دوم مواجه شد و به جای سود دچار ضرر شدید تا چه مقداری حاضر به تحمل و پذیرش ضرر هستید؟ قیمت به محدوده ای میرسد که طبق محاسبات شما نگه داشتن آن نماد دیگر جایز نیست و با همین مقدار ضرر از معامله خارج می شوید که به آن حد ضرر (stop loss) گفته میشود. مثلا اگر سهام شرکت اپل را در قیمت 130 دلار خریداری کرده اید و طبق محاسبات خود عدد 115 دلار را به عنوان حد ضرر خود انتخاب کرده اید لذا قیمت اگر به عدد 115 دلار رسید از معامله با ضرر خارج شده و اجازه پیشروی بیشتر ضرر را نمی دهید.
نکته: حد سود و حد ضرر می تواند یک عدد خالص باشد یا یک محدوده. ما در تحلیل تکنیکال عمدتا با محدوده های قیمتی سر کار و کار داریم و محاسبه بصورت عددی خالص کاری مشکل و خطای زیادی دارد لذا وقتی از حد سود و یا حد ضرر صحبت می کنیم بهتر است آنها را بصورت نواحی در نظر بگیریم مثلا وقتی سهام اپل را در قیمت 130 دلار خریداری کرده اید بهتر هست حد ضرر شما مثلا ناحیه 115 تا 120 دلار باشد.
حد ضرر و حد سودی که در بالا به آن اشاره شد از نوع ثابت بوده و ما حد سود و حد ضرر داینامیک هم داریم که با توجه به شرایط نموداری آن نماد تغییر می کنند که در این دوره به ان بصورت تخصصی پرداخته می شود
سیو سود و انواع آن :
وقتی از یک معامله ای که در آن سود کرده اید قصد نقد شدن دارید این کار در سه حالت کلی زیر می تواند صورت بگیرد :
◼ خارج کردن کل پول شامل اصل سرمایه و سود آن
◼ خارج کردن بخشی از سود یا سرمایه
◼ خارج کردن فقط اصل سرمایه و باقی ماندن سود در معامله ای که دارید.
اهداف این مجموعه تعیین نقاط حد سود و حد ضرر
سعی داریم در این مینی دوره آموزشی، به سه مبحث خیلی مهم، مخصوصا برای افراد مبتدی بپردازیم.
1- بررسی کلی انواع سبک های تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن (تکنیکال کلاسیک، تکنیکال پیشرفته، RTM، ICT، هارمونیک، ایچیموکو و…) تا شخص مبتدی برای ادامه راه خودش بتواند مسیر درستی را طبق روحیات و شخصیت خودش پیش بگیرد.
بطور کلی با توجه به اینکه تعداد بسیار زیادی سبک و روش معاملاتی و تحلیلی وجود دارد، افراد مبتدی که تازه وارد بازار های مالی و مبحث تحلیل بازار ها میشوند، ممکن است دچار سر در گمی در انتخاب سبک تحلیلی مورد نظر خود شوند، یا به همین دلیل عدم آگاهی نسبت به سبک های تحلیلی بعد از چندین سال آموزش متوجه این میشوند که سبکی که آموخته اند از نظر روحی و روانشناختی مناسب آنها نیست، یا اگر وقت و انگیزه بیشتری داشته باشند به مطالعه چندین سبک تحلیل میپردازند که وقت و انرژی بسیار زیادی رو از افراد میگیرد و ظرف ذهنی آنها را با مطالب زائدی که عملا به درد تحلیل درست یا پولساز در بازار نمیخورند.
به همین دلیل ما سعی کردیم در قسمت اول این ویدئو به معرفی کلی سبک های تحلیلی پر استفاده بپردازیم تا مخاطب با چشم باز و آگاهی کامل وارد حیطه آموزش تحلیل در بازار های مالی بشود.
2- مبحث نقاط ورود و خروج (نقطه ورود به معامله، حد سود و حد ضرر گذاشتن) که جزو بزرگترین معضلات افراد مبتدی به خصوص در حیطه اجرا و مدیریت پوزیشن ها هست بپردازیم.
از این جهت که در بازار های مالی بین المللی مقدار سود و ضرر معامله گر ها را نسبت سود به ضرر (ریوارد به ریسک) معاملات آنها تعیین میکند، هرچقدر که نقاط ورود به معاملات آنها بهینه تر باشد و نقاط خروج (حد سود و حد ضرر) منطقی تری طبق سبک خودشان داشته باشند میتوانند بازدهی خود را بهبود بخشند.
و با توجه به اینکه از نظر مدیریت سرمایه، اگر یک شخص فقط 51% از معاملاتش که ریوراد به ریسک یک به یک داشته باشند میتونن سود ده باشن، اگر شخص معامله گر با همین مقدار وین ریت توانایی بالابردن مقدار ریوراد به ریسک خودش را داشته باشد میتواند مقدار سود بسیار بیشتری از بازار کسب کنه. که به جرات میتوان گفت از مزیت های بخش دوم این مینی دوره همین خواهد بود.
3- مدیریت ریسک و سرمایه در ادامه دوره مطالبی از نحوه مدیریت ریسک و سرمایه به صورت چند روش مختلف بیان خواهد شد.
که به توجه به بازار مورد معامله شما (مخصوصا بازار ارز های دیجیتال) و روش معاملاتی شما (اغلب در حالت های هولد کردن) میتواند مقدار ریسک شما را به شدت کاهش داده و سود دهی شما را تا حد زیادی افزایش دهد…
در حین دوره هم مطالبی تحت عنوان تیپس و نکات معامله گری ارائه خواهد شد که ساده ولی در عمل بسیار کاربردی خواهند بود…
به خاطر کیفیت بالای ضبط، ویدئو ها حجم زیادی دارند لذا توصیه میشه با استفاده از نرم افزارهای دانلئد منیجر ابتدا دانلود کنید بعد اقدام به تماشا کنید
لیکوییدیشن (Liquidation) چیست؟ چگونه جلوی لیکویید شدن در صرافی را بگیریم؟
حتما شما هم در بعضی از معاملات آتی خود، رویداد لیکوییدیشن (Liquidation) را از سر گذرانده اید؛ فرآیندی که طی آن، موقعیت معاملاتی شما به ناچار توسط صرافی بسته میشود. در این مطلب قصد داریم به بررسی مفهوم لیکویید شدن در صرافی و روش های مانع شدن از آن بپردازیم.بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال به خاطر نوسانات شدید قیمتی خود به عنوان سرمایه گذاریهای پر ریسک شناخته میشوند. در حالی که نوسانات قیمتی رمزارزها موجب استرس قانون گذاران شده است، در عین حال این فرصت را نیز برای معامله گران تشکیل کرده است که سود چشمگیری را به دست آورند، به ویژه در مقایسه با دارایی های سنتی مثل سهام و کالاها.
