تحلیل بنیادی

ضریبی است که وابستگی بین یک سهم و بازار را نشان میدهد.
یا بهعبارت دقیقتر، ریسک سیستماتیک یک سرمایهگذاری یا مجموعهای از داراییهای مالی، نسبت به ریسک پرتفوی بازار یک ضریب همبستگی است که نشانگر نوسان قیمتی سهم، در مقایسه با بازارکلی فعال در آن، میباشد.
در تعریف بالا اشاره به ریسک سیستماتیک کردیم، لازم است جهت درک مفهوم ضریب بتا اشاره به انواع ریسکها شود:
ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته میشود که نمیتوان از طریق افزایش تنوع سهم کاهش داد. این ریسک غیرقابل کنترل است.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:
04. تحلیل بنیادی
ارزیابی چشم اندازهاي آتی صنعت چطور صورت می گیرد؟
استفاده از چرخه تجاري براي پیشبینی بازار چگونه انجام می شود؟
به طور خلاصه P/E گویای چیست؟
تجزیه و تحلیل اقتصاد و بازار چگونه به انجام می رسد؟
تجزیه و تحلیل شرکت به معنای چیست؟
تجزیه و تحلیل صنایع به چه معناست؟
تجزیه و تحلیل صنعت به چه فرآیندی اطلاق می شود؟
تجزیه و تحلیل چرخه تجاری چیست؟
تحلیل بنیادي در سطح شرکت چگونه صورت می پذیرد؟
تحلیل بنیادی مشتمل بر چیست؟
تحلیل بنیادی چه تفاوت هایی با تحلیل تکنیکال دارد؟
تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال، کدام یک موثرترند؟
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست ؟
تفاوت تحلیلگر بنیادي با تحلیلگر فنی در چیست؟
تفسیرى دیگر از P/E
تورم در تحلیل بنیادین چه تحلیل بنیادی نقشی دارد؟
جنبه هاي حسابداري درآمدها (سود) اشاره به چه دارد؟
جنبه هاي کیفی تحلیل صنعت کدامند؟
دام هاى کاربرد P/E کدامند؟
دانش فاندامنتال و دلایل استفاده از تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) چیست؟
رشد سود به معنای چیست؟
روشهای متفاوت پذیرفته شده حسابدارى کدامند؟
مفهوم P/E به چه چیزی اشاره دارد؟
نرخ رشد شرکت چه کارکردی دارد؟
نوع صنعت در کجا مورد استفاده قرار می گیرد؟
پیش بینی تغییرات در بازار چگونه صورت می پذیرد؟
چارچوب تحلیل بنیادی چیست؟
کاربرد نسبت P/E در کجاست؟
گزارش حسابرس مستقل به معنای چیست؟
هر گونه کپی برداری از محتوا، تولیدات، شکل و سایر اجزای سایت صرفا با موافقت مکتوب مجاز می باشد
تجزیه و تحلیل بنیادی
بررسی بازدهی حاصل از به¬کارگیری روشهای DSMA و روش خرید و نگهداری در بورس اوراق بهادار تهران
- حوزههای تخصصیمدیریتمدیریت مالی – حسابداریمدیریت مالی
در این پژوهش بازدهی حاصل از به¬کارگیری راهبرد خرید و نگهداری بهعنوان یک راهبرد غیر¬فعال و روش میانگین متحرک ساده دوگانه (DSMA) که از روشهای متداول در تجزیه و تحلیل تکنیکی و یک نمونه بارز از راهبرد فعال سرمایه¬گذاری است. مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. بدین منظور از قیمت¬های روزانه سهام 31 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران در دوره شش ساله ابتدای فروردین 1378 تا انتهای اسفند 1383 استفاده شده است و به منظور بررسی بهتر، این دوره به دو دوره سه ساله و یک دوره شش ساله تقسیم شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد در دوره زمانی سه ساله و یک دوره شش ساله، میانگین بازدهی حاصل از به¬کارگیری راهبرد خرید و نگهداری و روش DSMA در هر دو حالت (با احتساب هزینه معاملات و بدون احتساب هزینه معاملات) نسبت به یکدیگر برتری ندارند. افزون بر آن یافته¬های پژوهش حاضر نشان می¬دهد که عامل هزینه معاملات، بازدهی حاصل از روش DSMA را به¬شدت کاهش میدهد.
بررسی رفتار مدیران سرمایه گذار و تحلیل گران مالی در مورد پیش بینی بازار و انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران
- حوزههای تخصصیمدیریتمدیریت مالی – حسابداریمدیریت اوراق بهادار
=این تحقیق، اولین مطالعه ای است که در مورد رفتار مدیران سرمایه گذار و تحلیل گران مالی در زمینه پیش بینی بازار و انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران انجام گرفته است. بورس اوراق بهادار تهران از نظر حجم معاملات در حد متوسط و جزو کشورهای برتر در منطقه خاورمیانه و کشورهای حوزه دریای خزر می باشد از این رو، داشتن فهم بهتری از رفتار مدیران سرمایه گذار و تحلیل گران مالی در بورس اوراق بهادار تهران دارای اهمیت برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی است. پاسخ دهندگان به پرسشنامه شامل کارگزاران بورس، تحلیل گران مالی شرکت های سرمایه گذاری و مشاوران سرمایه گذار بانک های تجاری بودند. از پاسخ دهنده خواسته شد تا اهمیت نسبی استفاده از هریک از تکنیک های؛ تجزیه و تحلیل بنیادی، تجزیه و تحلیل تکنیکال و تجزیه و تحلیل پرتفوی را برای پیش بینی بازار در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و انتخاب سهام مشخص کنند. یافته های تحقیق نشان می دهد که تحلیل گران و مدیران سرمایه گذاری بورس اوراق بهادار تهران تاکید بیش تری بر تکنیک های سنتی یعنی تکنیک های تجزیه و تحلیل بنیادی و تکنیکال نسبت به تکنیک های جدید یعنی تکنیک های تجزیه و تحلیل پرتفوی دارند. استفاده از نظرات و گزارشهای کارشناسان دارای اهمیت نسبی خوبی می باشد.
