مدیریت مالی چیست؟

طرح مالی چیست؟
یکی از نکاتی که برای هر کسب و کار وجود دارد آینده مالی آن خواهد بود. بنابراین داشتن آینده مالی برای هر کسب و کار باید به صورتی باشد که بتوان از آن کسب و کار در هر زمان به شکل موثری بهره برد و سودآوری مطلوبی را از آن به دست آورد.
در هر صورت برای رسیدن به این امر باید از طرحهای منظم و برنامه ریزی شده برای آینده بهرهمند شد که میتوان برای به ثمر نشاندن آنها از خدمات مشاوره مالیاتی بهرهمند شد.
یکی از مواردی که برای به دست آوردن این نوع از طرحها باید رعایت کرد ایجاد پرسشنامههای دقیق با سوالات بسیار مهم در رابطه با کسب و کار و جریانهای مالی آن خواهد بود.
در اصل به کار بردن نکات کلیدی در طرح پرسشنامه منجر به این خواهد شد که بتوان از آن به درستی بهرهمند شد و آینده درست و خوبی را رقم زد.
نکاتی که باید در پرسشنامه وجود داشته باشد شامل:
- ارزش دقیق و خالص
- میزان داراییهای کسب و کار
- بدهی
- سرمایههای در گردش
- سرمایه به شکل نقدی
- خلاصه اهداف مورد نظر
برای این که بتوان طرح مالی را به درستی انجام داد باید این مطلب را مورد ارزیابی قرار داد که امکان دارد در روند کار ریسک پذیری زیادی وجود داشته باشد بنابراین در این شرایط باید اهل ریسک بود.
با این حال امکان دارد ریسکهای موجود در زمینه طرح به شکست نیز منجر شود با این حال نباید آن را نادیده انگاشت و نسبت به آن نیز قدری تامل کرد.
با این حال ریسک پذیری در اجرا کردن طرحهای مالیاتی بسیار مهم است و باید نسبت به آن دقت زیادی کرد.
البته طرح مالی به شکل گستردهای مورد تجزیه و تحلیل قرار داده میشود و در آن مواردی همچون:
- طرحهای مورد نظر برای ملک
- شرایط و موقعیت خانواده
- بیمههای بلند مدت
- مسائل مالی برای زمان حال و آینده
یکی از نکاتی که برای طرحهای مالیاتی وجود دارد مشخص کردن آنها در رابطه با بهترین و یا بدترین شرایط مالی در آینده خواهد بود.
بنابراین نکته قابل توجهی که در رابطه با آن وجود دارد مقابله با تمامی سختیها و همین طور شرایط سختی است که امکان دارد در زمان آینده برای کسب و کار به وجود آید و منجر به مشکلات زیادی شود.
بنابراین هنگامی که طرح موجود به دست میآید باید ابتدا تمامی تحلیلهای مربوطه در این زمینه به دست آید تا بتوان از آنها بهرهمند شد.
هنگامی که تحلیلهای لازم برای طرح به دست میآید ابتدا تغییراتی که امکان دارد طرح را با کاربرد بهتر و ارزشمندی بالاتری ایجاد کند را میتوان در آن پیاده سازی کرد. بنابراین پیاده سازی تغییرات منجر به این مدیریت مالی چیست؟ خواهد شد که بتوان از فرایند طرح به درستی بهرهمند شد و شکل خوبی را برای آن در نظر داشت.
تخصیص دارایی
یکی از فاکتورهای دیگری که مشاوره مالیات اصفهان میتواند در اختیار صاحبان کسب و کار قرار دهد به این شکل خواهد بود که بتوان تخصیصهای مالی را در آن به دست آورد.
بنابراین ابتدا باید در رابطه با داراییهایی که در قسمتهای متفاوت از کسب و کار وجود دارد دقت کرد که چه میزان از داراییها در چه قسمتهایی وجود دارد. بنابراین به کار بردن دارایی در قسمتهای متفاوت منجر به این خواهد شد که بتوان از ضررهایی که برای کسب و کار به وجود میآید جلوگیری به عمل آورد و از هر قسمت دیگری که باعث سود میشود از ضرر احتمالی جلوگیری به عمل آورد.
بنابراین تخصیص دادن منابع مالی خود فرایند و فاکتور بسیار مهمی برای یک کسب و کار میباشد که مشاور مالی در اصفهان باید آگاهیهای لازم را در رابطه با این موارد در دست داشته باشد.
بنابراین انجام دادن نوع سرمایه گذاری برای سازمانها متفاوت خواهد بود بنابراین تمامی سازمانها از یک نوع شیوه برای سرمایه گذاری بهرهمند نمیشوند و با توجه به شرایطی که در سازمان دارند از سرمایه گذاریهای گوناگونی استفاده میکنند.