چیزی که به این به تعادلی قیمتی ارزهای دیجیتال دامن میزند، امکان بیشتر شدن ارزش معاملات آنها از طریق استفاده از محصولات مشتقه مثل معاملات مارجین، معاملات همیشگی و قراردادهای آتی است. معاملات مشتقه قراردادهایی هستند که بر طبق ارزش یک سرمایه تنظیم شدهاند و به معامله گران اجازه میدهند که قیمت آینده آن سرمایه را پیش بینی کنند.
معاملات مشتقه ارزهای دیجیتال که نخستین بار در سال ۲۰۱۱ میلادی معرفی شدند، در سالهای گذشته سرعت چشمگیری گرفتهاند، به ویژه در بین سرمایه گذاران خرد و پر شور و هیجان که به دنبال کسب سود بیشتر از تکنیک های معاملاتی خود هستند.
از طریق معامله های مارجین، معامله گران میتوانند با استفاده از وجوه قرض گرفته شده از صرافیهای رمزارزی، درآمد خود را بیشتر کنند. اما نکته پر اهمیتی وجود دارد که باید به آن دقت شود. در حالی که گرفتن وام از صرافی برای افزایش ارزش موقعیتهای معاملاتی میتواند درآمد شما را بیشتر کند، در عین حال میتواند دارایی شما را نیز به همین سادگی از میان ببرد. همین مسئله، این مدل معاملات را به یک شمشیر 2 لبه تبدیل کرده است.
معاملات مارجین چیست؟
معاملات مارجین به معنی استفاده از وجوه اشخاص ثالث (در این مورد، صرافی ارز دیجیتال) برای انجام معامله ها است. مقدار پولی که از یک صرافی نسبت به دارایی نخست خود وام میگیرید، با استفاده از اهرم یا لوریج (leverage) مشخص میشود. به عنوان نمونه، برای باز کردن یک موقعیت معاملاتی به ارزش ۱۰۰۰ دلار با اهرم ۱۰ برابری، معاملهگر لازم است یک موقعیت معاملاتی به ارزش ۱۰۰ دلار را با دارایی نخست خود باز کند. یعنی در این مورد، ارزش دارایی خود معاملهگر ۱۰ برابر کمتر بوده است.
مصلما ، یک شخص نا آشنا بدون هیچ گونه چشم داشتی به شما پول قرض نمیدهد تا با آن ترید کنید. به همین شکل، در معاملات مارجین هم صرافی از شما میخواهد که مقداری ارز دیجیتال یا ارز فیات را به عنوان وثیقه (که تحت عنوان «مارجین اولیه» شناخته میشود) برای باز کردن یک موقعیت معاملاتی بگذارید. در اصل، در صورتی که شرایط بازار برخلاف پیش بینی تریدر جلو برود، این مارجین اولیه مثل یک صندوق بیمه برای داراییهای صرافی کار میکند.
هر پلتفرم شرایط ویژه ی خود را در مورد اهرمها دارد. به عنوان نمونه، در بازار سهام بیشتر از اهرم ۲ برابری مورد استفاده قرار میگیرد، این در حالی است که کارگزاران فارکس میتوانند در بعضی موارد از اهرم ۲۰۰ برابری نیز استفاده کنند. در بیتمکس ، بایننس و بسیاری دیگر از صرافیهای رمزارزی، مشتریان میتوانند از اهرم حداکثر ۱۰۰ برابری برای باز کرن موقعیتهای معاملاتی خود استفاده کنند. فیوچرز بایننس (Binance Futures)، بازار معاملات آتی صرافی بایننس هم اجازه استفاده از اهرم ۱۲۵ برابری را برای کاربران خود ایجاد کرده است.
یک فرمول راحت برای محاسبه سود و زیان احتمالی شما هنگام استفاده از اهرم وجود دارد:
(مارجین اولیه) × (درصد تغییر قیمت) × (میزان اهرم استفادهشده) = سود یا ضرر
در این فرمول باید از عملکرد مثبت برای تغییرات مثبت قیمت و از عملکرد منفی برای تغییرات منفی ارزش سرمایه مورد استفاده قرار دهید. به طور کلی، به خاطر داشته باشید که اهرم استفاده شده، مقدار سود یا زیان شما نسبت به مارجین نخست را نمایش میدهد. درنتیجه، اطمینان حاصل کنید که ضررهای احتمالی خود را در سطوح قابل کنترلی حفظ میکنید.
انواع اهرمهای مورد استفاده در معاملات مارجین
در معاملات مارجین 2 نوع اهرم وجود دارد: ایزوله و کراس.
در حالت نخست ، وثیقه ترید تنها به خود تعهد محدود میشود. به عنوانی دیگر، در صورت لیکوییدیشن، صرافی همه ی وجوه کاربر را از حساب او برداشت نمیکند. مارجین ایزوله برای کسانی بهتر است که فقط یک موقعیت معاملاتی دارند. در این حالت، حتی بعد از باز کردن یک موقعیت، تریدر میتواند با تعویض اهرم مورد استفاده، وثیقه اولیه خود را نیز از باقی مانده وجوه در حساب خود بیشتر کند.
در مقابل، در حالت مارجین کراس، از تمام موجودی مشتری یا حداقل روش صحیح تعیین حد ضرر (استاپ لاس) stop loss وجه تضمین برای مانع شدن از لیکویید شدن در صرافی استفاده میشود. به عنوانی دیگر، سود حاصل از یک ترید به طور خودکار زیان یک معامله دیگر را میپوشاند. این نوع اهرم برای معامله گرانی که چندین ترید همزمان با جفتهای معاملاتی گوناگون انجام دادهاند یا در آربیتراژ شرکت کردهاند، برتر است.
انواع موقعیتها در معاملات مارجین
در معاملات مارجین 2 نوع موقعیت وجود دارد: لانگ و شورت . در حالت اول، تریدر انتظار دارد از رشد ارزش سرمایه نفع ببرد و در حالت دوم، از کاهش آن.
اگر ارزش یک ارز دیجیتال در جهت پیش بینی شده توسط تریدر حرکت کند، او از ترید خود سود میکند و این سود متناسب با اهرم استفاده شده افزایش مییابد. بعد از بسته شدن ترید، معاملهگر پول قرض گرفته شده را همراه با کارمزد به صرافی بازمیگرداند و باقی مانده وجوه را برداشت میکند.