تجزیه و تحلیل بنیادی حساب های دریافتنی و پیش بینی بازدهی آتی
- حوزههای تخصصیمدیریتمدیریت مالی – حسابداریتئوریهای حسابداریجریانهای نقدی
هدف این پژوهش، شناسایی عواملی است که بر تغییرات دریافتنی ها و ذخیره مطالبات مشکوک الوصول و تاثیر می گذارد. همچنین این پژوهش، ارتباط بین تغییرات نسبت دریافتنی ها به فروش و نسبت ذخیره مطالبات مشکوک الوصول به دریافتنی ها و تغییرات در سودهای آتی را برآورد می کند. داده های مورد نیاز جهت آزمون فرضیه ها از بانک اطلاعاتی سازمان بورس و اوراق بهادار تهران در طول سال های 1388-1380 جمع آوری شد و رابطه بین متغیرها از طریق آزمون های همبستگی و رگرسیون چندگانه برآورد شد. نتایج نشان می دهد که تفاوت رشد فروش نقدی، تعداد سال های زیان ده بودن، اندازه و عمر شرکت بر روی نسبت دریافتنی ها تاثیرگذار می باشند؛ به عبارت دیگر هرچه تعداد سال هایی که شرکت زیان ده بوده است، بیشتر باشد، نسبت دریافتنی ها بیشتر می شود. همچنین هرچه اندازه شرکت و عمر آن بیشتر باشد، میزان دریافتنی های آن نیز بیشتر است.
مهم ترین تفاوت های تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی و فاندامنتال
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به زبان ساده
هرکسی که قصد دارد پول خود را در بازارهای سهام سرمایه گذاری کند باید با مفهوم تحلیل بازار آشنا شود. چنانچه فرد با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شود بهتر می تواند موقعیت مالی خود در بازار را ارزیابی کند. این دو تحلیل با یکدیگر تفاوت هایی دارند که در این مقاله به آنها می پردازیم. چنانچه قصد سرمایه گذاری در بازارهای سهام را دارید ابتدا باید با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شده و تفاوت های آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis به شیوه پیشبینی قیمت یک دارایی مبتنی بر گذشته قیمت و حجم معاملات آن در بازار بر طبق علم نمودارخوانی می گویند. در این شیوه فرآیندهای تحلیل مبتنی بر نمودارهای مختلف در خصوص یک دارایی صورت میپذیرد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis به شیوه ای برای پیدا کردن ارزش واقعی یک دارایی گفته میشود. در این روش از همه ی ابزارهایی که برای رسیدن به این هدف وجود دارد، استفاده می گردد. بررسی وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه و نیز اقتصاد خرد در این شیوه مورد تحلیل قرار می گیرد.
بررسی تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی و فاندامنتال
این دو تحلیل، سیستم های کاملا متفاوتی هستند، اما این دو را می توان تکمیل کرد. در هر صورت، این دو تحلیل نقطه حمایتی هستند که شما در حال حاضر برای باز یا بسته شدن موقعیت ها در بازار سهام دارید. جای تعجب نیست که آنها از این به بعد امنیت بیشتری را در عملیات به شما می دهند. همانطور که ممکن است در سرمایه گذاری خود تجربه کرده باشید، یک پروفایل کاربر وجود دارد که تجزیه و تحلیل فنی را بر مبانی ترجیح می دهد و بالعکس. شما یک یا چند سیستم تجزیه و تحلیل را بر اساس اولویت های خود انتخاب می کنید. در اصل، تجزیه و تحلیل نه از دیگری بهتر و نه بدتر است. از این نظر، بسیار مهم است که شما انتظارات خود را برای انتخاب مناسب ترین و درست ترین تحلیل انتخاب کرده باشید.
جامع ترین آموزش تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال
نقد و بررسی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال لزوما اولین و مهمترین سیستم تجزیه و تحلیل نیست، بلکه یک تحلیل فنی است. تجزیه و تحلیل فنی اساساً شامل تعیین وضعیت واقعی سهام یا سایر دارایی های مالی است.