نظارت برای شرایط مالی
یکی از فاکتورهای دیگری که برای طرحهای مالی و همین طور مشاوران مالی وجود دارد میزان نظارت آنها خواهد بود.
طرحهای مالی که توسط مشاوران مالی اتخاذ میشود باید تحت نظارت آنها نیز صورت بگیرد زیرا امکان تغییر در آنها بسیار زیاد خواهد بود که این مطلب بستگی به شرایطی خواهد داشت که برای هر کسب و کاری وجود دارد.
مشاور مالی متبحر برای طرح عالی
برای این که بتوان طرحهای مالی خوبی را به دست آورد باید ابتدا از مشاوران مالی خوبی بهرهمند شد. مشاوران مالی که بتوانند مهارتهای لازم و کافی را در زمینه طرحهایی که اجرا میکنند داشته باشند.
بنابراین نباید از تمامی مشاورانی که طرحهای مالی ارائه میدهند این انتظار را داشت که بتوانند از یک مهارت و تبحر برخوردار باشند؛ زیرا هر کدام از آنها دارای تخصصهای متفاوتی هستند.
با این حال برای به کار بردن طرح مالیاتی ارزشمند باید از مشاوران مالی با تخصص لازم و کافی بهرهمند شد در غیر این صورت اگر مشاورانی که به کار برده میشوند تخصص لازم در این زمینه را نداشته باشند ضررهای قابل توجهی را متوجه کسب و کار مورد نظر میکنند و این خود منجر به ایجاد هزینههای هنگفت برای کسب و کار خواهد شد.
بنابراین قبل از این که از مشاور بهرهمند شد باید ابتدا در رابطه با مشاور مالی تحقیقات لازم را انجام داد.
تحقیقاتی که برای مشاوران مالی صورت میگیرد باید بسیار زیاد باشد تا بتوان از با مهارتترین آنها بهرهمند شد.
قبل از این که از مشاوران مالی بهرهمند شد ابتدا باید از آنها مجوزهای مالی را دریافت کرد و بعد از دریافت مجوز و گواهیهای لازم، میتوان به آنها اعتماد کرد و از طرحهای مالی که ارائه میدهند بهرهمند شد.
با این حال در دست داشتن اطلاعات دقیق و درست در رابطه با استخدام مشاور مالی آنچنان اهمیت دارد که اطلاعات موجود برای طرحهای مالیاتی مهم خواهند بود.
بنابراین به دست آوردن مشاورانی که بتوانند طرحهای مفیدی را ارائه دهند بسیار مهم است و نباید هر فردی را به راحتی به عنوان مشاور مالی پذیرفت.
بنابراین افراد با مهارت و تخصص کافی و همین طور داشتن تجربه در زمینه کاری خود از فاکتورهای مهمی است که در رابطه با مشاور مالی باید در نظر داشت و بتوان از طرحهای مالی آنها نیز نهایت استفاده را برد.
مدیریت مالی چیست؟
در این مقاله سعی می شود تا این سوال پاسخ داده شود که مدیریت مالی چیست؟ کسب و کارهای امروزی در دنیایی که پر از رقابت است باید بتوانند مهمترین نیازهای ضروری خود را که نیازهای مالی و امور مربوط به آن هستند را تامین کنند.فعالیت های سازمان ها تماما وابسته به امور مالی است و اگر شرکت و سازمانی از لحاظ مالی تامین نشود و یا مشکلی در این زمینه پیدا کند ممکن است سازمان به خطر بیافتد.
مدیریت مالی چیست؟
در این مقاله سعی می کنیم تا به سوالاتی پیرامون مدیریت مالی پاسخ دهیم.
چه تعریفی از مدیریت مالی وجود دارد؟
مهمترین ویژگی های مدیریت مالی چیست؟
نقش مدیر مالی چیست؟
مدیران مالی در کجا به خدمت مشغول می شوند؟
مدیران مالی باید چه توانمندی هایی داشته باشند؟
مدیریت مالی چیست؟
چه تعریفی از مدیریت مالی وجود دارد؟
تعریف علمی مدیریت مالی این است:مدیریت مالی یعنی کاربرد مفاهیم و اصول اقتصادی برای تصمیم گیری و حل مسئله، یعنی به نوعی هدایت و برنامه ریزی و سازمان دهی و کنترل فعالیت های مالی.
مدیریت مالی، اقتصاد کاربردی است که با به کار گرفتن مفاهیم و مبانی اقتصاد خرد و اقتصاد کلان و دیگر مفاهیم مربوط به اقتصاد سعی در مدیریت مالی کسب و کارها می گیرد.