لیکوییدیشن (Liquidation) یا لیکویید شدن در صرافی چیست؟
در بازار ارزهای دیجیتال، Liquidation به این معنا است که یک صرافی به خاطر از دست دادن همه یا بخضی از مارجین اولیه تریدر، موقعیت معاملاتی اهرمی او را به ناچار ببندد. این اتفاق وقتی رخ می دهد که معاملهگر نتواند مقدار لازم از مارجین اولیه را برای ترید اهرمی خود تأمین کند (از بودجه کافی برای باز نگه داشتن موقعیت معاملاتی خود برخوردار نباشد). لیکوییدیشن در معاملات مارجین و آتی رخ می دهد.
اجازه کسب سود ۱۰ برابری یا حتی ۱۰۰ برابری، کاربران تازه کار را به وام گرفتن از صرافی و انجام معاملات مارجین متمایل میسازد. اما باید مد نظر داشت که معامله اهرمی یک تکنیک پر ریسک است و اگر بازار در خلاف جهت موقعیت اهرمی شما حرکت کند، کل وثیقه خود (مارجین اولیه) را از دست خواهید داد.
بعضی از کشورها مانند انگلیس به قدری معاملات اهرمی را پر خطر میدانند که صرافیهای رمزارزی را از عرضه این نوع خدمات به سرمایه گذاران خرد منع کردهاند. آنها این ممنوعیت را با تارگت محافظت از معاملهگران تازهکار در برابر لیکویید شدن در صرافی و از دست دادن کل سرمایه خود، اعمال کردهاند.
لازم به ذکر است که صرافیها با Liquidation موقعیتهای معاملاتی کاربران خود مقداری سود کسب میکنند. بیتمکس این وجوه را به صندوق بیمه خود میفرستد و بایننس از آنها برای پرداخت سود تراکنشهای لیزینگ (leasing transactions) استفاده میکند.
ارزش لیکوییدیشن چگونه محاسبه میشود؟
وقت باز کردن یک موقعیت معاملاتی اهرمی، قیمت Liquidation آن به طور خودکار تعیین میشود. در صورتی که قیمت ارز دیجیتال از این مرز عبور کند، آن موقعیت معاملاتی به طور خودکار لیکویید خواهد شد.
قیمت لیکویید شدن در صرافی به موقعیت تریدر، مقدار اهرم استفاده شده و مقدار وجوه باقی مانده در حساب او بستگی دارد. احتیاجی به محاسبه ارزش لیکوییدیشن به صورت دستی نیست و صرافی به صورت خودکار آن را برای شما محاسبه میکند. به عنوان نمونه، در صرافیهای بیتمکس و بایننس قادر هستید از ماشین حساب به خصوص برای محاسبه قیمت Liquidation موقعیت خود استفاده کنید.
استفاده از فرمول پایین هم درصد لیکویید شدن در صرافی را به شما میدهد؛ درصدی که اگر بازار به همان مقدار در خلاف جهت موقعیت اهرمی شما حرکت کند، شما لیکویید خواهید شد:
میزان اهرم استفادهشده/۱۰۰ = درصد لیکوییدیشن
به عنوان نمونه، اگر شما از اهرم ۵ برابری استفاده کرده باشید، اگر قیمت سرمایه ۲۰ % در خلاف جهت موقعیت معاملاتی شما متغیر باشد، شما لیکویید خواهید شد (۵/۱۰۰= ۲۰ درصد).
چگونه جلوی لیکویید شدن در صرافی را بگیریم؟
سادهترین و پر اثرترین راه برای مانع شدن از لیکویید شدن در صرافی، قرار دادن سفارش حد ضرر (stop loss order) است. در این سفارش، شما میتوانید سطح Liquidation مناسب را برای به حداقل رساندن ضرر خود معین کنید. استفاده از سفارش حد ضرر به شما این امکان را میدهد که در صورت اتفاق افتادن مشکل، بتوانید موقعیت معاملاتی خود را در زمان مناسب و قبل از زیان بیشتر ببندید.
حد ضرر که با نامهای سفارش استاپ اردر یا استاپ به قیمت بازار (Stop-market order) نیز شناخته میشود، سفارش پیشرفتهای است که سرمایه گذار در صرافی رمزارزی تنظیم میکند و به این شکل، به صرافی سفارش میکند که سرمایه مورد نظر را بعد از رسیدن به سطح قیمتی ویژه ای بفروشد.
هنگام تنظیم سفارش حد ضرر، باید موارد زیر را وارد کنید:
- قیمت توقف (Stop price): قیمتی است که در آن دستور توقف ضرر اجرا میشود.
- قیمت فروش (Sell price): قیمتی است که در آن قصد فروش یک سرمایه رمزارزی ویژه را دارید.
- اندازه (Size): نشان میدهد که شما قصد فروش چه مقدار از یک سرمایه را دارید.
اگر قیمت سرمایه در بازار به قیمت توقف شما برسد، اجازه توقف ضرر به صورت خودکار اجرا میشود و سرمایه شما با قیمت فروش و اندازه مشخص شده به فروش خواهد رسید. اگر تریدر حس کند که بازار به سرعت در حال حرکت در خلاف جهت موقعیت او است، میتواند قیمت فروش را پایینتر از قیمت توقف مشخص کند تا احتمال پر شدن آن (توسط تریدر دیگر) بیشتر شود.
هدف اساسی از تنظیم سفارش حد زیان، محدود کردن ضررهای احتمالی است.
برای اینکه بهتر این موضوع را درک کنید، در ادامه 2 سناریو را مورد بررسی قرار میدهیم.
سناریوی اول: یک تریدر ۵ هزار دلار در حساب خود دارد، اما تصمیم میگیرد از مارجین اولیه ۱۰۰ دلاری و اهرم ۱۰ برابری برای باز کردن یک موقعیت ۱۰۰۰ دلاری استفاده کند. او حد ضرر را در فاصله ۲٫۵ % از نقطه ورودخود قرار میدهد. در این حالت ، تریدر امکان دارد ۲۵ دلار در این تریدر از دست بدهد که فقط ۰٫۵ % از کل سرمایه او به شمار میرود.
اگر این تریدر از حد ضرر استفاده نمیکرد، در صورت افت ۱۰ % ارزش سرمایه، موقعیت معاملاتی وی لیکویید میشد (با استفاده از فرمول محاسبه درصد لیکویید شدن در صرافی).