جای تعجب نیست که مطالعه عملکرد بازار عمدتا از طریق استفاده از نمودارها برای پیش بینی رفتار آن در جلسات معاملاتی بعدی انجام می شود. در نتیجه این ویژگی مهم، شکی نیست که تحلیل تکنیکال بهترین سیستم برای اطلاع از میزان ورود و خروج در هر بازار مالی است. تجزیه و تحلیل تکنیکال در درجه اول برای معاملات کوتاه مدت استفاده می شود و برای تعدیل قیمت ضروری است. در معاملات خرید و فروش شما چاره ای ندارید جز اینکه آنها را با نمودار و تحلیل تکنیکال تجسم کنید. جایی که تنوع گسترده ای از ارقام، سطوح و مناطق نشان داده شده است تا به شما کمک کند بهتر بفهمید که در مورد سهام چه می گذرد. به ویژه در معاملاتی که مدت زمان کوتاه تری را هدف قرار می دهند.
تحلیل تکنیکال در خرید کمک می کند
بدون شک، آموزش تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی یک پشتیبانی برجسته برای انجام سفارشات خرید شماست. سطح قیمت جایی است که باید وارد بازارهای مالی شوید ؛ زیرا در میان دلایل دیگر به شما کمک می کند تا از قابلیت اطمینان بالایی برخوردار باشید.
شما تضمین بیشتری برای دستیابی به این اهداف دارید، به ویژه اگر آن را با سایر سیستم های تجزیه و تحلیل بسیار پیچیده تر مقایسه کنید. تا جایی که می توانید یوروهای زیادی را در هر یک از معاملات انجام شده تحت این سیستم اساسی ذخیره کنید. با این حال، شما همچنین باید بدانید که این یک برنامه کاملاً بی خطا نیست. نه چندان کم.
بررسی بهترین ارزش های لحظه ای با تحلیل تکنیکال
البته، شما چاره ای جز داشتن دانش در این تکنیک تجزیه و تحلیل نخواهید داشت. همانطور که ممکن است از ابتدا حدس بزنید، این فراتر از ملاحظات اساسی دیگر است. در هر صورت، دانش به دست آمده از تجزیه و تحلیل فنی شما را آماده تر می کند تا بتوانید خود را ارتقا دهید. تحلیل تکنیکال به شما می گوید که بهترین ارزش های لحظه ای چیست و بنابراین باید موضعی در مورد آنها داشته باشید. یا برعکس، زمان ایده آل برای بازپس گیری موقعیت ها را ترسیم می کند. این تحلیل همچنین می گوید که آیا به عنوان مثال اوراق بهادار بیش از حد خریداری شده است؟
بررسی روند سهام
اگر تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی مشخص شود، به قدرت پیش بینی بالا متکی خواهید شد. یعنی این تحلیل نشان می دهد که روند واقعی یک شاخص سهام، صنعت یا سهام چیست. اگر در حال افزایش یا سقوط باشد، اطلاعات مهمی را در اختیار شما قرار می دهد تا بتوانید تصمیمات خود را در بازارهای سهام بگیرید.
به یک معنا، در نظر گرفتن این رویکرد برای سرمایه گذاری منطقی است. از این نظر، اگر عملیات در کوتاه ترین زمان نگهداری انجام شود، با مزیت خاصی بازی خواهید کرد.
تحلیل تکنیکال؛ ضمانت موفقیت بیشتر
تجزیه و تحلیل تکنیکال، یک پشتیبان بسیار منطقی برای شماست تا بتوانید تصمیمات خود را با ضمانت های موفقیت بیشتر تحقق بخشید. هزاران سرمایه گذار کوچک و متوسط را در نظر بگیرید که این سیستم را برای ساختار و مدیریت سرمایه گذاری های خود انتخاب کرده اند. به یک معنا، این برنامه ای برای شماست که پول را با ترسیم یک نمودار به بازار سهام واریز کنید.
مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال
تجزیه و تحلیل بسیار متفاوت دیگر، تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال بوده ؛ زیرا در این مورد خاص، ساختار تجاری شرکت ذکر شده است که مورد توجه قرار می گیرد. از آنجا که تجزیه و تحلیل بنیادی اساساً قبل از هر چیز یک روش بسیار خاص برای تجزیه و تحلیل بازار سهام است ؛ تعیین ارزش واقعی امنیت یا اقدام، ارزش بنیادی نامیده می شود.
تحلیل بنیادی و فاندامنتال، بدهی، ارزش دفتری یا بسیاری دیگر از اطلاعات مربوطه وضعیت شرکت در بازارهای سهام را نشان می دهد. این روش تحلیل بسیار پیچیده تری است.
در هر صورت، باید به خاطر داشته باشید که سیستم تجزیه و تحلیل بنیادی نیاز به دانش بسیار بیشتری نسبت به سیستم فنی دارد. همه سرمایه گذاران در موقعیت کاملی برای تفسیر داده های این تجزیه و تحلیل جامع نیستند.
خطرات تحلیل بنیادی
بر خلاف تجزیه و تحلیل فنی، تحلیل بنیادی و فاندامنتال برای معاملاتی که هیچ سررسیدی ندارند مفیدتر است. مکانی که در آن می توانید سرمایه گذاری های خود را در شرایط دلخواه در هر زمان نگه دارید. از این منظر، نمی توانید با گفتن اینکه تجزیه و تحلیل بنیادی بسیار کامل تر از تحلیل تکنیکال است، اشتباه کنید. پیچیده ترین موضوع این است که می توانید آن را به درستی تفسیر کنید. یکی از بزرگترین مشکلاتی که استفاده از تحلیل بنیادی به همراه دارد این است که می توانید اشتباه کنید. بنابراین ممکن است برخی از معاملات را در بازار سهام انجام دهید که می تواند برای منافع شخصی یا حرفه ای شما بسیار مضر باشد. این یکی از بزرگترین خطرات است که می توانید با پیاده سازی این سیستم بسیار خاص داشته باشید.