مدیریت مالی سه بخش بزرگ دارد که با هم مرتبط اند:
1-مدیریت مالی :بر فرایندهای مالی سازمان هایی که مشغول به کسب و کار هستند تمرکز دارد و نهایتا به ایجاد تصمیم گیری های مالی در واحدهای تجاری منجر می شود. وظیفه ی مدیر مالی حفظ و کنترل سرمایه های نقدی شرکت، مدیریت در اموری که با وام گرفتن از بانک ها مرتبط هستند و انتشار اوراق قرضه و سهام از شرکت است.
2- سرمایه گذاری:این بخش بیشتر به رفتارهای بازار مالی و قیمت گذاری اوراق بهادار می پردازد.به طور مثال یک مدیر مالی وظیفه دارد که سهام را ارزش گذاری کند، برای یک صندوق بازنشستگی اوراق بهادار انتخاب کند یا عملکرد سبد سرمایه گذاری یک شرکت را ارزیابی کند.
3-موسسه های مالی: این بخش که بزرگتر از دو مورد قبل است ، به بانک ها مربوط می شود.
باید به این نکته توجه کرد که تمام فرایند های عمومی در تمام موارد با هم مشابه هستند و برای ایجاد یک مدیریت صحیح به دانش واحدی نیاز است.
مدیریت مالی سه بخش بزرگ دارد که با هم مرتبط اند:
مهمترین ویژگی های مدیریت مالی چیست؟
چشم اندازی جهانی دارد.
به طور پیوسته تغییر می کند.
هدف از مدیریت مالی شیوه ی صحیح بهینه سازی دارایی ها و افزایش سود سرمایه گذاری است.
دانشی تحلیلی است که بر مبنای اصول اقتصادی ایجاد شده است.
از داده های مالی وحسابداری به عنوان منبعی برای تصمیم گیری صحیح استفاده می کند.
مهمترین ویژگی های مدیریت مالی چیست؟
نقش مدیر مالی چیست؟
شرکت هایی که سهامی هستند برای اینکه بتوانند کسب و کار خود را رونق بخشند به انواع مختلفی از دارایی های واقعی نیاز دارند.خیلی از این دارایی ها جزو دارایی های قابل مشاهده هستند مثل کارخانه و ماشین آلات.دارایی های دیگر مثل دانش تخصصی مورد نیاز شرکت ها و حق امتیاز قابل مشاهده نیستند ولی باید بابت همه ی این دارایی ها وجهی پرداخت شود.
شرکت های سهامی برای اینکه این وجوه را تامین کنند به فروش ادعاهایی نسبت به این دارایی ها و دست به دست شدن پول های نقدی که در آینده ازاین ادعاها به دست می آید اقدام می کنند.این ادعاها را به عنوان دارایی مالی می شناسند .
به طور مثال وقتی شرکتی از بانک وامی دریافت می کند، بانک از شرکت تعهد می گیرد که اصل مبلغ وام و سود آن را دریافت کند.دراین صورت بانک پول های نقدی خود را با یک دارایی مالی معامله کرده است.دارایی مالی شامل انواع اوراق قرضه و سهام می شود.
مدیر مالی در بین عملیات شرکت و بازارهای مالی جایگاه ویژه ای دارد.مدیر مالی باید بداند بر روی چه دارایی هایی می تواند سرمایه گذاری کند و منابع لازم برای تامین مالی این دارایی ها را چگونه تجهیز کند.مدیر مالی باید بداند با سرمایه گذاری و تصمیمات بودجه بندی در دارایی های واقعی سرمایه گذاری کند و با تصمیمات لازم برای تامین مالی شرکت منابع لازم دارایی ها تجهیز کند.
مدیران مالی در کجا به خدمت مشغول می شوند؟
سازمان ها و شرکت های مختلفی از مدیران مالی برای رشد خود و بالا بردن مقداردارایی و سود شرکت خود استفاده می کنند. سازمان های دولتی و خصوصی، شرکت های بیمه و بانک ها مواردی هستند که مدیران مالی در آن مشغول به خدمت می شوند.امروزه تقریبا تمامی شرکت های کوچک و بزرگ نیاز به یک مدیر مالی دارند.
مدیران مالی باید چه توانمندی هایی داشته باشند؟
مهارت در برقراری ارتباط:توانایی ارتباط تاثیر گذار با دیگر مدیران شرکت ها و سازمان ها مثل مدیران مالیات ، بیمه و شرکت های حسابرسی بسیار مهم است چون مدیران مالی باید به طورمداوم با دیگر مدیران سازمان ارتباط داشته باشند.
دقت در جزئیات: مدیران مالی باید دقت و توجه کافی را در کار خود داشته باشند چون با ارقام و اعداد زیادی سروکار دارند و یک اشتباه کوچک می تواند منجر به اشتباهات بزرگتر شود.آن ها نقش نظارتی و کنترلی در شرکت ها را بر عهده دارند و باید در مورد جزئیات دقت بیشتری به خرج دهند.