سناریوی دوم: تریدر دیگری ۵ هزار دلار در حساب خود دارد، اما از مارجین اولیه ۲،۵۰۰ دلاری و اهرم ۳ برابری برای باز کردن یک موقعیت ۷،۵۰۰ دلاری استفاده میکند. با گذاشتن حد ضرر در فاصله ۲٫۵ % از نقطه ورودی خود، این تریدر امکان دارد ۱۸۷٫۵ دلار در این ترید از دست بدهد که ۳٫۷۵ % از کل دارایی او است.
موضوع مهم اینکه، استفاده از اهرم بالاتر معمولاً پر ریسک تر است، اما همان گونه که در سناریوی دوم میبینید، وقتی که حجم موقعیت معاملاتی شما نیز بالاتر باشد، اهمیت این عامل بیشتر میشود. به عنوان یک قاعده کلی، سعی کنید حد ضرر خود در هر ترید را کمتر از ۱٫۵ % از تمام سرمایه خود تنظیم کنید.
حد ضرر را کجا قرار دهیم؟
وقتی حرف از معاملات مارجین میشود، مدیریت ریسک مسلماً مهم ترین موضوع است. تارگت اصلی شما لازم است این باشد که زیان را در حداقل سطح امکان حفظ کنید؛ حتی پیش از آنکه در مورد نفع ترید فکر کنید. مد نظر داشته باشید که هیچ نوعی معاملاتی مصون از خطا نیست. درنتیجه، شما باید مکانیسمهایی را به کار بگیرید که در حالتی که بازار مطابق انتظار پیش نمیرود، به شما کمک کنند.
تنظیم درست حد ضرر اهمیت بسیار زیادی دارد. در حالی که هیچ قانون طلایی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد، اما اغلب فاصله ۲ تا ۵ % از حجم معاملات توصیه میشود.
اضافه بر این، شما باید اندازه معاملات خود و ریسک مربوطه را نیز کنترل کنید. هرچه میزان اهرم استفاده شده بیشتر باشد، احتمال لیکوییدیشن موقعیت معاملاتی نیز بیشتر خواهد شد. استفاده از اهرم بیش از حد، به معنای قرار دادن دارایی خود در معرض ریسکهای غیرضروری است.
اضافه بر اینها، بعضی از صرافیها فرآیند Liquidation موقعیتهای معاملاتی را به شکل بسیار تهاجمی مدیریت میکنند. به عنوان نمونه، بیتمکس فقط بیت کوین را به عنوان مارجین اولیه قبول میکند . این به آن معنی است که در صورت کم شدن قیمت بیت کوین، ارزش وثیقه شما نیز کمتر میشود و فرآیند لیکوییدیشن موقعیت معاملاتی شما زودتر اتفاق خواهد افتاد.
با دقت به ریسکهای مربوط به معاملات اهرمی، بعضی از صرافیها سطح دسترسی معامله گران به اهرمها را محدود کردهاند. به عنوان نمونه، بایننس و اف تی ایکس اخیراً سقف اهرم مورد استفاده توسط کاربران را برای بعضی رمزارزها از ۱۰۰ برابر به ۲۰ برابر کاهش دادهاند.
سخن پایانی
در این مقاله به بررسی مفهوم لیکویید شدن در صرافی و روش های مانع شدن از آن پرداختیم.
درک این مووع ضروری است که یک تریدر مجبور نیست از همه ی دارایی خود به عنوان وثیقه برای باز کردن یک موقعیت معاملاتی مارجین استفاده کند.
در آخر، به یاد داشته باشید که هرچه مقدار اهرم استفاده شده بیشتر باشد، احتمال لیکوییدیشن موقعیت معاملاتی شما هم بیشتر میشود. به این معنی که اگر معاملهای را با اهرم ۵۰ برابری باز کرده باشید، تعویض فقط ۲ % قیمت در جهت مخالف، موجب Liquidation موقعیت معاملاتی شما خواهد شد.
توصیه میشود که از اهرم بیشتر از ۱۰ برابر استفاده نشود و حتی معامله گران تازه کار از اهرم بیشتر از ۲ برابر استفاده نکنند.
نحوه ی تعیین محل استاپ لاس (حدضرر)
لطفا قبل از اینکه مقاله را مطالعه کنید، به سؤال زیر پاسخ بدهید.
سوال حدضرر
هر معامله گر باتجربه ای این حرف را تایید میکند که گذاشتن حدضرر پس از هر معامله برای جلوگیری از وقوع هر نوع فاجعه ای، لازم و ضروری است. معامله گرانی که صرفا بدون هیچ دانشی میخواهند حرکات بازار را پیش بینی کنند، محکوم به شکست اند. داشتن استاپ لاس یا حدضرر در هر معامله مانند بیمه کردن خود در شرکت های بیمه است و باید روش صحیح تعیین حد ضرر (استاپ لاس) stop loss به آن به عنوان یک بخش لازم و مهم این کار در نظر گرفته شود.
مقایسه ی میان حدضررهای نزدیک و دور
حدضررها به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند: نزدیک و دور. یک حدضرر ایده آل باید به گونه ای باشد که اینقدر از نقطه ی ورود دور باشد که فضا برای حرکات آشفته و ناگهانی بازار داشته باشد و از طرف دیگر هم باید آنقدر نزدیک باشد که بتوانیم به راحتی ریسک آن را مدیریت کنیم. ولی همانطور که میدانیم پیدا کردن استاپ لاسی که همیشه این شرایط را داشته باشد تقریبا سخت و به ندرت پیش میاید و ما مجبوریم در بیشتر مواقع یا از حدضررهای نزدیک استفاده کنیم یا دور. حال بیایید با همدیگر مزایا و معایب هردو نوع حدضرر را بررسی کنیم.
حدضررهای نزدیک این مزیت را دارند که شما در هر معامله مقدار کمی ضرر کنید و ریسک کلی معاملات باز شما در پرتفویتان را محدود میکند. اما از طرف دیگر، احتمال دارد که حدضررهای زیادی از معامله هایتان فعال شود و تاثیرات مخربی بر احساسات و حتی سرمایه تان داشته باشد. بارها هم ممکن است این شرایط را تجربه کنید که اگر استاپتان خیلی نزدیک نبود و به معامله تان اجازه میدادید که حرکت کند، میتوانستید سودهای خیلی خوبی هم کنید. به عقیده ی من برای حل این مشکل، معامله گران باید به دنبال سیستم معاملاتی ای باشند که پس از خوردن استاپ لاس، برنامه ای برای ورود دوباره به معامله داشته باشند. ولی همانطور که میدانید این کار به این راحتی ها هم نیست. ممکن است شما از لحاظ ذهنی آماده نباشید یا تعداد تراکنش هایتان بالا برود و بالطبع هزینه های تراکنش و کمیسیون معاملاتتان بالا برود.
