سود در فارکس

الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس

به مجموعه‌ای شکل‌ها یا ترتیب خاصی از شمع‌ها الگوی کلاسیک می‌گوییم و از آن‌ها در سبک معاملاتی خود استفاده می‌کنیم.

ویدیو آشنایی با الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال و کاربرد آن

الگوی مستطیل

الگوهای متنوعی را می‌توان در نمودارهای مالی مشاهده کرد. هریک از الگوها می‌توانند نشان دهنده یک روند خاص باشند. به طوری که تحلیل‌گران تکنیکال با استفاده از الگوها می‌توانند موقعیت بازار را تشخیص داده و به زمان صحیح ورود و خروج از معاملات دسترسی پیدا کنند. یکی از مشهورترین و شناخته شده‌ترین الگوهای نموداری، الگوی مستطیل است. اما این الگو شرایط و انواع مختلفی دارد. به همین خاطر در این مطلب می‌خواهیم به‌صورت مفصل با این الگو آشنایی پیدا کنیم. آن‌گاه خواهیم توانست هر نوع الگوی مستطیلی را در نمودارها تشخیص دهیم. اگر شما نیز می‌خواهید با شناخت الگوهای نموداری به درک بیشتری از تحلیل تکنیکال برسید، حتماً با ما همراه شوید.

الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال چیست؟

الگوی مستطیل «Rectangle Pattern» یکی از انواع الگوهای ادامه دهنده در روندها است. الگوهای ادامه دهنده در برابر الگوهای بازگشتی قرار می‌گیرند. به طوری که پس از گذر از الگوی مستطیل، روند ادامه‌دار خواهد بود. الگوی مستطیل را می‌توان مانند یک محدوده‌ی مستطیلی شکل به حالت افقی در نظر گرفت که ضلع بالایی آن «خط مقاومت» و ضلع پایینی آن «خط حمایت» است. حالا روند در بین این دو ضلع برای یک مدت مشخص گرفتار می‌شود. به طوری که گاهی خط روند به ضلع بالایی و گاهی هم به ضلع پایینی آن برخورد می‌کند. این روند با تشکیل چند سقف و کف متوالی به‌صورت موازی ادامه خواهد داشت؛ تا این که در نهایت روند از این الگو خارج شده و به مسیر صعودی یا نزولی خود ادامه ‌دهد.

الگوی مستطیل زمانی تشکیل می‌شود که عرضه و تقاضا با هم برابر باشند. بنابراین در زمان شکل‌گیری این الگو، نوعی توقف در روند کلی، رخ می‌دهد که به آن «رنج شدن» یا «تراکمی شدن» هم گفته می‌شود. معمولاً این نوع الگو یا پترن مستطیل در تایم‌فریم‌های پایین، بیشتر مشاهده می‌شود. تشخیص به‌موقع شکل‌گیری این الگوی ادامه دهنده می‌تواند سیگنال‌های خرید و فروش خوبی را در اختیار تریدرها قرار دهد!

نکته:

اگر یک تریدر بتواند تشکیل الگوی مستطیل بورس، ارز دیجیتال یا حتی در فارکس و دیگر بازارهای مالی را در مسیر آن تشخیص دهد، می‌تواند با رسیدن قیمت به کف مستطیل، خرید کند. آن‌گاه با رسیدن دوباره روند به سقف الگوی مستطیلی، دارایی خود را به فروش برساند. یک تریدر می‌تواند این کار را تا اتمام الگوی مستطیلی ادامه دهد و از آن سود بگیرد. در ادامه به شما خواهیم گفت که چطور می‌توانید با استفاده از این الگو، معاملات جدیدی را در بازار آغاز کنید و از آن سود بگیرید.

rectangle pattern

معرفی انواع الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال

الگوی مستطیل فقط به یک شکل خاص در نمودارها ظاهر نمی‌شود. بلکه این الگو در تکنیکال، دو نوع کلی دارد که باید آن‌ها را بشناسید. انواع پترن مستطیل با نزولی و صعودی بودن بازار، معنا پیدا می‌کنند. به طوری که می‌توان آن‌ها را به‌صورت زیر بررسی کرد:

گرفتار شدن روند در محدوده‌ی دو ضلع موازی یک مستطیل، دیر یا زود به پایان می‌رسد. اما شکست این الگو، می‌تواند با شکست ضلع حمایت یا شکست ضلع مقاومت همراه باشد. الگوی مستطیل صعودی، معمولاً در طی یک روند صعودی قوی ایجاد می‌شود. در این الگو، خط روند، مقاومت یا حمایت را شکسته و روند را با افزایش یا کاهش قیمت همراهی می‌کند. در واقع، زمانی که شاهد یک روند صعودی در بازار هستیم و به ناگاه در یک رنج دچار نوسان می‌شود، الگوی مستطیلی ظاهر خواهد شد. در طی این الگو، بازار یک استراحت می‌کند. البته معمولاً شکست این الگو از سمت بالا خواهد بود.

الگوی مستطیل نزولی در برابر الگوی صعودی آن قرار می‌گیرد. به طوری که در روندهایی با کاهش قیمت شدید، اتفاق می‌اُفتد. در واقع، روند پس از طی کردن یک مسیر نزولی، در یک رنج مشخص نوسان می‌کند. در چنین حالت‌هایی باید منتظر ماند تا مستطیل به‌صورت کامل تشکیل شود. آن‌گاه با شکست خط مقاومت یا حمایت، مسیر روند پس از الگوی مستطیل نزولی، مشخص خواهد شد.

دو نوع الگوی نامبرده، در نمودارهای مالی هر بازار می‌توانند تشکیل شوند. بنابراین اگر به نمودارهای گذشته سهام، ارز یا رمزارزهای خود نگاه کنید، می‌توانید مستطیل‌های شکل گرفته در روند آن‌ها را مشخص کنید. آن‌گاه در روندهای جاری به تشخیص این الگوها بپردازید.

کاربرد الگوی مستطیل در معامله به چه صورت است؟

الگوهای مشابه دیگری در نمودارها وجود دارند که نباید آن‌ها را با مستطیل اشتباه بگیریم. برای نمونه می‌توان به الگوی پرچم مستطیل نزولی یا صعودی اشاره کرد. الگوهای پرچم، تفاوت‌های جزئی با الگوی مستطیل دارند. بنابراین به عنوان یک تریدر، باید یاد بگیرید الگوهای مستطیل صعودی و نزولی را در نمودارها تشخیص دهید. ممکن است این کار به تمرین نیاز داشته باشد؛ اما با تشخیص این الگوها می‌توانید، زمان مناسب برای ورود به یک معامله یا خروج از آن را شناسایی کنید. این موضوع به معنای آغاز کردن معاملات سودده در بازار موردنظر شما خواهد بود. به همین خاطر است که این الگو در تکنیکال از اهمیت بالایی برخودار است. در واقع، یک تریدر، حتماً باید با الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده بازار که الگوهای مستطیلی در زیرمجموعه آن‌ها قرار می‌گیرد، آشنایی داشته باشد.