مدیران مالی باید چه توانمندی هایی داشته باشند؟
مهارت در حل و فصل مشکلات:
هر شرکتی نهایتا می خواهد به تجارت پرسود بپردازد.سود از جنس پول است پس پیچیده ترین مسائل در شرکت ها مربوط به حیطه ی سرمایه گذاری و مالی است.مدیر باید بتواند با کمک دیگر مدیران مشکلات را شناسایی و به حل آن اقدام کنند.
مهارت در سازماندهی:مدیران باید دارای مهارت سازماندهی باشند تا بتوانند کارکنان بخش مالی را سازماندهی، مدیریت و کنترل کنند و به کمک هم گزارشات منظم و هدفمند ارائه دهند.یک مدیر مالی بدون مهارت سازماندهی هرگز یک مدیر موفق نخواهد بود.
توانایی درریاضی و فناوری:
در حیطه ی مدیریت مالی نرم افزارهای مربوطه نقش مهمی در گزارش و ثبت اطلاعات دارند.مدیر مالی باید بتواند تسلط لازم را در این امور دارا باشد.
نرم افزارها برای بهبود روند گزارشات و گرد آوری اطلاعات نقش مهمی را ایفا می کنند و موجب شده اند که امور مالی با دقت انجام گیرد.تسلط نداشتن درامور نرم افزاری نقطه ضعف بزرگی برای یک مدیر مالی محسوب می شود.به صورت کلی مدیریت مالی سعی کند اهدافی را که یک شرکت مد نظر خود قرار داده است را به شیوه ی خاصی مطرح کند و در این شیوه از ابزارها و نرم افزارهای مالی و حسابداری کمک بگیرد.
داشبورد مدیریتی چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
برای تعریف داشبورد مدیریتی ابتدا باید متوجه معنای عبارت داشبورد شویم. وقتی از داشبورد صحبت میکنیم اولین چیزی که به ذهن شنونده میرسد، داشبورد خودرو و هواپیما است. در این مقیاس داشبورد یا پنل کنترل، مجموعه ای از متریک ها است که اطلاعاتی مثل سرعت، RPM و سطح سوخت را به راننده یا خلبان نمایش میدهد که به وسیله آن میتوانند بدون اینکه چشم از مسیر خود بردارند تصمیمات سریع بگیرند. مدیران کسب و کار نیز مانند یک خلبان با داشتن داشبورد مدیریتی، مسیر پیش روی سازمان خود را می بینند و کسب و کارشان را با داشتن اطلاعات کافی راهبری می کنند.
با این تعریف، ارتباط داشبورد راننده یا خلبان و داشبورد یک مدیر کسب و کار بسیار واضح به نظر میرسد.
معمولا داشبورد مدیریتی به صورتی طراحی میشود که مدیر در یک نگاه بیشترین اطلاعات را دریافت کند.
مدیران باید بدانند که در کسب و کارشان چه اتفاقی میافتد. این در حالی است که نباید خدشه ای به عملیات روزانه آنها وارد شود. تنها در این صورت است که مدیران میتوانند بر اساس داده ها تصمیم بگیرند و در جهت داده محور شدن سازمان گام بردارند.
داشبورد مدیریتی چیست؟
در دنیای امروزه بسیار اهمیت دارد که در حجم وسیعی از دیتا، آنهایی را فیلتر کنیم که برای سازمان ما حیاتی تر است و دسترسی به آنها ما را در تصمیمگیری سریع یاری مینماید.
ویژوالی قابل فهم است که شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) یک سازمان را نمایش میدهد. این شاخص های کلیدی عملکرد هستند که نشان میدهند کسب و کار در مسیر دستیابی به اهداف خود قرار دارد یا نه.
همانطور که گفتیم، داشبورد مدیریتی مجموعه ای از اطلاعاتی که برای تصمیم گیری یک مدیر اهمیت دارد را در نمودارهای مختلف نمایش میدهد. به داشبورد مدیریتی، داشبورد استراتژیک نیز میگویند. در این داشبوردها از اطلاعات به لحظه (real-time data) استفاده میشود. مدیران به وسیله داشبورد مدیریتی، تصویر کلی از سازمان خود خواهند داشت که آن ها را قادر می سازد تا از فرصت ها استفاده کنند و قسمتهایی از کسب و کار را که نیاز به بهبود دارد، شناسایی کنند. داشبورد مدیریتی به عنوان خروجی سیستم هوش تجاری در نظر گرفته می شود.
ریسک مالی (risk Financial) مدیریت مالی چیست؟ چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
در هر سرمایه گذاری یا پس اندازی ریسک و خطر از دست رفتن سرمایه وجود دارد. بنابراین لازم است قبل از هر اقدامی با بازار مالی آشنا باشیم تا بتوانیم در هنگام پس انداز و سرمایه گذاری، احتمال خطرات آینده را لحاظ کنیم تا با کمترین زیان مالی روبرو شویم.