عیب داشتن حدضرر نزدیک این است که درصد معاملات ضررده تان بالا برود. اما مزیتی هم که دارد این است که مقدار ضررهایتان در هر معامله کاهش میابد. سیستم معاملاتی ای که از حدضررهای دور استفاده کند در مقایسه با سیستمی که از حدضرر نزدیک استفاده میکند ممکن است درصد معاملات ضررده اش کاهش یابد. اما به طور کلی مقدار ضرر در هرمعامله و ریسک پرتفویتان را بیشتر میکند. با این اوصاف، به نظر میرسد که شما هیچکدام از این دو روش را دوست نداشته باشید یا اینکه با خود بگویید که به صورت ترکیبی از هردو در موقعیت های مختلف استفاده میکنم.
محل حدضرر ایده آل
معمولا آموزش متداول برای گذاشتن محل استاپ لاس این است که به شما میگوید استاپ را بالا یا پایین تر از سقف یا کفی قرار بدید. حال در چنین مواقعی ما باید برنامه ای داشته باشیم که وقتی که قیمت استاپ ما را زد ما بتوانیم از جهت دیگر حرکت بهره ببریم. این روش به ظاهر روشی کاربردی تر در مقایسه با داشتن حدضررهای خیلی نزدیک یا دور است. اگر محل حدضرر شما براساس قاعده و ساختاری باشد، شما را از خیلی از دردسرهای بی خود و استاپ خوردن های ناشی از حرکات ناگهانی در بازار نجات میدهد. ما اگر پس از خوردن حدضررمان برنامه ای برای ورود دوباره به معامله داشته باشیم میتوانیم از خیلی از حرکات بازار سود کنیم. این حرف گفتنش راحت است ولی عمل کردن به آن سخت و پیچیده است و کسی بتواند که به این قاعده برسد و به صورت اصولی آن را اجرا کند میتوانید دیگر برای همه ی معامله هایش استاپ قرار ندهد و همگام با حرکات بازار سود کند. در این حالت هم اصلا از کسی توقع نمیرود که بی عیب و نقص کار کند و فقط اگر به طور معقول و منطقی بتواند پیش برود، میتواند حتی از حرکات آشفته و ناگهانی بازار هم به نفع خودش استفاده کند.
یکی از روش های استاندارد در مورد این موضوع استفاده از اندیکاتورهایی مانند مووینگ اورج ها است. در این حالت استاپ شما میتواند مقدار بیشتر بالاتر یا پایین تر از خط مووینگ قرار بگیرد. یکی از اندیکاتورهای مطرح براین مبنا، اندیکاتور بولینگر بند است.
به عنوان یک راهکار عملی و همچنین منطقی، میتوانیم از میانگین پیپ حرکتی قیمت در طول روز (ATR) استفاده کنیم. این عدد را میتوانیم به عنوان حداقل مقدار استاپ لاس قرار بدهیم و با این کار خود را از نوسانات کوتاه مدت قیمت در طول روز محفوظ نگه میداریم. همچنین میتوانیم به راحتی از مووینگ اورج 5 روزه یا 10 روزه در کف و سقف ها استفاده کنیم و سپس اولین استاپ مان(یعنی نزدیک ترین استاپ مان) برابر با فاصله ی میان مووینگ اورج ها باشد. با این تکنیک شما خودتان را از دست حرکات ناگهانی و آشفته ی بازار در طول روز نجات میدهید. در این حالت شما برای اینکه استاپ بخورید باید مارکت خیلی آشفته شده باشد و بیشتر از میانگین رنج قیمتی روزانه اش حرکت کرده باشه. حال این روش ممکن است بهترین روش نباشد ولی میتواند به عنوان یک روش کاربردی برای پیدا کردن محل استاپ به کار برده شود.
دیگر روش های قابل قبول برای تعیین محل استاپ استفاده از سطوح در چارت است. یعنی همان سطوح حمایت و مقاومت، کف و سقف های قیمتی در روز گذشته، دیگر اندیکاتورهای بولینگر بند مانند یا خط روندها. از آنجایی که ما قاعده ی مشخصی برای داشتن بهترین حدضرر در هر شرایطی نداریم، نیاز هم نیست که شما برای پیدا کردن این موضوع زیاد مباحث پیچیده و تست نشده را امتحان کنید.
قدم بعدی…
اینکه شما از چه روشی میخواهید برای تعیین حدضررهایتان استفاده کنید، زیاد اهمیت ندارد. مهمترین مسئله در اینجا استمرار و پایبند بودن به روش کارتان است. به عنوان مثال معامله گری را در نظر بگیرید که با 500 دلار ریسک در هر معامله وارد می شود و شاهد 5 معامله ی ضررده پشت سرهم میشود و در کل 2500 دلار ضرر میکند. پس از هر بار ضرر کردن هم قیمت بعد از مدتی نوسان رفته و به تارگت او میرسیده. این معامله گر براین اساس تصمیم میگیرد که معامله ی بعدی حدضررش را بزرگتر کند و متاسفانه در طی یک معامله 1500 دلار ضرر میکند. حال این معامله گر سعی کرده که از هر دو روش داشتن استاپ نزدیک و استاپ دور استفاده کند ولی هیچ قاعده و اساسی برای این کارش نداشته. ضررهای این معامله گر ناشی از عدم استمرار و پایبندی به قانون های خودش است. اصلا ایده ی خوبی نیست که بدون هیچ دلیل خاصی به صورت رندوم یا استاپ لاس نزدیک انتخاب کنید یا استاپ لاس دور.
روش شما برای تعیین حدضرر چگونه است؟
با ثبت کامنت میتوانید امتیاز کسب کنید و امتیازهایتان را به اعتبار تبدیل کنید
استاپ لاس در معاملات فارکس را چطور مشخص کنیم؟
در بازار فارکس همیشه بازار به نفع ما حرکت نمی کند و شانس اینکه خلاف جهت پیش بینی ما حرکت کند هم بسیار زیاد است برای این که ما بیش از حد پیش بینی شده از قبل ضرر نکنیم حتما حد ضرر خود را از همان ابتدا مشخص می کنیم که اگر قیمت از آن حد خواست کمتر شود بصورت خودکار بسته شود.