مراحل استفاده از الگوی مستطیل در معامله

پس از این که شما فهمیدید الگوی مستطیل چیست و چگونگی تشخیص آن روی نمودار را یاد گرفتید، حالا باید از آن در معاملات خود بهره بگیرید. طبیعتاً استفاده از این الگو می‌تواند معاملات استانداردتر و سودمندتری را برای شما به همراه داشته باشد. اما برای استفاده کردن از این الگو در معامله، باید با مراحل استفاده از آن، آشنایی داشته باشید. مرحله استفاده از الگوی مستطیل در معامله به قرار زیر است:

در اولین مرحله برای استفاده از الگوی مستطیل در فارکس، بورس یا هر بازار دیگر، باید ابتدا این الگو را در نمودار موردنظر خود مشخص کنید. برای این کار نموداری را پیدا کنید که وارد محدوده رنج یا تراکم شده باشد. به این معنی که در یک محدوده مشخص نوسان کند. آن‌گاه «حداقل دو کف و سقف متوالی که به‌صورت افقی ایجاد شده‌اند» را پیدا کنید. با مشخص کردن این کف و سقف‌ها، محدوده‌ی حمایت و مقاومت الگو مشخص خواهد شد.

پس از مشخص کردن الگوی مستطیل در انتهای روند نمودار خود، باید نقطه شکست آن را پیدا کنید. گفتیم که الگوهای مستطیل صعودی، معمولاً از سمت بالا ، خط مقاومت را شکسته و وارد محدوده صعودی می‌شوند. اما اگر شما با یک مستطیل نزولی سروکار دارید که در ادامه‌ی یک شارپ نزولی شکل گرفته، باید انتظار کاهش قیمت و شکست حمایت را داشته باشید.

اگر شما با یک مستطیل صعودی سروکار دارید، می‌توانید معامله خود را در نقطه مکث آخرین کف قابل مشاهده در نمودار آن آغاز کنید. اما اگر مستطیل شما نزولی است، باید معامله فروش خود را استارت بزنید. البته باز کردن معامله فروش، بدون داشتن دارایی نمودار در پرتفوی، صرفاً در بازارهای دوطرفه مانند فارکس و فیوچرز قابل انجام است.

  • ایمن کردن معامله با تعیین کردن حد ضرر برای آن

برای ایمن کردن هر معامله مالی در بازارها، باید برای آن‌ها «حد ضرر» تعیین کرد. با قرار دادن حد ضرر، از اُفت بیش از حد سرمایه خود جلوگیری خواهید کرد. این امر در معاملات باز شده از روی الگوی مستطیل هم صادق است. برای این کار باید، وسط مستطیل را به عنوان حد ضرر خود تعیین کنید. چراکه معمولاً نمودار قیمت، قبل از ادامه روند، تکانه یا نوسان‌هایی را تجربه کند. در این صورت، با قرار دادن حد ضرر قبل از شکست، می‌توانید معامله خود را با یک نوسان کوچک پایان دهید. البته شما می‌توانید حد ضرر خود را در بالای حمایت یا مقاومت مشهود موجود در الگوی مستطیل هم قرار دهید.

  • تعیین حد سود در معامله با الگوی مستطیل

با توجه به اینکه شما معامله خود را با استفاده از الگوی مستطیل باز کرده‌اید، پس باید معامله خود را تا زمان نمودار به هدف قیمتی که به اندازه خود الگو است، برسد. شما حد ضرر خود را احتمالاً در وسط الگو قرار داده‌اید. پس حد سود شما می‌تواند دو برابر حد ضرر باشد. نسبت ریسک به ریوارد این معامله برابر با عدد «۲» است. پس این معامله، معقول و سودده به نظر می‌رسد.

طی کردن ۵ مرحله اصولی فوق برای بهره‌گیری از این الگو در تحلیل تکنیکال، ضروری است. البته تریدرهای حرفه‌ای‌تر می‌توانند جزئیات بیشتری را برای آن در نظر بگیرند یا از فیلتر الگوی مستطیل استفاده کنند. فیلتر الگوی مستطیل و فرمول الگوی مستطیلی از جمله ابزارهایی هستند که می‌توانند برای تشخیص دقیق‌تر این الگوها و نحوه شکست‌ آن‌ها به تریدرها کمک کنند. شما نیز می‌توانید با ارتقای دانش تحلیلی خود، از این ابزارها بهره بگیرید. البته مراحل ۵‌گانه فوق را می‌توان کاربردی‌ترین فرمول الگوی مستطیلی در نظر گرفت. شما نیز می‌توانید به سادگی در معاملات آتی خود از این مراحل استفاده کنید.

اهمیت حد ضرر در استفاده از الگوی مستطیل

پترن مستطیل و الگوی اندینگ آن در تحلیل تکنیکال از کاربرد فراوانی برخوردار است. اما جدا از بحث الگوها، تعیین کردن حد ضرر در معاملات را می‌توان یک ضرورت در نظر گرفت. برخی از اساتید حوزه مالی، معامله بدون تعیین حد ضرر را یک معامله باطل می‌دانند. در واقع شما با تعیین کردن حد ضرر، معامله خود را بیمه می‌کنید. این موضوع در مورد معامله با الگوی مستطیل هم باید حتماً رعایت شود. اگر شما در معامله خود با استفاده از این نوع الگو، حد ضرر تعیین کنید، ممکن است روند برخلاف انتظار شما حرکت کند. ما معمولاً الگوی مستطیل صعودی را با شکست مقاومت و الگوی نزولی آن را با شکست خط حمایت ارزیابی می‌کنیم. اما اگر انتهای مستطیل با شکست متفاوتی رقم بخورد، تعیین نکردن حد ضرر به قیمت یک زیان بزرگ برای تریدر تمام خواهد شد!

چطور می‌توان به بهترین شکل از الگوی مستطیل استفاده کرد؟

برخی از افراد با راحتی و دقت بیشتری می‌توانند از الگوهای مستطیلی در معاملات خود استفاده کنند. این در حالی است که برخی دیگر از این روش نتیجه چندان مطلوبی نمی‌گیرند. شما باید این روش را امتحان کنید تا به توانایی خود در استفاده از آن پی ببرید. البته این نکته را نمی‌توان نادیده گرفت که تمرین می‌تواند عملکرد شما را در استفاده از الگوهای نموداری ارتقا دهد. شما می‌توانید استفاده از انواع الگوها را با شرکت در دوره‌های آموزش تحلیل تکنیکال دلفین وست استارت بزنید.