ریسک مالی (risk Financial) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
ریسک مالی
قبل از صحبت درباره ریسک مالی و چگونگی مدیریت آن در راستای حفظ سرمایه، بهتر است در ابتدای بحث بدانیم اساسا ریسک به چه معنا است و بعد به یکی از انواع ریسک که ریسک مالی است بپردازیم. ریسک از نظر مالی به عنوان شانس اینکه نتیجه یا سود واقعی سرمایه گذاری با نتیجه یا بازده مورد انتظار، متفاوت باشد، تعریف شده است. ریسک شامل احتمال از دست دادن بخشی از سرمایه گذاری اصلی یا کلی است. از نظر کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و پیامدهای تاریخی ارزیابی میشود.
ریسک مالی چه مواقعی ظاهر میشود؟
ریسک مالی یکی از انواع مهم ریسک برای هر شغلی است. ریسک مالی به دلیل تحرکات بازار ایجاد میشود و حرکت بازار میتواند عوامل زیادی را در بر بگیرد. ریسک مالی خطر از دست دادن پول یا داراییهای ارزشمند در ابزارهای مالی است. به عبارت دیگر، بسیاری از خدمات مالی یا معاملات، خطر ذاتی ضرر را دارند و این همان چیزی است که ما آن را ریسک مالی می نامیم.
دقت داشته باشید که هر از دست دادنی را نمیتوان ریسک مالی تعریف کرد؛ به عبارتی مقدار پولی که در هنگام تجارت یا سرمایه گذاری از دست میدهید ریسک محسوب نمیشود بلکه آنچه در نهایت از دست میدهید ریسک مالی حساب میشود.
تعریف دیگر از ریسک مالی، ضررهای بالقوه ای است که یک سرمایه گذار هنگام سرمایه گذاری در شرکتی با آن مواجه است. تعریف این ریسک و زمان رخ دادن آن برای مردم عادی تا دولتها متفاوت است. برای دولتها، بدان معنی است که آن ها قادر به کنترل سیاستهای پولی و پیش فرض بدهیها نیستند. برای شرکتها بدین معنی است که، یک شرکت قادر به انجام تعهدات خود برای بازپرداخت بدهیهای خود نباشد و این به نوبه خود میتواند به معنای این باشد که سرمایه گذاران بالقوه، پول سرمایه گذاری شده در شرکت را از دست میدهند.
شرکتها همچنین ممکن است بدهی خود را بپذیرند، اما در انجام تعهدات باعث مشکلات اقتصادی شوند. برای افراد بدین معنی است که آن ها هنگام تصمیم گیری، با خطر مالی روبرو میشوند که میتواند درآمد یا توانایی آن ها را برای پرداخت بدهی مورد نظر خود به خطر اندازد. (1)
ریسکهای مالی در همه جا و در ابعاد مختلفی وجود دارد که همه را تحت تأثیر قرار میدهد. شما باید از همه خطرات مالی آگاه باشید. درست است که دانستن خطرات و چگونگی محافظت از سرمایه، خطر را از بین نمیبرد اما باعث کاهش آسیب آن ها میشود.
عوامل موثر بر ریسک مالی
ریسک مالی به طور کلی به دلیل بی ثباتی و ضرر در بازار مالی ناشی از حرکت در قیمت سهام، ارزها، نرخ بهره و موارد دیگر ایجاد میشود. ریسک مالی به ریسک هایی که مشاغل و افراد هنگام سرمایه گذاری، برنامه ریزی برای آینده و انجام کارهای روزانه میپردازند، اشاره میکند. تمام مشاغل و سرمایه گذاران یا افرادی که پس انداز میکنند، در تصمیم گیری های مالی خود ریسک بسیاری را به همراه دارند.
برخی از این خطرات خارجی هستند و بستگی به عوامل بیرونی و تصمیمات اتخاذ شده توسط سایر سازمانها و مصرف کنندگان دارد. یکسری از خطرات داخلی هستند و مربوط به استراتژیها و اقداماتی میشود که سرمایه داران بزرگ یا دولتمردان انتخاب میکنند. هرکدام از این عوامل ممکن است کل برنامه ریزی مالی را به هم بریزد و در نتیجه آسیب پذیری افراد و مشاغل را بیشتر کند.
نرخ بازار یکی از گسترده ترین انواع عوامل بیرونی در هنگام بروز ریسک مالی است. بازار براساس علاقه، عرضه و تقاضا و عناصر جدید مانند فناوری، تغییر میکند. هنگامی که اقتصاد سرعت مییابد یا کند میشود، نرخ بهره اوراق و وام تغییر میکند. این تغییر نرخها باعث شود میزان وام برای یک تجارت بیشتر شود یا نیاز به پرداخت آن به اوراق قرضه مورد استفاده برای تولید سرمایه داشته باشد.