آگاهی از میزان سهام شرکت
تحلیل بنیادی و فاندامنتال در نهایت یک روش است که سعی می کند ارزش واقعی یک اوراق بهادار را محاسبه کند. از طریق تجزیه و تحلیل ترازنامه و با ارزش بازار مقایسه می شود. به این ترتیب، شما در بهترین شرایط هستید تا دریابید که قیمت برخی از سهام ارزان یا گران است. زیرا به لطف تحلیل بنیادی، واسطه های مالی اطلاعاتی را ارائه می دهند که به اندازه قیمت هدف سهام مهم است و هر از گاهی به روز می شود. در هر صورت، این اطلاعاتی است که به شما کمک می کند میزان سهام شرکت را بدانید.
استفاده از هر دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
همانطور که می بینید، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی روش های متفاوتی هستند که بسته به نمایه ای که ارائه می دهید، قابل استفاده اند. اما در مورد دانش، شما باید هر دو روش تحلیل را تفسیر کنید. به طور شگفت انگیزی، این چیزی است که احتمال دارد برای سرمایه گذاران کوچک و متوسط متفاوت باشد. زیرا عجیب نیست که برخی از کاربران یک روش را بر سایر روش ها ترجیح می دهند. سرانجام، چیزی که شما باید در نظر بگیرید این است که چگونه هر دو تحلیل باعث صرفه جویی پس انداز با ضمانت های موفقیت بیشتر شما می شوند. این یکی از اهداف اصلی سرمایه گذاری در بازار سهام، فراتر از ملاحظات دیگر در تفسیر بازارهای سهام است.
تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایه گذاران برای تصمیم گیری در مورد معاملات سهام از تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیک های تجزیه و تحلیل تکنیکال (یا اغلب هر دو) استفاده می کنند. تجزیه و تحلیل بنیادی سعی می کند ارزش ذاتی سهام را با استفاده از داده هایی مانند درآمد، هزینه، چشم انداز رشد و … محاسبه کند. با این حال، تفاوت بین تحلیل بنیادی و فاندامنتال و تحلیل تکنیکال را می توان به دلایل زیر به وضوح ترسیم کرد؛
تجزیه و تحلیل بنیادی یک روش بررسی امنیت برای تعیین ارزش ذاتی آن برای فرصت های سرمایه گذاری بلند مدت است. تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است برای ارزیابی و پیش بینی قیمت وثیقه های آینده بر اساس عملکرد قیمت و حجم معاملات. این روش تعیین می کند که سهام در آینده چه خواهد کرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال از زمان های طولانی تری برای تجزیه و تحلیل سهام در مقایسه با تجزیه و تحلیل بنیادی استفاده می کند. بنابراین، تجزیه و تحلیل بنیادی توسط سرمایه گذاران انجام می شود که می خواهند در سهامی سرمایه گذاری کنند که ارزش آنها در چند سال افزایش می یابد. برعکس، تحلیل تکنیکال زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تجزیه و تحلیل تجاری فقط کوتاه مدت باشد.
تفاوت زمانی بین این دو تحلیل نه تنها در رویکرد آنها بلکه در هدف آنها نیز تجربه می شود. همانطور که اکثر معامله گران از تجزیه و تحلیل بنیادی برای خرید یا نگهداری سهام شرکت استفاده می کنند، معامله گران دیگر برای دستیابی به سود کوتاه مدت به تجزیه و تحلیل تکنیکال تکیه می نمایند.
هدف تجزیه و تحلیل بنیادی تعیین ارزش واقعی یک سهام است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال برای تعیین زمان ورود یا خروج از بازار استفاده می شود.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، تصمیم گیری بر اساس اطلاعات موجود و ارزیابی آماری است. برعکس، تصمیم گیری در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس روند بازار و قیمت سهم است.
تجزیه و تحلیل بنیادی داده های تاریخی و جاری را در نظر می گیرد ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال فقط داده های تاریخی را در نظر می گیرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس صورتهای مالی است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس جداول حاوی تغییرات قیمت صورت می گیرد.
در تحلیل بنیادی، حقوق صاحبان سهام، صورت سود و زیان، ترازنامه، صورت جریان وجوه نقد، حاشیه سود، بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت قیمت به درآمد و غیره با تجزیه و تحلیل قابل تشخیص است. همچنین الگوی تداوم و الگوی معکوس، حرکت قیمت، شاخص فنی، مقاومت و پشتیبانی، تجزیه و تحلیل روندهای آینده قیمت در نقطه مورد نظر بررسی می شوند.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، قیمت آتی اوراق بهادار، عملکرد گذشته و حال و سودآوری شرکت تصمیم گیری می شود. در مقابل، قیمت های آینده در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس نمودارها و شاخص هاست.
تجزیه و تحلیل بنیادی توسط معامله گران موقعیت بلندمدت انجام می شود، در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال توسط معامله گران نوسان و معامله گران روزانه کوتاه مدت انجام می شود.