سخن آخر

شناخت الگوها در حوزه تحلیل تکنیکال قرار می‌گیرد. شما در هر فضای معاملاتی که فعالیت کنید، می‌توانید الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس از تحلیل تکنیکال استفاده نمایید. بنابراین شناخت الگوهای مستطیلی می‌تواند همیشه و همه‌جا به کار شما بیاید. شما می‌توانید این مطلب را چند بار دیگر هم مطالعه کنید. آن‌گاه پس از شناخت صحیح الگوهای مستطیلی و چگونگی استفاده از آن‌ها، می‌توانید معاملات متفاوتی را در بازار موردنظر خود باز کنید. هر سؤال، ابهام، تجربه یا ایده‌ای در رابطه با استفاده از الگوهای مستطیلی در تحلیل تکنیکال دارید، آن الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس را در بخش نظرات مطرح نمایید. تبادل نظر می‌تواند به بهبود فرآیند استفاده از این ابزارها کمک کند. پس در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود.

برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

آشنایی با ۳ نوع اصلی الگوهای چارت | Chart Patterns

آشنایی با 3 نوع اصلی الگوهای چارت

الگوهای چارت یا Chart Patterns ابزاری مهم در معاملات فارکس، سهام، رمزارزها و دیگر بازارهای مالی هستند که باید به عنوان بخشی از استراتژی تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار بگیرند. الگوهای چارت نقش مهمی در پیدا کردن روند بازار و پیش‌بینی حرکات آینده آن دارند و برای تمام تریدرها از مبتدی تا حرفه‌ای مورد نیاز هستند.

تعداد زیادی از این الگوهای تکنیکال وجود دارند که هرکدام از آنها سیگنالی را به معامله‌گر می‌دهد. اما قبل از اینکه با الگوهای چارت آشنا شوید، باید انواع آنها را بشناسید و بدانید که هر نوع از آنها چه سیگنالی را ممکن است به شما بدهد. بنابراین در این پست تجارت آفرین ۳ نوع اصلی از الگوهای چارت را معرفی می‌کنیم و شما را با عملکرد هر کدام از این انواع آشنا خواهیم کرد.

الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal

الگوهای بازگشتی، آن دسته از الگوها هستند که به تریدر اعلام می‌کنند روند جاری در حال تغییر مسیر است.

اگر یک الگوی نمودار بازگشتی در طول یک روند صعودی تشکیل شود، به این معنی است که روند صعودی معکوس خواهد شد و قیمت‌ها به زودی کاهش خواهند یافت.

درمقابل، اگر یک Chart Patterns بازگشتی یا Reversal در طول یک روند نزولی مشاهده شود، نشان می دهد که روند قیمت‌ها معکوس می‌شود و به زودی صعودی خواهند شد.

در اینجا به ۶ الگوی چارت بازگشتی اشاره می‌کنیم که آنها را قبلا در ویدئوی آموزش تحلیل تکنیکال بصورت تصویری نیز توصیح داده‌ایم. این ۶ الگوی چارت عبارتند از:

برای ترید کردن با این الگوهای چارت، تنها کافی است که سفارش خود را با کمی فاصله از خط گردن یا Neckline و در جهت روند جدید قرار دهید. سپس نقطه خروج یا کسب سود خود را در ارتفاعی هم اندازه طول سازنده روند مشخ کنید. در شکل بالا می‌توانید نقطه ورود و هدف را تماشا کنید.

به عنوان مثال، اگر یک Double bottom می بینید، یک سفارش با موقعیت خرید در بالای جایی که Neckline تشکیل شده قرار دهید و به دنبال آن نقطه خروج خود را نیز در بالای الگو و به اندازه فاصله قیمت پایین تا Neckline قرار دهید.

همانطور که همیشه اشاره می‌کنیم، برای مدیریت سرمایه حتما حد ضرر خود را بلافاصله مشخص کنید. برای شناسایی Stop Loss می توانید از اندیکاتور ATR استفاده کنید.

برای آشنایی بیشتر با تحلیل تکنیکال و اندیکاتورهای فارکس ویدئوهای آموزشی کانال یوتیوب تجارت آفرین را دنبال کنید.

الگوهای چارت ادامه روند یا Continuation

الگوهای چارت ادامه دهنده روند یا Continuation آن دسته از پترن ها هستند که به تریدر اعلام می‌کنند روند جاری ادامه پیدا خواهد کرد.

به این نوع Chart Patterns الگوهای تثبیت روند یا Consolidation Patterns هم گفته می‌شود. زیرا این الگوها نشان می‌دهند که روند جاری پس از یک توقف یا استراحت کوتاه در همان جهت قبلی ادامه خواهند یافت.

روندها اغلب در یک مسیر مستقیم به سمت بالا یا پایین حرکت نمی‌کنند. همیشه در مسیر یک روند اصلاحاتی یا Correction بوجود میاید. این اصلاحات به معنی تغییر روند نیستند و تنها مکثی کوتاه در مسیر ادامه روند هستند.

در اینجا به ۶ الگوی چارت ادامه روند اشاره می‌کنیم. همچنین باید به این نکته اشاره کنیم که الگوهای Wedge یا کنج هم در الگوهای چارت بازگشتی و هم Chart Patterns ادامه روند تشکیل می‌شوند، اما شکل تشکیل شدن این دو الگو با هم متفاوت است، بنابراین به این تفاوت دقت کنید.

برای ترید کردن با استفاده از الگوهای ادامه روند باید سفارش خود را در بالا یا پایین الگوی تشکیل شده و در مسیر روند اصلی قرار دهید. برای هدف قرار دادن نقطه خروج در Wedgeها و Rectangleها می‌توانید حداقل به اندازه خود الگو هدف را قرار دهید.

در الگوهای Pannant یا پرچم‌ها، می‌توانید به اندازه دسته پرچم و در مسیر روند نقطه هدف و خروج خود را در نظر بگیرید. در عکس بالا می‌توانید این موضوع را بخوبی متوجه شوید.

در الگوهای چارت ادامه روند، اغلب Stop Loss یا حد ضرر معامله را در بالا یا پایین الگوی تشکیل شده و به اندازه یک ATR می‌توان قرار داد.

الگوهای چارت دوطرفه یا Bilateral

الگوهای دوطرفه یا Bilateral کمی پیچیده‌تر از دو Chart Patterns قبلی هستند. دلیل این پیچیدگی سیگنال نا مشخصی است که این نوع الگو به تریدرها نشان می‌دهد. در این نوع الگوها روند قیمت‌ها ممکن است به هر دو طرف حرکت کند.

در این نوع Pattern با شکل هندسی مثلث سروکار داریم. پس زمانیکه این الگوها را مشاهده کردیم یعنی روند ممکن است به سمت بالا یا پایین مثلث بدون در نظر گرفتن روند اصلی حرکت کند.

در اینجا به ۳ Chart Patterns دوطرفه اشاره می‌کنیم.