بحث تعیین حد ضرر یکی از مشکلاتی است که معامله گران تازه کار با آن روبرو هستند و حتی هستند کسانی که حد ضرر معامله را بصورت ذهنی مشخص می کنند. تعیین حد ضرر به استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد. با این حال دیدگاههای غلطی در میان معاملهگران در رابطه با تعیین حد ضرر وجود دارد و چنین دیدگاههای غلطی میتوانند بر عملکردتان در حساب معاملاتی تاثیر منفی بگذارد. اما واقعا نحوه صحیح مشخص کردن حد ضرر چگونه است؟
عوامل زیادی در تعیین حد ضرر نقش دارند که از جمله آن ها می توان به حجم معامله اشاره کرد، اما هستند معاملهگرانی که از افزایش حد ضرر میترسند و تمایل دارند که از حد ضررهای کوتاه استفاده کنند تا نسبت سود به زیان آن ها توجیه بیشتری داشته باشد. آن ها دستورات حد ضرر بلند استفاده نمیکنند و تنها وارد معاملاتی میشوند که حد ضرر کوتاهتری دارند. اما مشکل اصلی حجم معامله است که با کمتر کردن آن می توان حد ضرر معامله را بالاتر برد و استرس کمتری هم تحمل کرد.
پس اگر میخواهید ریسک معامله را کاهش دهید، کافی است تا حجم معامله را کاهش دهید، و به این نکته مهم توجه داشته باشید که افزایش حد ضرر بدون کاهش حجم می تواند فاجعه آمیز باشد و شما به جای سود خوب ضرر سنگین بکنید. هدف اصلی از افزایش حد ضرر، ایجاد فضای لازم برای نوسانات بازار است که بدون مشکل بتواند در آن معامله حضور داشته باشید.
شما میتوانید بعد از حرکت کافی بازار در جهت مد نظر خودتان حد ضرر را به محل سربهسر معامله انتقال دهید تا به اصطلاح معامله را فری ریسک کنید، روش صحیح تعیین حد ضرر (استاپ لاس) stop loss پس سعی کنید حد ضرر را بلندتر انتخاب کنید تا بازار فضای کافی برای نوسان داشته باشد. استفاده از حد ضرر بلند به همراه کاهش حجم معامله علاوه بر اینکه میتواند عملکرد شما را بهبود بخشد، میتواند میزان استرس معامله را هم پایین بیاورد و باعث نشود که به خاطر این استرس معامله گر دست به اشتباهات خطرناک بزند.
در معاملات فارکس نکات زیادی وجود دارد که شما از آن بی اطلاع هستید پس اگر علاقه مند به یادگیری و آموزش فارکس هستید، حتما با ما تماس بگیرید
نسبت ریسک به سود در معاملات ارزهای دیجیتال
این روزها که بیت کوین هر لحظه رکورد جدیدی خلق میکند و بازار بیش از همیشه برای خریداران خرد جذاب شده است، توجه به مسئله نسبت ریسک به سود در معاملات بسیار اهمینت دارد. نسبت ریسک به سود در معاملات در واقع فرمولی است که شما با به کار گیری آن میتوانید کف سود و ضرر خود را در هنگام ترید ارز دیجیتال مشخص کنید.
چه اهل معاملات روزانه باشید و چه اهل نوسان گیری چند مفهوم اساسی در مورد بازار وجود دارد که باید آنها را یاد بگیرید و کامل درک کنید. این مفاهیم اساس درک شما از بازار را شکل میدهند و پایهای برای هدایت فعالیتهای تجاری و تصمیمات شما میشوند. اگر این مفاهیم را بلد نباشید در نهایت ضرر خواهید کرد. از جمله این مفاهیم نسبت ریسک به سود است.
نسبت ریسک به سود یا نسبت ریسک (Risk) به ریوارد (Reward) روشی است که با استفاده از آن تریدرها تلاش میکنند، بیشترین سود ممکن را با کمترین ریسک ممکن به دست بیاورند. شاخص نسبت ریسک به سود نقشه راه شما برای خرید یک ارز دیجیتال یا فروش آن را مشخص میکند. این شاخص همچنین محتوای سبد دارایی شما را نیز تعیین میکند.
بنا بر تعریف اینوستوپدیا (Investopedia) “نسبت ریسک به پاداش نشان دهنده سود احتمالی یک سرمایهگذار در برابر هر دلاری است که سرمایهگذاری میکند.”
مفهوم کلی نسبت ریسک به سود در معاملات
پیش از این که نسبت ریسک به سود در معاملات را در معاملات ارزهای دیجیتال بررسی کنیم، نگاهی کلیتر به این مفهوم و شاخص مهم میکنیم.
نسبت ریسک به سود، سود احتمالی یک سرمایهگذاری را برای یک سرمایهگذار مشخص میکند. بسیاری از سرمایهگذاران از نسبت ریسک به سود برای مقایسه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری با میزان ریسکی که باید برای به دست آوردن این سود متحمل شوند، استفاده میکنند. به مثال پیش رو توجه کنید. یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک – پاداش ۱ به ۷ نشان میدهد که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب درآمد ۷ دلاری خود، ۱ دلار ریسک کند. متناوباً، نسبت ریسک – پاداش ۱ به ۳ نشان میدهد که یک سرمایهگذار در صورت سرمایهگذاری ۱ دلار میتوان انتظار دریافت ۳ دلار را داشته باشد. تریدرها غالباً از این روش برای برنامه ریزی برای معاملههای خود استفاده میکنند.
نسبت ریسک به سود در معاملات چگونه کار میکند؟
در بسیاری از موارد استراتژیستهای بازار نسبت ریسک به پاداش ایده آل برای سرمایهگذاریهای خود را تقریباً ۱ به ۳ یا سه واحد بازده مورد انتظار برای هر واحد ریسکی که کنند ارزیابی میکنند. سرمایهگذاران میتوانند ریسک به پاداش را با استفاده از سفارشهای استاپ لاس (stop-loss) به صورت مستقیمتری مدیریت کنند.
استاپ لاس یا حد ضرر یکی از عواملی است که زمان خروج شما را از یک بازار مالی مشخص میکند. برای مشخص شدن حد ضرر بهتر است مثالی از بازار سهام بزنیم. فرض کنید شخصی سهامی را در قیمت ۱۰۰ تومان خریده است. او بر اساس اطلاعات خود و تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال تصمیم میگیرد این سهام را با رسیدن به قیمت ۱۲۰ تومان بفروشد. این قیمت حد سو است. با این همه خرید و فروش سهام همیشه با سود همراه نیست. در نتیجه شخص برای تصمیم میگیرد اگر قیمت سهمش به ۸۰ تومان رسید آن را بفروشد. این عدد حد ضرر است.