سخن آخر
به طور کلی در یک جمع بندی می توان گفت که در تجزیه و تحلیل بنیادی، سهام زمانی خریداری می شود که قیمت بازار سهام کمتر از ارزش واقعی سهام باشد. در مقابل، در تجزیه و تحلیل تکنیکال، معامله گران وقتی سهام را خریداری می کنند که انتظار دارند با قیمت نسبتاً بالاتری به فروش برسد. رسا بورس با ارائه بهترین آموزش های ارز دیجیتال، فارکس و… در خدمت شما عزیزان می باشد.
اصطلاحات بورسی از صفر تا صد (قسمت دوم)
این روزها کلمه بورس و سرمایهگذاری در بورس زیاد به گوشتان خورده است. در مواجه با بورس و سرمایه گذاری دو واکنش متفاوت از اطرافیان میگیرید. یک سری افراد به شدت شما رو ترغیب به حضور در بازار بورس میکنند ولی در مقابل یک سری افراد به شما هشدار میدهند که دور بورس خط قرمز بکشید. در نهایت اینکه وارد بورس شوید یا نه، تصمیم خودتان است! اما به این نکته توجه کنید که وقتی برای اولین بار میخواهید وارد بورس شوید، بزرگترین دغدغه، شناخت دقیق بازار بورس است!
به همین خاطر در ابتدا شما باید اطلاعاتتان را در مورد سرمایهگذاری در بورس بالا ببرید.
برای اینکه شناخت درستی از بازار سرمایه داشته باشید، ما سعی کردیم در قالب دو مطلب کلیه اصطلاحات بورسی را به شما معرفی کنیم.
تحلیل بنیادی یا fundamental
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی سهام و اوراق بهادار است. در تحلیل بنیادی ارزش ذاتی سهام محاسبه میشود.
بهطور کلی تحلیل بنیادی، رویکردی است برای پیش بینی وضعیت آتی بازارهای مالی براساس اخبار و اطلاعات دریافتی از اقتصاد ملی و جهانی، صنعت و صورتهای مالی شرکتهاست.
برای آنکه بتوان تحلیل بنیادی صحیحی داشت، نیاز است فرد تحلیلگر شناخت مناسبی از بازار، اقتصاد خرد و کلان، مدیریت مالی، سیاست و صنایع مورد بررسی داشته باشد.
اگر ارزش ذاتی یک سهم پایینتر از قیمت فعلی باشه، دارنده این سهم میتواند تصمیم به فروش این سهم بگیرد ولی اگر ارزش ذاتی یک سهم بالاتر از قیمت فعلی باشد، سهام دار سود کرده است و میتواند با سودی که از این سهام داشته، سهام را بفروشد که هدف تحلیل بنیادی سهام همین است.
یک تحلیلگر برای محاسبه تحلیل بنیادی عوامل زیر را در نظر میگیرد:
- ترازنامه شرکت
- صورت سود و زیان
- وضعیت جریان نقدی
- وضعیت درآمد شرکت
- در نظر گرفتن جنبههای نامشهود مانند کیفیت مدیریت شرکت، سهم بازار و شرایط اقتصادی کشور و جهان
در پایان این نکته را در نظر بگیرید که تحلیل بنیادی اساس سرمایهگذاری است.
تحلیل تکنیکال Technical analytics یا تحلیل نمودارهای قیمت
این تحلیل، رویکردی برای پیشبینی وضعیت آتی بازارهای مالی مبتنی بر مطالعه وضعیت گذشته بازار است.
تحلیل تکنیکال بر چهار فرض اساسی بنیان نهاده شده است.
- هر آنچه که در مورد اوراق یا کالای مورد معامله حائز اهمیت می باشد، در قیمت آن گنجانده می شود. (سهام، ارز، سکه، طلا)
- تغییرات قیمت اوراق یا کالای مورد معامله تصادفی نیست. بلکه از روندهای مشخصی پیروی می کند که با شناسایی آن روندها، می توان قیمت آتی را پیش بینی کرد.
- در بررسی اوراق یا کالای مورد معامله ” چگونه” از چرایی بیشتر اهمیت دارد. در تحلیل تکنیکال به جای اینکه به دنبال آن باشیم بفهمیم چرا قیمت تغییر کرد، میخواهیم بدانیم چگونه قیمت تغییر می کند.
- تاریخ خودش را تکرار می کند، یعنی روان شناسی جمعی سرمایه گذاران در دوره های مختلف یکسان است. بنابراین نوسانات آینده بازار شبیه نوسانات گذشته است.
در تحلیل تکنیکال از مجموعهای از روشهای ریاضی و هندسی استفاده میشود تا براساس نمودار تغییرات قیمتی اوراق یا کالای مورد معامله، قیمت آن در آینده تخمین زده شود. به تحلیل بنیادی دلیل آنکه تحلیلگران تکنیکال با نمودار (چارت) سرو کار دارند. به آنها چارتیست نیز میگویند.
عموما افرادی از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند که با دیدگاه سرمایهگذاری کوتاهمدت و میانمدت و با هدف کسب سود از نوسانات قیمتی در بازار به فعالیت میپردازند.