برای استفاده از این نوع الگو شما باید هر دو سناریو را در نظر بگیرید و دو سفارش خرید و فروش در بالا و پایین الگوی تشکیل شده تعریف نمایید. سپس وقتیکه یکی از این سفارش‌ها انجام شد می‌بایست سفارش دیگر را متوقف کنید. مشکل دیگری که در این الگو ممکن است با آن روبرو شوید شکست‌های کاذب یا False Breakout است. بنابراین در این نوع الگوها باید نقاط توقف ضرر یا Stop Loss خود را بسیار هوشمندانه انتخاب کنید که در صورت بروز شکست کاذب دچار ضرر بالایی نشوید.

الگوهای کلاسیک چیست؟ + آموزش صفر تا صد 6 الگوی مهم

الگوهای کلاسیک

تحلیل تکنیکال زیرمجموعه‌هایی دارد که یکی از این زیرمجموعه‌ها با عنوان الگوهای کلاسیک شناخته می‌شود. برخی از تریدرها صرفا در این حوزه تحقیق می‌کنند و مطلب می‌آموزند، در نتیجه همه تمرکز آن‌ها روی معامله با چنین الگوهایی است. در واقع بهره‌گیری از الگوی کلاسیک می‌تواند به تنهایی به یک سبک معاملاتی تبدیل شود و به سوددهی بینجامد.

این موضوع نشان می‌دهد که چنین سبکی پاسخگو است و قدرت زیادی در معامله‌گری دارد. از این رو بسیاری از معامله‌گران تلاش می‌کنند تا در زمینه انواع الگوهای کلاسیک مطالعه کنند و در کنار سایر آموخته‌های خود، از مفاهیم کلاسیک نیز بهره ببرند.

تذکر! آموزش جامع انواع الگوهای کلاسیک در مجموعه‌ای از مقالات آورده شده است که شما می‌توانید از طریق لینک‌هایی که در این مقاله قرار داده‌ایم، به تک‌تک آن‌ها دسترسی پیدا کنید. پیشنهاد ما این است که خواندن این مقالات ارزشمند را از دست ندهید.

در ادامه می‌خواهیم مفهوم این الگوها را توضیح دهیم.

الگوی کلاسیک چیست؟

سوال اول این است که الگوی کلاسیک چیست و چه مفهومی‌دارد؟ الگوها در بازار سرمایه مجموعه‌ای از شکل‌ها هستند که معامله‌گران آن‌ها را می‌شناسند و در صورتی که رویت شوند، می‌توانیم از طریق آن‌ها به سادگی آینده بازار را پیش‌بینی کنیم. یک الگوی کلاسیک می‌بایست در چارت یا همان نمودار ظاهر شود و تنها در بحث تحلیل تکنیکال موضوعیت دارد.

الگوهای کلاسیک چیست؟ + آموزش صفر تا صد 6 الگوی مهم - technical-analysis-training

به عنوان مثال اگر نمودارها و شمع‌ها به شکل مثلث درآیند، می‌توانیم حدس بزنیم که در آینده‌ای نزدیک چه اتفاقی رخ می‌دهد. در نتیجه به مجموعه‌ای شکل‌ها یا ترتیب خاصی از شمع‌ها الگوی کلاسیک می‌گوییم و از آن‌ها در سبک معاملاتی خود استفاده می‌کنیم.

به مجموعه‌ای شکل‌ها یا ترتیب خاصی از شمع‌ها الگوی کلاسیک می‌گوییم و از آن‌ها در سبک معاملاتی خود استفاده می‌کنیم.

بعضی از الگوها برای ما شناخته شده‌تر هستند که می‌خواهیم در بخش بعد به آن‌ها اشاره کنیم.

معرفی الگوهای کلاسیک

الگوهای کلاسیک تعداد زیادی دارند اما بعضی از آن‌ها شناخته شده‌تر هستند. یکی از این الگوها با نام الگوی سر و شانه یاد می‌شود که قبلا به طور مفصل درباره آن صحبت کرده‌ایم. اکنون می‌خواهیم موارد معروف را متذکر شویم.

در زیر، مجموعه مقالات معرفی انواع الگوی کلاسیک از صفر تا صد برای شما آورده شده است. برای خواندن هر کدام روی آن کلیک کنید.

الگوی کلاسیک ادامه دهنده: پرچم (در حال نگارش…)

الگوی کلاسیک بازگشتی: سه قله – سه دره (در حال نگارش…)

الگوی کلاسیک ادامه دهنده: مثلث (در حال نگارش…)

الگوی کلاسیک بازگشتی:‌ هارمونیک (در حال نگارش…)

مواردی که در بالا مشاهده می‌کنید جزو معروف‌ترین الگوها هستند که در بازارهای مالی مورد استفاده قرار می‌گیرند اما همیشه به آن‌ها تکیه نمی‌شود و الگوهای دیگری نیز به کار گرفته می‌شوند. نکته دیگری که وجود دارد این است که الگوی مثلث می‌تواند بازگشتی هم باشد اما معمولا از آن با عنوان الگوی کلاسیک ادامه دهنده یاد می‌شود.

  • معرفی الگوی کلاسیک از صفر تا صد به طور جامع در فهرست بالا موجود است. برای خواندن، روی نام هر الگو کلیک کنید.

انواع الگوها

همان طور که قبلا هم اشاره کردیم الگوها دو نوع بیشتر ندارند. در فهرست بخش قبل که به معرفی الگوی کلاسیک از صفر تا صد می‌پرداخت، با دو عبارت «الگوی کلاسیک بازگشتی» و «الگوی کلاسیک ادامه دهنده» آشنا شدید. این دو الگو به ما خواهند گفت که روند بازار به چه سمتی می‌رود.

الگوی بازگشتی به الگویی گفته می‌شود که روند پیش از خود را باز می‌گرداند و به اصطلاح آن را معکوس می‌کند. به عنوان مثال اگر پیش از به وجود آمدن الگوهای کلاسیک دو قله یا سه قله، روند بازار صعودی باشد، بعد از به وجود آمدن این قله‌ها و تکمیل شدن آن‌ها، روند نزولی خواهد شد. در این جا به وضوح می‌بینیم که روند باز می‌گردد و در یک مسیر سرازیری قرار می‌گیرد.

به طور مشابه می‌توانیم استدلال کنیم که چرا الگوی کلاسیک ادامه دهنده این چنین نام‌گذاری شده است. یک الگوی کلاسیک ادامه دهنده، روند پیش از خود را ادامه می‌دهد و مانع از بازگشت آن می‌شود. به عنوان مثال اگر در نمودار، الگوی کلاسیک پرچم مشاهده شود می‌توانیم حدس بزنیم که بعد از خروج از خطوط مقاومتی موجود در این دو الگو، روند مثل قبل خواهد بود و تغییر نمی‌کند.

در شکل زیر مشاهده می‌کنید که پیش از الگوی پرچم، روند صعودی بود و بعد از خروج از آن این روند ادامه پیدا می‌کند.