مقررات دولت عامل مهم دیگری در کلیه برنامه ریزی های مالی است. دولتها با ایجاد تعرفه های جدید مالیات بر واردات و صادرات، تغییر قوانین مالیاتی موجود، وضع مقررات جدید مالی بطور مداوم برنامه ریزی را تغییر می دهند. برخی از این تغییرات مفید هستند، اما برخی دیگر میتوانند سودآوری کسب و کار را دشوارتر کنند، از جمله کاهش نرخ اوراق خزانه و اضافه کردن الزامات جدید به گزارشهای مالیاتی.
جریان نقدی که مربوط به درآمدها و هزینه های روزانه مشاغل میشود، یکی از عوامل درونی ریسک است. دریافتهای شما از مشتریان یکی دیگر از عوامل درونی ریسک مالی است. به هرحال شما سرمایه گذاری انجام دادهاید و ممکن است مشتری در بازپرداخت خود به مشکل برسد و شما را در هزینهها دچار مشکل کند. (2)
نحوه محاسبه ریسک مالی
همه مشاغل دارای ریسکهای مرتبط هستند. این مهم است که یک شرکت اقتصادی بتواند ریسک شغلی مرتبط با کار و تجارت خود و نحوه محاسبه خطرات را بداند. دانستن چگونگی محاسبه خطرات تجاری، تجارت را از ورشکستگی محافظت میکند. ریسک مالی، ساختار سرمایه یک شرکت و سطح ریسک فعلی را در رابطه با سطح بدهی شرکت ارزیابی میکند. این نسبت ها هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در یک شرکت توسط سرمایه گذاران استفاده میشود.
خوشبختانه ابزارهای بسیاری در دسترس افراد، مشاغل و دولتها قرار گرفته است که به آن ها امکان میدهد میزان ریسک مالی مورد نظر خود را محاسبه کنند. متداولترین روشهایی که متخصصان سرمایه گذاری برای تجزیه و تحلیل خطرات مرتبط با سرمایه گذاری های طولانی مدت استفاده میکنند شامل تجزیه و تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکی و تجزیه و تحلیل کمی است.
تجزیه و تحلیل بنیادی فرایند اندازه گیری ارزش ذاتی یک سرمایه گذاری با ارزیابی کلیه جنبه های مشاغل از جمله دارایی شرکت و درآمد آن است. تجزیه و تحلیل فنی فرایند ارزیابی اوراق بهادار از طریق آمار است و به بازده های تاریخی، حجم تجارت، قیمت سهام و سایر داده های عملکرد نگاه میکند. تجزیه و تحلیل کمی ارزیابی عملکرد تاریخی یک شرکت با استفاده از محاسبات نسبت مالی است.
تاثیر ریسک مالی بر بازار سهام
ریسک مالی سرمایه گذاری سهام این است که اگر شرکتی که سهام خود را از آن خریداری کردهاید پول خود را از دست بدهد پول شما هم از دست میرود؛ این سادهترین تعریف و آشکارترین خطر است. هر سرمایهگذاری به دنبال فهم بازده یا همان سود و زیانی است که از سرمایه گذاری نصیبش می شود و ریسک یا همان وجود و عدم وجود تضمین برای دریافت سود سرمایه گذاری است و بدون شناخت کامل این دو، تصمیمگیری جهت سرمایه گذاری سخت میشود. سرمایه گذاری در بورس اگرچه ممکن است سود زیادی در مدت زمان کمی به شما بدهد اما ضمانتی وجود ندارد که در برابر این سود زیانی نباشد.
وقتی دولتها نتوانند تورم را کنترل کنند یا توانایی خود را در سیاستهای پولی از دست بدهند، همچنین عوامل مؤثر بر کل بازار شامل رشد اقتصادی، رکود اقتصادی، تورم، نرخ بهره، نوسانات ارز و. (که عوامل غیرقابل پیشبینی هم هستند) نوسانات و خطر را در بازار سهام ایجاد میکنند. ریسک مالی در بازار سهام، عمل نکردن به تعهدات شرکت و عدم توانایی در بازپرداخت وام بانکی و درنتیجه ورشکستگی آن است، بنابراین این عوامل باعث میشود تا شرکتها و موسساتی که سهام عرضه کردهاند نتوانند به تعهدات خود عمل کنند و سرمایهگذاران، سرمایه خود را از دست بدهند.
مدیریت ریسک مالی
فرآیند ارزیابی و مقابله با ریسکهای مالی اغلب به عنوان مدیریت ریسک شناخته می شود. از بین انواع خطری که ممکن است تجارت شما با آن روبرو شود، ریسک مالی بیشترین تأثیر را بر جریان سرمایه گذاری شما دارد. شما میتوانید با استفاده از یک برنامه مدیریت ریسک مالی خوب، این خطرات را پیش بینی کرده و از آن عبور کنید.
در دنیای مالی، مدیریت ریسک، فرایند شناسایی، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. در اصل، مدیریت ریسک زمانی اتفاق میافتد که یک سرمایهگذار به تعیین کمیت پتانسیل ضرر و زیان در یک سرمایه گذاری بپردازد و سپس با توجه به اهداف سرمایهگذاری و تحمل ریسک، اقدام مناسب، یا عدم اقدام را انجام دهد.
افزایش ریسک در قالب افزایش نوسانات به وجود میآید. این در حالی است که متخصصان سرمایهگذاری دائم به دنبال راهکاری جهت کاهش چنین نوسانات هستند. هدف مدیریت ریسک مالی کمک به اولویت بندی ابزارهای مالی و استفاده از آن ها برای مدیریت ریسکهای پر هزینه است.
سازمانها ریسک مالی خود را به روشهای مختلفی مدیریت میکنند. این فرایند بستگی به این دارد که مشاغل چه کاری انجام میدهند، در چه بازاری فعالیت میکنند و آمادگی پذیرش چه میزان ریسک را دارد. به این معنا، صاحب مشاغل و مدیران شرکت وظیفه دارد ریسک را شناسایی و ارزیابی کنند و تصمیم بگیرند که شرکت چگونه قصد دارد آن ها را مدیریت کند.
مدیریت ریسک با شناسایی خطرات مالی و منابع یا دلایل آن ها آغاز میشود. برای شروع خوب است که از ترازنامه شرکت استفاده کرد. یک تصویر لحظه ای از بدهی، نقدینگی، قرار گرفتن در معرض نوسانات ارز، ریسک نرخ بهره و آسیب پذیری قیمت کالاها که شرکت با آن روبرو است را فراهم میکند.
مرحله دوم، تعیین کمیت یا قرار دادن مقدار عددی مدیریت مالی چیست؟ بر خطرات شناسایی شده است. تحلیلگران تمایل دارند از مدلهای آماری مانند روش انحراف استاندارد و رگرسیون برای اندازه گیری میزان مواجهه شرکت در برابر عوامل خطر مختلف استفاده کنند. پس از تجزیه و تحلیل منابع خطر، باید تصمیم بگیرید که چگونه بر روی این اطلاعات عمل خواهید کرد. آیا میتوانید با قرار گرفتن در معرض خطر ریسک به روند خود ادامه دهید؟ آیا باید سرمایه خود را کاهش داده یا از آن محافظت کنید؟
این تصمیم مبتنی بر عوامل مختلفی از جمله اهداف شرکت، محیط کسب و کار، ریسکپذیری و اینکه آیا با کاهش سرمایه میتوان کاهش ریسک را توجیه کرد. به طور کلی، مدیریت ریسکهای سرمایه گذاری با درک اصول ریسک و چگونگی اندازه گیری آن ممکن است و با یادگیری خطرات ناشی از انواع مختلف ریسکها و برخی از راههای مدیریت جامع به همه انواع سرمایه گذاران و مدیران تجارت کمک میکند تا از ضررهای غیرضروری و پرهزینه جلوگیری کنند. (3)
چه کسی ریسک مالی را مدیریت میکند؟ در یک تجارت کوچک، صاحب مشاغل و مدیران ارشد، مسئولیت مدیریت ریسک را بر عهده دارند. اما زمانی که مشاغل رشد میکند و شامل چندین بخش و فعالیت میشوند، بهتر است یک مدیر در زمینه ریسک مالی اختصاص داده شود.
نتیجه گیری و جمع بندی
بازارهای مالی به دلیل نیروهای مختلف کلان اقتصادی همیشه در معرض خطر هستند. ریسک مالی متغیرهایی است که یک کسب و کار در طی یک زمان مشخص در درآمد خود تجربه میکند. بنابراین اگر شما سرمایهگذار هستید یا صاحب یک شغل، قبل از هر اقدامی و به جهت برنامه ریزی آینده، هرچند که در بازار سرمایه برنامه ریزی برای آینده کار دشوار و البته تثبیت شدهای نیست اما باز هم در راستای پیشگیریهای احتمالی و زیان کمتر بهتر است با ریسکهای بازار به خوبی آشنا شوید.