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک
افراد به دو طریق میتوانند در بازار سرمایه، سرمایهگذاری میکنند:
روش اول، روش مستقیم است که شخصا اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار میکنند.
روش دوم، روش غیرمستقیم است که بین سرمایهگذار و سرمایهپذیر یک موسسه مالی به عنوان واسطه عمل میکند.
صندوق سرمایهگذاری مشترک نمونهای از این موسسات مالی واسطه هستند.
صندوق سرمایهگذاری مشترک، نهادی است که منابع مالی موردنیاز برای سرمایهگذاری را از مردم جمع آوری کرده و در سبد متنوعی از اوراق بهادار سرمایهگذاری میکند.
در معاملاتی که در صندوقهای سرمایهگذاری اتفاق میافتد به مبنای حجم خرید و فروش، واحد یا unit گفته میشود.
انواع صندوقهای سرمایهگذاری مشترک:
- صندوق سرمایهگذاری در سهام: بخش عمده منابع خویش را به سرمایهگذاری در سهام اختصاص میدهند.
- صندوق سرمایهگذاری در اوراق بهادار با درآمد ثابت: دارای حداقل سود تضمینی است.
- صندوق سرمایهگذاری مختلف: ترکیبی از دو مورد بالا
ضریب بتا:
دو عامل تشکیلدهنده سبد دارایی سرمایهگذاران، بازده و ریسک هستند.
ضریبی است که وابستگی بین یک سهم و بازار را نشان میدهد.
یا بهعبارت دقیقتر، ریسک سیستماتیک یک سرمایهگذاری یا مجموعهای از داراییهای مالی، نسبت به ریسک پرتفوی بازار یک ضریب همبستگی است که نشانگر نوسان قیمتی سهم، در مقایسه با بازارکلی فعال در آن، میباشد.
در تعریف بالا اشاره به ریسک سیستماتیک کردیم، لازم است جهت درک مفهوم ضریب بتا اشاره به انواع ریسکها شود:
ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)
بخشی تحلیل بنیادی از ریسک سهام گفته میشود که نمیتوان از طریق افزایش تنوع سهم کاهش داد. این ریسک غیرقابل کنترل است.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:
- تحولات سیاسی و اقتصادی
- چرخههای تجاری
- تورم
- بیکاری
ریسک غیرسیستماتیک (قابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته میشود که میتوان از طریق افزایش تعداد سهم کاهش داد. این نوع ریسک قابل کنترل است. این ریسک شامل آن بخش از کل ریسک مجموعه سهام است که مختص به یک شرکت یا صنعت خاص است را نشان میدهد.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:
- کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت
- نوع مدیریت
- اقدامات رقبا
- ساختار هزینه شرکت
ضریب بتا اصولا نسبت به مقدار یک سنجیده میشود.
ضریب بتای یک (هم شدت بودن)
بزرگتر از یک (شدیدتر بودن)
کوچکتر از یک (ملایم بودن)
سهم با بتای بالا ریسکیترند اما پتانسیل بالاتری برای بازدهی دارند.
سهم با بتای پایین ریسک کمتری دارند و بالطبع بازدهی کمتری هم خواهند داشت.
اهرم مالی:
اهرم در علم مدیریت مالی به معنای روشی برای تکثیر کردن سود یا زیان است.
به عبارت دقیقتر اهرم به معنی قرض کردن پول بهمنظور چند برابر کردن درآمد حاصله از داد و ستد است.
روشهای معمول کسب اهرم، قرض گرفتن پول، خرید دارایی ثابت و استفاده از ابزار مشتقه است.
ارزش خالص داراییها: (NAV)
ارزش خالص داراییها (ناو)، عبارت است از ارزش خالص داراییهای یک شرکت؛ به عبارت دیگر ارزش کل داراییهای یک شرکت پس از کسر بدهیها.
محاسبه NAV در مورد شرکتهای سرمایهگذاری مناسبترین روش جهت ارزشگذاری سهام است.
برای یک شرکت سرمایهگذاری با ویژگیهای یک صندوق سرمایهگذاری مشترک، ارزش خالص داراییها، حاصل تفاوت کل داراییها منهای کل بدهیهای آن است.
ارزیابی شرکتها: تفاوت ارزش دفتری داراییها و بدهیها محاسبه میکنند.
ارزیابی صندوق سرمایهگذاری مشترک: بدهی صندوق – ارزش کل پرتفوی
یک شرکت سرمایهگذاری داراییها و بدهی آن به صورت روزانه تغییر میکند؛ به همین دلیل NAV آن نیز روزانه باید محاسبه گردد. اصولا شرکتهای سرمایهگذاری برای محاسبه NAV تقسیم بر تعداد سهم جاری خود محاسبه میکنند.
حاشیه سود یا Margin
حاشیه سود از فرمول سود پس از کسر مالیات / فروش خالص بدست میآید.
یا بهعبارت دیگر، شرکت به ازای هر فروش به اندازه حاشیه سود، سود دریافت میکند.
حاشیه سود یکی ازشاخصهای مهم برای افرادی است که با دیدگاه بلندمدت یا اصطلاحا سهامداری به فعالیت در بازار سرمایه میپردازند.
کدال:
سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران (Comprehensive Database of all listed companies)
سامانه یا پایگاه اطلاعات جامع شرکتهای پذیرفتهشده در بورس است. آدرس سایت آن codal.ir است.