الگوهای کلاسیک چیست؟ + آموزش صفر تا صد 6 الگوی مهم - technical-analysis-training

البته همیشه مثال‌های نقضی نیز وجود دارند و نباید به طور 100% به الگوهای کلاسیک اطمینان کرد. برای تبحر در بازارهای مالی بهتر است اصول مختلفی از تحلیل تکنیکال را آموخت و به کمک مجموعه‌ای از علوم، معامله کرد چرا که ممکن است یک روش همیشه پاسخگو نباشد.

کندل های شمعی CANDLESTICK

در این مطلب آموزشی به علت استفاده عموم از کندل های شمعی می پردازیم و الگوهای مهم آن را هم عرض می کنیم که می توانید از آنها در انواع نمودارها، مانند فارکس و بورس استفاده کنید. حتما برای شما هم سوال شده است که با وجود نمودارهای میله ای و خطی و . چرا بیشتر تحلیلگران از کندل استیک استفاده می کنند؟ زیاد شما را وارد حاشیه نمی کنم و با طولانی کردن مطلب ذهن شما را خسته نخواهم کرد، پس خیلی خلاصه جواب این سوال را به شما می رسانم . دلیل آن این است که، کندل استیک داده هایی را روی نمودار به ما نشان می دهد که سایر نمودار ها این مزیت را ندارند، همچنین به دلیل داشتن بدنه در کندل ها می توانیم آنها را بهتر آنالیز کرده و برای آنها انواع الگوها را در نظر بگیریم .

کندل ها نمایش دهنده روان معامله گران است و با یادگیری این علم قدرت بر پیش بینی روان معامله گران پیدا کرده و در نتیجه آینده بازار را پیش بینی خواهید کرد.

برای مثال به نمودار خطی زیر دقت کنید:

آنالیز کردن داده ها روی نمودار توسط کندل استیک

همینطور که می بینید در این نمودار فقط یک خط وجود دارد و حرکت قیمت را فقط بر اساس آخرین قیمت ها می بینیم. ولی در کندل ها، شما 4 ویژگی مختلف را در اختیار خواهید داشت.یعنی با یک نگاه شما هم قیمت آخرین معامله را دارید، هم قیمت اولین معامله ای که انجام شده، هم متوجه می شوید در آن تایم بالاترین نرخ معامله چقدر بوده و هم متوجه می شوید پایین ترین نرخ معامله چقدر بوده است. پس شما چهار داده مهم را در این کندل ها به شکل زیر خواهید داشت .

قیمت باز شدن ( OPEN )

قیمت بسته شده ( CLOSE )

بالاترین قیمت ( HIGH )

پایینترین قیمت ( LOW )

داده های مهم در کندل استیک قیمت باز و بسته شدن همچنین بالاترین و پایین ترین قیمت

کندل ها از نظر (رنگ و حرکت قیمتی) به دو دسته تقسیم می شوند:

کندل های صعودی

کندل های نزولی


به زبان ساده تر اگر open ما پایین باشد و close ما بالا ، حرکت ما رو به بالا بوده و کندل ما صعودی است.

و اگر open قیمت بالا باشد و close پایین ، حرکت ما به سمت پایین بوده، پس کندل ما نزولی است.

کندل های صعودی رنگ سبز دارند

و کندل های نزولی رنگ قرمز

که از طریق تنظیمات نرم افزارها قابل تغییر است. خوب حالا شاید برای افراد حرفه ای تر از شما این سوال بوجود بیاید که همین داده ها را نمودار میله ای هم به ما می رساند، پس چرا همه از کندل ها استفاده می کنند؟
اگر اوایل مقاله خوانده باشید به این موضوع اشاره کردیم و آن ساختن الگوهای مختلف بخاطر داشتن بدنه در کندل ها است. شاید بعد ها برای شما سوال باشد، اصلا چه نیازی به الگو است؟

پس اجازه دهید همین الان جواب را عرض کنم: انسان ذاتا دنبال آن است که با ساختن اشکال ذهنی، برخی مطالب را بهتر به خاطر بسپارد و با دیدن آن الگوها یا اشکال سریع تر بتواند آنها را آنالیز کند.

پس در تحلیل قیمت ها هم به سراغ ساخت اشکال و الگوهای ذهنی رفته است که در ادامه بیشتر راجع به آن خواهید خواند. فعلا به تصویر زیر و تفاوت بین کندل ها و نمودار میله ای دقت کنید:

کندل شناسی

از ظاهر نمودارهای میله ای نمی توان برای ساختن الگوهای ذهنی استفاده کرد ، ولی ظاهر کندل ها مثل انسانی چاق یا اگر کمی کوتاه باشد، مانند بچه ای بازیگوش به نظر می آید . این را هم عرض کنم که ظاهر این کندل ها در بحث روانشناسی قیمتها بسیار بهتر است و به ما کمک خواهد کرد.
آقای استیو نویسن ( Steve noisn ) در سال 1989 میلادی اولین مقاله خود را در مورد الگوهای شمعی منتشر کرد و بعد ها این مقاله ها تبدیل به کتابی با عنوان الگوهای شمعی ژاپنی شد. در این کتاب الگوها به طور کلی به دو دسته تقسیم شده اند:

الگوهای برگشتی

الگوهای ادامه دهنده

که دوجی ها و ستاره ها هم زیر مجموعه ی الگوهای برگشتی محسوب می شوند. در ادامه با هم به بررسی و یادگیری بعضی از این الگوها می پردازیم. این الگوها می توانند از یک کندل، تا ترکیب 5 کندل کنار هم شکل بگیرند. عجله نکنید بیشتر توضیح خواهیم داد.

الگوهای برگشتی ( Reversal pattern )

به الگوهایی گفته می شود که پس از دیدن آنها در نمودار، باید منتظر چرخش روند قدیمی باشیم. دقت کنید در توضیح عرض کردم منتظر چرخش روند، و نگفتم: چرخش روند اتفاق می افتد. متاسفانه بین تحلیلگران مبتدی اینطور جا افتاده است که بلافاصله بعد از دیدن این الگوها باید تغییر روند داشته باشیم. خیر. بگذارید متن صریح کتاب استیو نیسون رو در مورد این بحث مهم و ریز را برایتان بنویسم.

(این اتفاق به ندرت رخ می دهد که ناگهان روند قدیمی تمام شده و نمودار جهت خود را به یکباره تغییر دهد. همانطور که افکار آهسته تغییر می کنند، اغلب تغییر روند ها هم آهسته و با اخطارهایی در انتهای روند شکل می گیرند. اخطار بازگشت روند صرفا بیان می کند که روند قبلی مایل به تغییر است ، ولی به این معنا نیست که سریع تغییر جهت می دهد و بازگشت شکل می گیرد. درک و فهم این مطلب فوق العاده مهم است.)

برای این موضوع هم مثال یک اتومبیل را آورده که با سرعت 90 کیلومتر بر ساعت به پیچ می رسد و می خواهد تغییر مسیر دهد، قطعا چند ترمز خواهد داشت و سرعت خود را کم کرده و بعد تغییر جهت میدهد. این ترمزها همین الگوها یا کندل های برگشتی هستند که شما با دیدن آنها متوجه ترمزهای پی در پی راننده در مسیر می شوید و آماده تغییر روند .