هدف مدیر مالی چیست؟
موضوع مدیریت مالی به پول و خلق ارزش در سازمان مربوط می شود. بنابراین در نگاه اول سودآوری می تواند به عنوان یکی از اهدف اصلی شرکت مطرح شود و همچنین ممکن است اهدافی از قبیل بقای شرکت در صنعت، جلوگیری از بروز مشکلات مالی و ورشکستگی، پیشی گرفتن از رقبا، به حداکثر رساندن فروش یا سهم بازار و حداقل کردن هزینه ها هم مطرح شود، اما اینها خیلی زیادند و خواننده را سردرگم خواهند کرد. ضمنا هرکدام ایراداتی هم دارند. مثلا خیلی از آنها (برای مثال مشکلات مالی و ورشکستگی) تعریف و حد و مرز مشخصی ندارند.
بگذارید برویم سر رایج ترین هدفی که بین مالی نخوانده ها برای مدیریت مالی یک بنگاه رایج بوده و آن «افزایش سود (یا سودآوری) شرکت» است. این هدف البته هدف بسیار خوبی است، اما ایراداتی هم دارد که باید به آن توجه کنیم؛ اول اینکه کلمه سود (و طبعا سودآوری) دارای تعریف واحد و مشخصی نیست یعنی سود اقتصادی، سود حسابداری و کلی مفهوم دیگر وجود دارد که ممکن است با این واژه به ذهن متبادر شود.
دومین ایراد این هدف (افزایش سود یا سودآوری) این است که این واژه ریسک را در نظر نمی گیرد یعنی ممکن است که مدیر (یا مدیر مالی) یک شرکت با انجام کارهای مخاطره آمیز سود شرکت (حالا با هر تعریفی که روی آن توافق کنیم) را بالا ببرد، اما این امر به نفع سهامداران نباشد.
به یک مثال غلوآمیز فکر کنید که در آن مدیری تصمیم می گیرد که به فعالیت های قاچاق روی بیاورد و انتظار سود بسیاری هم داشته باشد، اما آیا واقعا این تصمیم به نفع شرکت و سهامداران است و در جهت اهداف سازمان ارزیابی می شود؟
ایراد دیگر هدف سودآوری این است که مدیران با قرار دادن این هدف دچار پدیده کوتاه مدت نگری می شوند. این یعنی اینکه مدیر چون می داند که از طریق سود شرکت ارزیابی خواهد شد، تلاش خواهد کرد که این سود را در مدت فعالیت و مسئولیت خود نشان دهد و ممکن است اهداف بلند مدت شرکت را فدای این شناسایی سود در کوتاه مدت بکند. ضمنا در این صورت مدیران ترجیح می دهند سراغ پروژه هایی بروند که در کوتاه مدت (یعنی در دوران مدیریت خودشان) به سود برسد و از پروژه های بلند مدت صرف نظر کنند.
و یک دلیل دیگر اینکه سود (در مفهوم حسابداری آن) قابل دستکاری است یعنی تغییر روش محاسبه موجودی و. موجب تغییر در عدد سود می شود درحالی که در واقعیت شرکت اتفاق خاصی نیفتاده است.
همه این تغییر روش ها هم غیر قانونی نیستند. یا مثلا مدیر می تواند در پایان سال، دارایی یا موجودی انبار خود را با قیمت ارزان بفروشد و سود هم شناسایی کند، اما آیا این تصمیم خوبی است؟ (این مثال هم به سودسازی مربوط است و هم به نگاه کوتاه مدت مدیر!)
پس هدف مدیریت مالی چیست؟ در حقیقت به دنبال این سوال هستیم که «از دیدگاه سهامداران یا همان مالکان شرکت، تصمیم صحیحی که مدیر مالی می تواند اتخاذ کند، چیست؟» برای اینکه هدف بی ابهامی برای مدیریت مالی ذکر شود این طور گفته اند که هدف مدیریت مالی «به حداکثر رساندن ثروت سهامداران» است. بنابراین اگر تصمیمات مدیریت به افزایش ثروت سهامداران منجر شود، به هدف خود رسیده است. این هدف از ابهامات مفاهیم دیگر خالی است و ضمنا عملکرد مدیریت را قابل اندازه گیری می کند.
اگر سهام شرکت در بازار سهام باشد و قابلیت معامله داشته باشد، تغییرات ارزش سهام شرکت، شاخص خوبی برای تغییرات ثروت سهامداران است و اگر اینطور نباشد باید ارزش حقوق صاحبان سهام را بررسی کنیم.
توجه کنید که این هدف با هدف افزایش سودآوری مغایرت ندارد زیرا ارزش سهام شرکت در حقیقت به انتظارات سهامداران و بازیگران بازار از سودآوری و درآمدزایی شرکت مربوط می شود.
نکته آخر اینکه ما نمی خواهیم اسیر این تعاریف باشیم و اگر در شرکتی رشد سودآوری بر اثر یک برنامه بلند مدت به دست آمده باشد و حساب سازی نشده باشد و. بسیار هم مطلوب است.