هدف از ایجاد و راهاندازی سامانه کدال، حفظ و نگهداری و انتشار الکترونیکی اطلاعات مالی و اطلاعات مربوط به سهام شرکتهای ثبت شده در بورس اوراق بهادار ایران است.
اطلاعاتی که از طریق کدال میتوانیم به دست بیاوریم:
- صورتهای مالی حسابرسی شده و حسابرسی نشده میان دورهای تلفیقی و سالانه شرکتهای بورسی و فرابورسی
- گزارش فعالیت ماهانه شرکتهای بورسی و فرابورسی
- آگهی دعوت به مجمع عمومی عادی سالیانه، مجمع عمومی فوقالعاده و کلیه مجامع شرکتهای بورسی تحلیل بنیادی و فرابورسی
- اعلام تغییرات مربوط به ترکیب اعضای هیئت مدیره شرکتها
- آگهی افزایش سرمایه شرکتها
- تصمیمگیری در خصوص تصمیم تقسیم سود سالانه شرکتها
- افشای اطلاعات با اهمیت
- زمانبندی تقسیم سود نقدی سهام
حجم مشکوک :
به صورت غیرعادی شاهد افزایش حجم معاملات باشیم. معمولا نشانههایی از تغییر مهم در روند یک سهام و یا تقویت سرعت تغییرات حقیقی هستند.
به طوری که باعث ایجاد صف خرید و فروش میشود که در این موقعیت خریداران سهم را با قیمت پایین میخرند و با قیمت بالا میفروشند. انگیزه اصلی همه از این ترفند سوق دادن قیمت به سمتی است که با خرید این سهام سود مورد انتظار را به دست آورند.
حمایت و مقاوت (Support – Resistance)
حمایت و مقاومت ارائهدهنده نقاط اتصال کلیدی و مهمی هستند که در آنها عرضه و تقاضا بهم میرسند.
در بازار مالی، قیمتها توسط عرضه و تقاضای بیش از حد هدایت میشوند.
حمایت:
سطحی از قیمت است که تصور میشود، در آن تقاضا آنقدر قوی باشد که از سقوط بیشتر قیمت جلوگیری کند. در سطح حمایت انتظار میرود، خریداران به خرید راغبتر شوند و فروشندگان تمایل کمتری به فروش پیدا کنند.
اعتقادبراین است که زمانی که قیمت به سطح حمایت می رسد، تقاضا معمولا بیشتر از عرضه میشود و از سقوط قیمت به زیر سطح حمایت جلوگیری میکند.
مقاومت:
سطحی از قیمت است که تصور میشود، در آن فروش آنقدر قوی باشد که از افزایش قیمت جلوگیری کند.
هنگامی که قیمت به سمت سطح مقاومت بالا میرود، فروشندگان به فروش راغبتر شوند و خریداران تمایل کمتری به خرید پیدا کنند.
اعتقادبراین است که زمانی که قیمت به سطح مقاومت میرسد، عرضه از تقاضا افزایش مییاد و از افزایش قیمت به بالای سطح قیمت جلوگیری میکند.
افزایش قیمت به بالای این سطح نشان دهندهی یک تمایل جدید به خرید یا انگیزه کمتر برای فروش است.
اوج ها و فرودها:
حمایت میتواند با استفاده از نقاط عطف پایین قبلی ایجاد شود.
مقاومت میتواند با استفاده از نقاط عطف بالای قبلی ایجاد شود.
وقتی که قیمت به بالای سطح مقاومت نفوذ میکند، سطح مقاومت شکسته شده و میتواند تبدیل به حمایت شود.
شکست مقاومت، نشاندهنده پیروزی نیروی تقاضا بر نیروی عرضه است.
ریزش قیمت به پایین سطح حمایت، تغییر در عرضه و تقاضا را نشان میدهد.
شکست حمایت، نشاندهنده پیروزی نیروی عرضه بر نیروی تقاضاست.
محدوده حمایت” (Trading Range)
محدوده حمایت میتواند نقش مهمی را در تعیین اینکه سطحهای حمایت و مقاومت یک نقطه عطف هستند و یا الگوهای تکرار شدنی می باشند.
محدوده معامله یا محدوده Range یک دوره زمانی است که در آن قیمتها در یک دامنه نسبتا محدود تغییر میکند.
این نشان میدهد که نیروهای عرضه و تقاضا با هم در تعادل هستند.
مناطق حمایت و مقاومت: (Support and Resistance zone)
از آنجایی که تحلیل تکنیکال؛ علم دقیقی نیست بعضی اوقات مشخص کردن مناطق حمایت و مقاومت میتواند کارآمد باشد.
اوراق بهادار ویژگیهای خاص خود را دارند و تحلیل آنها باید با در نظرگرفتن پیچیدگیهای آنها انجام شود. گاهی اوقات خطوط دقیق حمایت و مقاومت بهترین انتخاب هستند و بعضی اوقات مناطق حمایت و مقاومت بیشتر به کار میآیند.
اگر محدوده معامله کمتر از دو ماه دوام آورد و تغییر قیمت نیز نسبتا کم باشد، سطوح حمایت و مقاومت کاربرد دقیقتری دارد.
اگر محدوده معامله چندین ماه ادامه یابد و تغییرات قیمت نیز نسبتا زیاد باشد، بهتر است به جای سطوح از محدودههای مقاومت و حمایت استفاده شود.
سطوح حمایت و مقاومت، سطوحی دقیق هستند. در حالیکه محدودههای حمایت و مقاومت یک محدوده خاص از قیمت را نمایش میدهند.
تشخیص سطوح کلیدی حمایت و مقاومت یک اصل مهم در تحلیل تکنیکال است.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا همان Fundamental Analysis در کنار تحلیل تکنیکال از روش های بسیار مهم و پایه ای برای پیش بینی قیمت سهام و اوراق بهادار به حساب می آید که برای استفاده سرمایه گذاران بازارهای مالی از جمله بورس به وجود آمده است .
تحلیل بنیادی روشی در راستای ارزیابی اوراق بهادار است که شامل اندازه گیری ارزش ذاتی با توجه به تمامی عوامل مربوط به اقتصاد، مالی و دیگر عوامل کمی و کیفی محاسبه می شود. یک تحلیل گر فاندامنتال در تلاش است تا هر عاملی را که می تواند بر ارزش اوراق بهادار موثر باشد را مورد بررسی خود قرار دهد، مواردی مانند نیروهای اقتصاد کلان و عوامل خاص شرکت ها مانند وضعیت مالی و مدیریت شرکت. تحلیل بنیادی یعنی سرمایه گذار سوددهی آینده یک شرکت را طبق محیط کسب و کار و عملکرد مالی آن مورد تجزیه و تحلیل خود قرار دهد .
مهمترین هدف تحلیل بنیادی؛ تعیین ارزش ذاتی
همانطور که میدانید، بازار بورس جایی است که قیمت سهام شرکتها بهصورت روزانه مشخص میشود و هر لحظه که اراده کنید میتوانید با مراجعه به سایت بورس، از قیمت روز سهام شرکتها باخبر شوید. اما ارزش ذاتی چنین نیست و تقریبا هیچ کس (حتی تحلیلگران بنیادی) نمیتواند بگوید ارزش ذاتی سهام یک شرکت دقیقا چقدر است .
به همین دلیل است که در بازارهای سرمایه همیشه این جمله معروف را میشنویم که «قیمت سهام را همه میدانند، اما ارزشش را نه». نکته اینجاست که اگر سهامدار به ارزش سهامی که دارد واقف باشد، حاضر نخواهد شد سهامش را زیر قیمت بفروشد، ولی اگر ارزش سهامی را که دارد نداند، ممکن است حتی حاضر شود سهامش را به یکسوم قیمت بفروشد .
منظور از ارزش ذاتی سهام، ارزش واقعی محاسبهشده آن سهم، بر اساس اطلاعات عمومی موجود و تفاوتیست که میان ارزش واقعی با قیمت خرید و فروش سهم در بازار، ارزنده بودن یا نبودن آن است. به عبارت دیگر اگر قیمت سهم نسبت به ارزش ذاتی شرکت، کمتر باشد خرید آن سهم ارزنده است و در صورتی که قیمت سهم بیشتر از ارزش واقعی آن باشد، سهم غیر ارزنده و زیانبار اعلام میشود .
عوامل موثر در تحلیل فاندامنتال :
- در نظر داشتن وضعیت کلی اقتصاد کشور
- عملکرد صنعیتِ شرکت مورد نظر
- رشد سالانه سهام و میزان رشدی که سهام در طی ۳ ماه اخیر داشته
- میزان درآمدی که به ازای هر سهم حاصل شده
- نسبت سود سهام به سرمایه کل
- نسبت ارزش سهم به درآمد یا همان نسبت P به E
- میزان نقدینگی ، میزان نقدینگی مجموع پول و شبه پول است
- میزان بدهی و نسبت بدهی به دارایی
- درآمد و میزان سرمایه شرکت
- میزان ارزش عملکرد شرکت
مزایا و معایب تحلیل بنیادین
این روش تحلیلی دارای معایب و مزایایی است که دانستن آنها به موفقیت در این بررسیها کمک بیشتری میکند، این مزایا و معایب عبارتند از :
مزایا
- با انجام درست تحلیل، میتوان به فهم و درک کلی بازار و آینده سهام بهخصوص تخمین قیمت امیدوار بود
- این روش تحلیل یکی از محبوبترین روشهای بررسی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت در حوزههای مختلف است .
- عوامل تاثیرگذار در پیشبینی قیمت و ارزش سهام در این نوع تحلیل در نظر گرفته میشود .
معایب
- برای درک درست از شرایط بازار سهام باید تمام فاکتورهای تاثیرگذار بر قیمت و ارزش سهام را به درستی تحلیل کرد که این امر مستلزم بررسی و تحقیق و مطالعه طولانی و دقیق است .
- گاهی اوقات برخی از عوامل موثر در تحلیل به اشتباه محاسبه میشوند .
- این نوع از بررسی بازار بسیار وقت گیر است، بنابراین تنها با صرف وقت زیاد و داشتن حوصله و صبوری میتوان به نتیجه دلخواه رسید .
برای مطالعه مطالب بیشتر در حوزه بازار سرمایه به بخش مقالات پاداش مراجعه نمایید.