خوب، حالا بهتر است برویم با انواع این الگوها که شبیه ترمز هستند آشنا شویم.

الگوی مرد دار آویز ( Hanging man ):

الگوی مرد دارآویز

خصوصیات الگو:

الگوی مرد دارآویز دارای سایه پایینی بلند است ( نکته: به میله هایی که گاهی بالا یا پایین کندل ها شکل می گیرند ، سایه یا shadow گفته می شود)
این الگو فقط در سقف بوجود می آید

رنگ بدنه این الگو مهم نیست (در صورتی که رنگ بدنه مشکی باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد شد)

حداقل طول سایه باید سه برابر بدنه اصلی باشد (هر قدر طول سایه بیشتر باشد اعتبار الگو نیز بیشتر می شود)

وقوع این الگو در سقف و در یک روند صعودی می تواند هشدار دهد که روند قبلی ممکن است به پایان رسد.

هر قدر که بدنه اصلی بالاتر از کندل های قبلی باشد احتمال پایان روند صعودی هست. (گپ)

سایه بالایی نباید وجود داشته باشد یا اگر وجود دارد اندازه آن بسیار کوچک باشد.

هر اندازه طول سایه پایینی بلندتر و طول سایه بالایی کوتاه تر باشد این الگو قطعیت بیشتری پیدا می کند.

نکته بسیار مهم برای این الگو: اینکه حتما نیاز به تایید دارد، یعنی بعد از دیدن این الگو باید شاهد یک کندل قرمز با بسته شدن قیمت آخرین معامله زیر بدنه این کندل باشیم. پس تاییدیه (فراموش نشود) که به کندل دوم، کندل confirmation (تاییدیه) می گویند.

خوب، حالا برویم سراغ الگوی دو

الگوی چکش:

الگوی چکش کندل شناسی

خصوصیات الگو:

1. این الگو در کف شکل می گیرد، شبیه همان مرد دارآویز ولی در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد، در کل یعنی اگر این کندل را، بالای نمودار مشاهده کردید، مرد دارآویز است و اگر پایین و در انتهای یک روند نزولی مشاهده شد به آن چکش می گوییم . اصطلاح چکش از اینجا به آن رسیده که گویا بازار در این محدوده چکش کاری شده است و بالا و پایین زیادی داشته است .

3 چکش برعکس یا ( inverted hammer )

حواستان باشد اگر hammer برعکس بود(مثل تصویر زیر) می شود:

الگوش چکش برعکس کندل شناسی

2. بدنه این الگوی چکش می تواند (قرمز) و (سبز) باشد( البته اگر بدنه سبز باشد از اعتبار بیشتری برخوردار است).

3. هرچقدر بدنه کوتاه تر و سایه پایینی، بلند تر باشد بازهم از اعتبار بیشتری برخوردار است.

4. این الگو هم مثل الگوی مرد دارآویز حتماً باید تاییدیه داشته باشد ، یعنی همان کانفرمیشن ( Confirmation ).

5. هرچقدر که فاصله قیمتی بین کندل های قبلی و بعدی بیشتر باشد (گپ)، برگشت قوی تر شکل خواهد گرفت.

برای الگوی چکش: برخی اوقات کندل تاییدیه (بلافاصله) بعد از کندل برگشتی چکش به وجود نمی آید و معمولاً با اختلاف دو یا سه کندل به وجود می آید. در این صورت این الگوی برگشتی را یک هشدار تلقی می کنیم، صبر می‌کنیم در برگشت، کندلی سفید، بالاتر از بدنه الگوی چکش بسته شود، در این صورت می توانیم بگوییم تغییر روند شکل گرفته است. پس، رنگ کندل مرد دار آویز و چکش تفاوتی نمی‌کرد.

کندل تایید (کانفرمیشن)

حالا گفتیم اگر چکش برعکس باشد مثل تصویر بالا به آن ( چکش برعکس) می گوییم ولی اگر در قسمت بالای نمودار یعنی در انتهای یک روند صعودی ، الگوی معکوس مرد دارآویز را داشتیم، اسمش چه خواهد شد؟ اسم این کندل که دقیقا معکوس مرد دارآویز است،

الگوی ستاره ثاقب یا ( Shooting Star ) :

الگوی ستاره ثاقب

الگوی پوشای نزولی و صعودی یا ( Engulfing )

الگوی پوشای صعودی:

این الگو در دو نوع صعودی و نزولی شکل می گیرد که ابتدا به بررسی الگوی صعودی اینگولفینگ می پردازیم:

الگوی پوشای صعودی

ویژگی های این الگو:

در الگوی پوشای صعودی کندل اولی به رنگ قرمز و کندل دوم به رنگ سبز خواهد بود.

معمولاً در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد.

شمع اول دارای بدنه کوچک و بعد از آن شمع دوم دارای بدنه بزرگی است که بدنه اول را کامل دربر می گیرد و می پوشاند.

بهتر است که در شمع دوم حجم معاملات بیشتر از حجم معاملات در شمع اول باشد.

گاهی اوقات این الگو از ۳ یا ۴ کندل تشکیل می شود، البته در بیشتر موارد با همان دو کندل شکل می گیرد:

تغییر روند با الگوی پوشای صعودی

الگوی پوشای نزولی:

این الگو باعث نزول می شود، پس باید در انتهای یک روند صعودی شکل گیرد.

خصوصیات الگوی پوشای نزولی:

می توان به این اشاره کرد که از دو کندل تشکیل شده که باید کندل اول سبز و کندل دوم قرمز باشد، دقت کنید عرض کردم باید، یعنی نباید دو کندل هم رنگ باشند.

کندل دوم مثل حالت صعودی خودش، باید بزرگتر از بدنه کندل اول باشد. بدنه کندل دوم کشیده و قرمز رنگ است که کامل کندل اول را پوشانده به نوعی فروشنده‌ها بر خریداران غلبه کرده اند، این الگو هم می تواند از ۳ یا ۴ کندل مثل تصویر بالا( ولی در سقف )شکل بگیرد.

پس باید دقت کنید که در سقف ها دنبال پوشای نزولی باشید و در کف ها دنبال پوشای صعودی

الگوی پوشای نزولی

الگوی ابر سیاه:

الگوی ابر سیاه

خصوصیات الگوی ابر سیاه:

این الگو از الگوهای برگشتی سقف است.

این الگو حداقل از دو کندل تشکیل می شود.

شمع اول یک شمع سفید یا سبز است که بعد از آن یک شمع مشکی یا قرمز که از بالاترین قیمت کندل سبز رنگ شروع شده و تا میانه شمع اول امتداد پیدا می کند. حداقل باید ۵۰ درصد داخل کندل اول نفوذ کند.