بازار ارزهای دیجیتال هم وضعیت مشابهی دارد. شما وقتی بیت کوین را روی ۲۰ هزار دلار میخرید تصمیم میگیرید در صورت رسیدن به ۱۸ هزار دلار از آن خارج شوید. اما چطور باید حد ضرر را مشخص کرد؟ حد ضرر را سرمایه، میزان ریسک پذیری، اهداف شما و الگویها تکنیکال معین میکنند. به طور مثال اگر شما دنبال خرید و فروش شش ماهه بیت کوین باشد حتی با نصف قیمت شدن هم آن را نمیفروشید.
نسبت ریسک به پاداش به سرمایهگذاران کمک میکند ریسک خود را برای از دست دادن پول در معاملات مدیریت کنند. اگر یک تریدر نرخ سودی زیر ۵۰ درصد داشته باشد، در صورت گذر زمان میتوان متحمل ضرر شود. در این شرایط حتی چند معامله سودآور هم راه گشا نخواهد بود. نسبت ریسک به پاداش تفاوت بین نقطه ورود به ترید و نقطه خروج از آن را مشخص میکند. در بسیاری از موارد تریدرها با مشخص کردن حد ضرر اتوماتیک، به کارگزاری خود اجازه فروش یک سهم یا یک ارز خاص را در هنگام رسیدن به حد ضرر میدهند.
ریسک کثیف
ریسک کثیف ریسکی پنهان است. اساساً، این خطر توسط وام گیرنده یا سرمایهگذار کاملاً درک نشده یا به شکلی از او پنهان شده است. برای درک این موضوع میتوان به برخی شکایتهای از ارزهای دیجیتال اشاره کرد. خریدار در حالی که فکر میکند نسبت ریسک به سود در معاملات را درست محاسبه کرده از ماجراهای پشت پرده ارز خبر ندارد. این ریسک میتواند سرمایه شما را یک شبه نابود کند.
ریسک تمیز
ریسک تمیز یا شفاف ریسکی است که تریدر به طور کامل از آن مطلع است و آن را وارد معادلات مالی خود میکند. به عنوان نمونه در دنیای ارزهای دیجیتال برخی مکانیسمهای وام دهی، استخر کم ریسک و پر ریسک دارند.
ریسک و ریوارد در دنیای ارزهای دیجیتال
در دنیای ارزهای دیجیتال مثل دیگر بازارهای مالی ریسک مساوی با قیمت کالا منهای حد ضرر برابر است. سود هم برابر قیمت ارز منهای حد سود (profit target) است.
آن چنان که گفته شد و دیدید محاسبه نسبت ریسک به ریوارد کاری ساده و بسیار ملموس است. تنها کافی است شما حداکثر ریسک را بر سود خالص خود تقسیم کنید. برای این کار کافی است نقطه ورود خود، میزان سود مد نظر و حد ضرر را تعیین کنید. با تعیین نقطه خروج و ورود به بازار شما میتوانید نسبت ریسک به سود را محاسبه کنید. هر چه نسبت به دست آمده پایینتر باشد، سود به دست آمده برای هر واحد بیشتر خواهد بود.
تعیین همین چند مسئله ساده باعث میشود تا سود شما تضمین شده باشد. تریدر حرفهای ارز دیجیتال پیش از ورود خود به هر معاملهای این اعداد را مشخص میکند و بعد وارد معامله میشود. در مقابل مبتدیها ابتدا وارد معامله میشوند و بعد به فکر حد ضرر میافتند، اما در این کار ناکام میمانند. اما چرا؟ چون اسیر هیجانات و موجها و نوسانهای شدید بازار میشوند و در چشم به هم زدنی سرمایه خود را از دست میدهند. توجه کنید حد ضرر ابداً نباید به طور تصادفی تنظیم شود. بلکه باید در نقطهای تنظیم شود که نشان دهد پیش بینی اولیه تریدر اشتباه بوده است.
باید بدانید بسیاری از تریدرها چه در بورس و چه بازار ارزهای دیجیتال نسبت ریسک به سود در معاملات را به صورت معکوس انجام میدهند و در عوض در عوض نسبت ریوارد به ریسک را محاسبه میکنند. شاید فکر کنید این کار محصول یک خطای محاسباتی است، اما این چنین نیست. برخی این روش را کارآمدتر و آسانتر ارزیابی میکنند. در این روش تنها فرمول ریسک به ریوارد معکوس میشود. در صورت کار با این فرمول باید دقت نظر کافی داشته باشید.
یک مشکل دیگر این است که تریدرها نسبت ریسک به پاداش مشخصی به صورت پیش فرض در ذهن دارند. در این وضعیت تریدر توان تحلیل خود را از دست میدهد و با یک پیش فرض ذهنی دست به خرید و فروش میزند. به عنوان مثال، تردید در ذهن خود به دنبال این است که در نهایت ۵ درصد ریسک کنند تا ۳۰ درصد سود به دست آورد. در این وضعیت تریدر در هر نقطهای که وارد معامله شود حد ضرر ۵ درصدی برای آن تعیین میکنند و حد سود را ۳۰ درصد بالاتر قرار میدهند. این وضعیت در نگاه اول منطقی به نظر میرسد و حتی میتواند به صورت شانسی سودزا هم باشد. اما باید توجه داشت در بازار ارزهای دیجیتال این کار میتواند یک خطای مرگبار باشد.
محدودیت نوسان قیمت در بورس و فرابورس ایران حداکثر مثبت ۵ درصد و حداقل منفی ۵ درصد است. این به این معناست که شما در یک روز نمیتوانید بیش از یک مقدار مشخص ضرر کنید. ماجرای بازار ارزهای دیجیتال اما متفاوت است. یک ارز دیجیتال به راحتی میتواند در یک روز چند ده درصد سود یا ضرر بدهد. در نتیجه ورود با پیش فرض به بازار میتواند سرمایه شما را به باد دهد.
آیا معملاتی با ریسک پایینتر بهتر هستند؟
با توصیفاتی که تا اینجا شده است احتمالاً شما هم با خود گفتهاید که باید به سراغ ارزهایی با ریسک پایین رفت. در یک نگاه ساده هر چه ریسک کمتر باشد ضرر کمتر است. ضرر کمتر هم میتواند نوید دهند سود بیشتر باشد. در نتیجه این طور به نظر میرسد معاملاتی که نسبتهایی با ریسک پایین ۰.۱ و ۰.۲ دارند بهتر باشند، اما ضرورتاً این چنین نیست.
همچنین شما میتوانید با قرار دادن حد سود خود در نقطهای دورتر از نقطهای که ارز را در آن خریدید هر معاملهای را جذابتر جلوه دهید. اما آیا این حد سود محقق شدنی است؟ تا چه حد امکان دارد ارز دیجیتال منتخب شما پیش از رسیدن به حد ضرر به آن حد سود مورد نظر شما برسد؟
در نتیجه شما باید بین حد سود و ریسک خود نسبتی منطقی و درست برقرار کنید. یک معامله میتواند ریسکی به شدت پایین داشته باشد، اما عملاً هیچگاه به حد سود مورد نظر شما نرسد. این برای بازاری که پرچمداری مثل بیت کوین و آلت کوینهایی پرسود دارد به معنای ضرر است.
بیشتر معاملهگران کوتاهمدت، نسبتهای ریسک به پاداش خود را عددی بین ۱.۰ و ۰.۲۵ در نظر میگیرند، اما میتوان اعدادی متفاوت نیز یافت. در نظر داشته باشید چه تریدر کوتاه مدت نوسانی باشید چه بلند مدت نسبت ریسک به پاداش بزرگتر از ۱.۰ چندان مناسب نیست. این عدد به این معنا است که شما همان قدر که احتمال یک سود ۱۰ درصدی را دارید، احتمال یک ضرر ۱۰ درصدی هم دارید. در بازار پر هیجانی مثل ارز دیجیتال ضرورتی وجود ندارد وارد چنین معامله ناخوشایندی شوید.
مثالهایی از نسبت به ریسک و سود در بازار ارزهای دیجیتال
نسبت ریسک به سود در معاملات ارزهای دیجیتالی به طور کلی از همان اصول کلی این مفهوم در دیگر بازارهای مالی پیروزی میکند. برای درک بهتر این مفهوم در بازار ارزهای دیجیتال مثال زیر را در نظر بگیرید.
یک تریدر ۱۰۰ کوین Alt را با ۲۰ دلار خریداری میکند و برای جلوگیری از ضرر و زیان بیش از ۵۰۰ دلار سفارش توقف ضرر را با ۱۵ دلار ثبت میکند. این یعنی اگر قیمت هر کوین به زیر ۱۵ دلار رسید صرافی باید کوینها را بفروشد. همچنین فرض کنید این تاجر معتقد است که قیمت Alt طی چند ماه آینده به ۳۰ دلار خواهد رسید. در این حالت، معامله گر حاضر است ۵ دلار برای هر کوین ریسک کند تا سود ۱۰ دلاری آن را به دست آورد. از آنجا که معامله گر میخواهد دو برابر مبلغی را که به خطر انداخته است به دست آورد نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۲ است.
شاید یک سرمایهگذار ترجیح میدهد برای یک سرمایهگذاری مشخص نسبت ۱ به ۵ (پنج واحد بازده مورد انتظار برای هر واحد ریسک اضافی) را در نظر بگیرد. این عدد نسبت ریسک به پاداش و استاپ لاس را عوض میکند. در این وضعیت سرمایهگذار باید آماده ضرر بیشتری هم باشد.
اجازه بدهید کمی مثال معاملاتی بالا را تغییر دهیم. فرض کنید یک سرمایهگذار به جای ۱۵ دلار، حد ضرر را ۱۸ دلار تعیین کرده است. اگر حد سود همچنان ۳۰ دلار باشد، آنها حتماً میزان کمتری ضرر میکنند. با این همه به خاطر نسبت نزدیکتر بودن حد ضرر به قیمت هدف احتمال دریافت نتیجه میتواند کمتر باشد.
ریسک بالاتر سود بیشتر؟
معمولاً مردم میگویند “هرچه ریسک بیشتر باشد، سود بالقوه نیز بالاتر خواهد بود”. اما شاید جمله دقیقتر این باشد که: “هرچه ریسک بیشتر باشد، سود بالقوه بیشتر است و احتمال کمتری برای رسیدن به آن سود وجود دارد”. یادآوری و فهم این جمله آن هم در روزهای داغ بازار ارزهای دیجیتال بسیار مهم است. امروز نه تنها شما به سرمایهگذاری در اتریوم و بیت کوین تشویق میشوید بلکه آلت کوینها هم گزینههای جذابی به نظر میرسند. دوستان شما تأکید میکنند که ریسک کردن بر سر یک آلت کوین خاص ارزش دارد. اما خوب فکر کنید، آیا واقعاً این طور است؟
برای درک کامل این رابطه ، باید بدانید که شخص شما تا چه اندازه تاب و تحمل ریسک کردن را دارد. هنگامی که تصمیم میگیرید پول خود را در هر آلت کوینی خطرناک از بیت کوین یا اتریوم سرمایهگذاری کنید بدانید که با خطرهای زیر مواجه هستید.
از دست دادن اصل پول: شاید با یکه تازی بیت کوین این حرف را اغراق آمیز بدانید. با این وجود در بازار که هر کس میتواند توکن خود را عرضه و اقدام به جذب سرمایه کند، هر ارز دیجیتالی به معنای واقعی کلمه میتواند به صفر دلار برسد.
عقب ماندن از تورم: ممکن است ارزش سرمایهگذاریهای شما کندتر از قیمتهای واقعی باشد. به عبارت دیگر، ممکن است در مقابل دلار آمریکا یا بیت کوین ضرر کنید. همه ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین و اتریوم نیستند.
هزینههای جانبی بالا: همهی ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین و اتریوم وضعیت روشنی ندارد. هزینه تراکنش یک ارز دیجیتال میتواند رسماً سود شما را با خطر تهدید کند.
در انتها باید بدانید نسبت ریسک به سود در معاملات در ترکیب با سایر نسبتهای مدیریت ریسک، مانند نسبت برد/باخت (win/loss ratio) محاسبه میشوند و شما به هیچ وجه نباید این مسئله را ساده بگیرید. فرمول ریسک به ریوارد ساده است، اما محاسبه عقلانی، به دور از هیجان و دقیق آن دشوار است.
این نوشته در عمومی ارسال شده و با risk vs reward، ریسک به ریوارد، نسبت ریسک به سود برچسب گذاری شده است.