بین شمع اول و دوم هرقدر شکاف بیشتری باشد این الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است. یعنی هر چقدر کندل سیاه یا قرمز دوم کشیده تر باشد الگو قدرتمندتر است.

اگر حجم معاملات در شمع دوم بیشتر از شمع اول باشد عالی ست.

به هر اندازه که نفوذ شمع دوم داخل شمع اول بیشتر باشد الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است.

نکته اول: زمانی که در معرفی الگو ها صحبتی از کندل تایید نمی شود یعنی نیازی به کندل تاییدیه ندارند. این الگو خودش یک هشدار مهم است و نیازی به کندل تایید ندارد. دقت کنید که اعتبار الگوی پوشای نزولی به مراتب بیشتر از الگوی ابر سیاه است.

نکته دوم: در مورد تمامی الگوها ملاک بدنه است، یعنی مثلا اگر میگیم در الگوی پوشای صعودی کندل دوم باید کندل اول را بپوشاند، یعنی بدنه کندل اول باید بدنه کندل دوم را بپوشاند و (شادو) الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس یا سایه ها مهم نیست.

نکته سوم: هرچه این الگوها در تایم فریم های بالاتر یافت شوند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود. یعنی الگوی دارک کلود در تایم هفتگی بسیار مرگبارتر از همین الگو در تایم روزانه است.

الگوی نفوذی ( Piercing Pattern ) :

حتما الان سوال شده که وقتی همه ی الگو ها یک الگوی معکوس هم دارند، پس باید دارک کلود ( ابر سیاه ) هم یک الگوی معکوس داشته باشد که در کف اتفاق بیفتد. باید عرض کنم که بله . دقیقا معکوس دارک کلود که در سقف اتفاق می افتاد، پیرسینگ پترن (الگوی نفوذی) را داریم که در کف اتفاق میفتد، یعنی در انتهای یک روند نزولی دیده میشود .

الگوی نفوذی

این الگو معکوس الگوی ابر سیاه است.

در شناسایی کف ها بسیار استفاده می شود.

این الگو باید حداقل دو کندل داشته باشد تا به عنوان الگو شناسایی شود، شمع اول حداقل باید ۵۰ درصد شمع دوم را بالا رود و داخل شمع قبلی نفوذ کند، پس شمع اول باید قرمز رنگ باشد و شمع دوم سبز رنگ

ستاره ها ( Stars ) :

یکی از الگوهای بازگشتی مهم ستاره ها هستند که به دو نوع صعودی و نزولی تقسیم می‌شوند . به نوع صعودی که در کف اتفاق می افتد. ستاره صبحگاهی (Morning Star) گفته میشود که گویا خورشید تازه در حال طلوع کردن است ، کندل ها هم به همین شکل رو به بالا حرکت میکنند و الگوی نزولی آن را ستاره عصر گاهی (Evening Star) می گویند .

ستاره ها در کندل شناسی

خصوصیات الگو را یادداشت کنید:

باید بدانید که این الگوها از ۳ کندل تشکیل می شوند، بدنه اصلی شمع که در تصویر مشاهده می کنید کوچک است، شمع اول کشیده و شمع دوم (شمع اصلی) کوچک و شمع سوم کشیده است .

رنگ بدنه کندل دوم مهم نیست. اگر به جای بدنه شمع اصلی دوجی باشد به این الگو ستاره دوجی گفته می شود. تقریبا مثل ستاره صبحگاهی بالا.

(دقت کنید که اعتبار ستاره دوجی از ستاره معمولی بیشتراست.)

ستاره دوجی نشانه‌ای از بی تصمیمی در بازار است و قدرت خریدار و فروشنده معمولاً برابر می شود و بعد روند دوم شکل می گیرد.

به الگوی ستاره در روند نزولی ریزش باران هم می گویند.

فقط رنگ بدنه اول و سوم مهم است، در ستاره صبحگاهی بدنه اول سبز و بدنه کندل سوم قرمز است، ولی در ستاره عصرگاهی بدنه کندل اول قرمز و بدنه کندل سوم سبز است.

در کل باید بدانید کندلهای با بدنه کوچک را ستاره می گویند. پس الگوی چکش برعکس، ستاره صبحگاهی، شوتینگ استا v ، ستاره دوجی و ستاره عصرگاهی همه جزو استار ها محسوب می شوند.

در ستاره های صبحگاهی و عصرگاهی هرچقدر بدنه کندل دوم از بدنه بقیه کندلها فاصله بیشتری داشته باشد این الگو اعتبار بیشتری دارد. در کل باید بدانید وجود گپ (فاصله) به الگو اعتبار بیشتری خواهد داد.

دو نکته که در اکثر الگو ها صدق می کند: بهتر است حجم معاملات در کندل آخری بیشتر از کندل اولی باشد و همینطور کندل آخری بیش از ۵۰% کندل اول را برگشت داشته باشد.

دوجی : به طور کلی به ستاره های بدون بدنه دوجی گفته می شد. انواع دوجی ها را پایین می توانید ببینید:

محدوده PRZ چیست؟ آشنایی با محتمل ترین محدوده بازگشت بازار

محدوده PRZ چیست؟ آشنایی با محتمل ترین محدوده بازگشت بازار

PRZ مخفف P otential R eversal Z one به معنی محتمل ترین محدوده بازگشت بازار به زبان ساده بخشی از نمودار قیمتی است که قیمت در آن نقاط احتمال بازگشت و تغییر روند را دارند. در این مقاله شما را با مفهوم PRZ در تحلیل تکنیکال بازار های مالی بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.

محدوده PRZ چیست؟ آشنایی با محتمل ترین محدوده بازگشت بازار

محدوده PRZ چیست؟

PRZ مخفف Potential Reversal Zone به معنی محتمل ترین محدوده بازگشت بازار به زبان ساده بخشی از نمودار قیمتی است که قیمت در آن نقاط احتمال بازگشت و تغییر روند را دارند.

به این صورت که در این نقاط ویژگی‌ هایی از کندل‌ ها، اندیکاتور ها، تشکیل الگوها و به‌صورت کلی نشانه‌هایی از بازگشت قیمت ظاهر می‌شوند. شناسایی این نقاط راه‌های مختلفی دارد، مانند سطوح فیبوناچی، امواج الیوت، پرایس اکشن، تحلیل کلاسیک و… که به انتخاب تحلیل‌گر وابسته است. محدوده احتمالی PRZ، انتهای هر موج اصلی در نمودار قیمتی است.

محتمل ترین محدوده بازگشت بازار نشانگر نواحی حساسی است که جریانات خریداران و فروشندگان پتانسیل تغییر را دارند. این نواحی هارمونیک سعی می‌کنند تا سطوح قیمتی که نامتعادل هستند و نشانگر تغییر وضعیت از اشباع خرید یا اشباع فروش به وضعیت متعادل هستند را نشان دهند.

PRZ یک “پنجره هارمونیک” است که ساختار قیمتی در یک ناحیه بخصوص را مورد بررسی قرار میدهد.

به طور کلی، در معاملات هارمونیک باید بر این باور بود که بازار سیگنال های لازم برای درک پرایس اکشن را فراهم میکند. در الگوهای هارمونیک تمام سیگنال ها بر اساس تغییرات شکل گرفته در بازار است.

بنابراین، برای تحلیل PRZ حتما باید از تحلیل پرایس اکشن استفاده شود تا بتوان سیگنال های معاملاتی معتبری را بدست آورد.

برای درک و استفاده از این مباحث در استراتژی خود باید زمان زیادی صرف کرد، اما روش های معاملاتی هارمونیک همیشه اطلاعات مهمی در مورد وضعیت آتی پرایس اکشن را برای ما فراهم می کنند.

یکی از ساده‌ترین و پرکاربردترین راه‌های پیدا کردن نقاط پتانسیل بازگشتی یا PRZ، ترسیم خط روند و سطوح حمایت و مقاومت در نمودار قیمت است. نقطه برخورد خط روند صعودی با سطح مقاومت و نقطه برخورد خط روند نزولی با سطح حمایت، نقاط پتانسیل بازگشتی هستند و در این نقاط پیش‌بینی می‌شود که تغییر روند را مشاهده کنیم.

محدوده محتمل بازگشتی Potential Reversal Zone

ساختارهای قیمتی خاص که شامل سه یا چند رقم فیبوناچی در یک محدوده تعریف شده می‌باشند، مفهوم اصلی در تعریف نواحی هارمونیک (Harmonic) هستند.

به این دلیل به این محدوده‌ها “محتمل” گفته می‌شود که این نواحی تعریف شده بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، چون‌که بازار با رسیدن به این محدوده در معرض بازگشت قوی قرار خواهد گرفت.

هر چند این مفهوم در آینده بیش از این توضیح داده خواهد شد.

اما در حال حاضر بایستی درک کرد که الگوهای هارمونیک توسط ساختار قیمتی خاصی تعریف می‌شوند که شامل ترکیبی از اصلاح‌ها و برآوردهای قیمتی فیبوناچی متمایز و متوالی هستند.

با محاسبه جوانب مختلف فیبوناچی یک ساختار قیمتی خاص، الگوهای هارمونیک می‌توانند محدوده بخصوصی را در قالب محدوده بازگشتی محتمل در حرکات قیمتی نشان دهند.

دوباره تأکید می‌شود که این نواحی محدوده بازگشتی محتمل شناخته می‌شوند.

در واقع PRZ – Potential Reversal Zone نشانگر نواحی حساسی است که جریانات خریداران و فروشندگان پتانسیل تغییر را دارند.

این نواحی هارمونیک سعی می‌کنند تا سطوح قیمتی که نامتعادل هستند و نشانگر تغییر وضعیت از اشباع خرید یا اشباع فروش به وضعیت متعادل هستند را نشان دهند.

هر سیستم معاملاتی سعی دارد تا در سمت درست بازار قرار گیرد.

تکنیک‌های معاملاتی هارمونیک این نواحی را محاسبه و سیگنال‌های خریدوفروش مبتنی بر حرکات قیمتی را در این نواحی بازگشتی تولید می‌کنند.

علاوه بر این، این تکنیک‌ها مسیر و نوع رفتارهای قیمتی را تعریف می‌کنند، به‌طوری‌که به عنوان ابزاری برای پیش‌بینی تغییرات احتمالی بازار به کار گرفته می شوند.

از دید کلی تشخیص الگوهای قیمتی هارمونیک می‌تواند چشم‌انداز خوبی از وضعیت حرکات قیمتی را نشان دهند.

الگوهای قیمتی گذشته و سطوح فیبوناچی مهم تاریخی یکی از ابزارهای مهم در جهت تعیین نواحی مهم حمایت و مقاومت هستند.

علاوه بر این هر الگو اطلاعات اضافی را در رابطه با وضعیت اشباع خریدوفروش در بازار نشان می‌دهد.

محدوده بازگشتی محتمل پنجره هارمونیکی است که نواحی خاص قیمتی را با توجه به ساختار قیمتی کلی نشان می‌دهد.

این مفهوم تأکیدی زیادی بر حرکات قیمتی در PRZ دارد.

علاوه بر این نتایج حرکات قیمتی در این نواحی سیگنال معامله به سبک الگوهای هارمونیک محسوب می شود.

از دید کلی معامله‌گری به سبک حرکات قیمتی نیازمند اعتقادی است، که بازار سیگنال‌های لازم برای درک حرکات قیمتی را در اختیار معامله‌گر می‌گذارد.

از آنجایی که همه الگوهای هارمونیک نشانگر برآیند خریداران و فروشندگان نسبت به حرکات قیمتی قبلی است، هر سیگنال تولید شده از خود حرکات بازار خلق می‌شود.

بر همین اساس، تحلیل نسبی حرکات قیمتی گذشته، همان‌طور که در بخش اصول هارمونیک توضیح داده شد، لازمه تعریف محدوده بازگشتی محتمل است، تا سیگنال‌های معاملاتی و ساختارهای قیمتی ویژه را تولید کند.

بسیار مهم است که تأکید شود، سبک هارمونیک از محاسبات زیاد و دقیقی برای تعریف نواحی حمایت و مقاومت استفاده می‌کند.

انتساب‌های دقیق نسبت‌های فیبوناچی، روش‌های اصلی جهت تائید ساختارهای قیمتی در قالب الگوهای هارمونیک است.

در واقع، محدوده بازگشتی محتمل، ابزار تکنیکال قابل تحسینی است که در هیچ رویکرد تکنیکال دیگری قابل مشاهده نیست.

هر چند درک این مفاهیم و همچنین پیاده‌سازی استراتژی‌های معاملاتی نیازمند زمان است، اما تکنیک‌های معاملاتی هارمونیک همواره اطلاعات ضروری را در رابطه با آینده حرکات قیمتی تولید می‌کند.

ورود به معامله از محتمل‌تری محل بازگشتی یا PRZ

مهم‌ترین کار در معاملات هارمونیک ورود به معامله از PRZ است.

همان‌طور که PRZ به محل تکمیل الگو مربوط می‌شود، این “محدوده هارمونیک” است که اطلاعات خوبی را در اختیار معامله‌گر قرار می‌دهد.

به یاد داشته باشید الگوهای هارمونیک محدوده‌های خاصی را تعریف می‌کنند که می‌توانند نما گری از حرکات قیمتی آتی بازار باشند.

اگر یک PRZ الگوی خاصی شامل چندین عدد باشد، دامنه قیمتی بایستی به عنوان هارمونیک ترین محل در نظر گرفته شود.

اگر حرکات قیمتی از این محدوده برگردند، PRZ می‌تواند به‌عنوان نقطه بازگشتی مهمی در نظر گرفته شود.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا