تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟

در یک جمله می توان وظیفه تحلیل گر بنیادی را اینگونه تشریح کرد: یک تحلیل گر بنیادی وظیفه دارد که ارزش واقعی یک سهم را بدست بیاورد و سپس بر اساس قیمت فعلی سهم تصمیم به خرید و یا فروش سهم مورد نظر بگیرد.
مجله بورسی
اگر قصد سرمایه گذاری در بازار بورس دارید، دریافت کد بورسی اولین گام شما برای ورود به بازار بورس اوراق بهادار تلقی می شود..لینک دریافت کد بورسی غیرحضوری (اینترنتی) از برترین کارگزاری ایران << کارگزاری آگاه >> ==>> https://ex.agah.com/ref/AJ7535/login<>
مجله بورسی
اگر قصد سرمایه گذاری در بازار بورس دارید، دریافت کد بورسی اولین گام شما برای ورود به بازار بورس اوراق بهادار تلقی می شود..لینک دریافت کد بورسی غیرحضوری (اینترنتی) از برترین کارگزاری ایران > ==>> https://ex.agah.com/ref/AJ7535/login
دستهها
- اقتصاد و بورس
- فیلتر های کاربردی بورس
- تحلیل تکنیکال
- تحلیل بنیادی
- روانشناسی بازار
- مقالات اقتصادی و بورسی
- آموزش گام به گام بورس
- سخنان بزرگان ایران و جهان
- لیست شرکت های بورس اوراق بهادار تهران
- اصطلاحات
- نمونه سوالات آزمون افتتاح حساب
دریافت کد بورسی غیرحضوری https://ex.agah.com/ref/AJ7535/login
برای دریافت کد بورسی روی متن زیر کلیک کنید
- دریافت کد بورسی غیرحضوری (اینترنتی)
جدیدترین یادداشتها
- شکاف دیرش (Duration gap)شکاف دیرش (به انگلیسی Duration gap) واژهای است که معمولا توسط موسسات مالی-اقتصادی و بانکی مورد استفاده قرار گرفته و.
- دیرش (Duration)دیرش یا Duration دیرش به مقیاسی برای سنجش حساسیت قیمت به تغییر درنرخ بهره در اوراق یا بطور کلی ابزار با درآمد ثابت.
- تئوری داو (Dow Theory)تئوری داو (به انگلیسی Dow Theory) یک چارچوب و یک سری مفاهیم در تحلیل تکنیکال است که از نوشتههای چارلز داو در مورد.
- سایت ورود و خروج نهنگ ها در بازار رمز ارزها (نهنگ یاب )سایت ورود و خروج نهنگ ها در بازار رمز ارزها Whale Alert The number one source of Trust and Transparency in blockchain.
- ابزار مشتقه (Derivative Contract)ابزار مشتقه (به انگلیسی Derivative Contract)، به قراردادی بین دو یا چند طرف گفته میشود که ارزش آن، به یک دارایی مالی.
- واگرایی (Divergence)واگرایی، اصطلاحی است که در تحلیل تکنیکال به کار برده میشود. واگرایی (به انگلیسی Divergence) زمانی اتفاق میافتد که.
- استهلاک (Depreciation)اموال همیشه برای بشریت مهم بودهاند و هستند. اما اموال و داراییها همیشه به صورت سالم یا در یک قیمت خاصی نمیمانند و با.
- تنزیل (Discounting)تنزیل یا Discounting روشی است برای تخمین ارزش حال یا ارزش فعلی جریان وجوه نقدی که در زمانبندی مشخصی در آینده قابل.
- مالی غیرمتمرکز (DeFi)مالی غیرمتمرکز (به انگلیسی Decentralized Finance)، که تحت عنوان خلاصه شده دیفای (DeFi) نیز شناخته میشود، یک سیستم پولی.
- سرمایهگذاری مستقیم (direct investment)سرمایهگذاری مستقیم یا ‘Direct Investment’ که اغلب با عنوان سرمایهگذاری خارجی مستقیم (foreign direct investment) به.
بایگانی
تقویم
ش ی د س چ پ ج 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 جستجو
تحلیل بنیادی چیست ؟
سرمایه گذاری در بورس یکی از راههای افزایش دارایی، متناسب با افزایش تورم است؛ اما احتمالاً این دغدغه برای اکثر فعالان بازار سرمایه وجود دارد که چگونه در بازار بورس سهام خوب را شناسایی کنند تا با یک سرمایهگذاری مطمئن، به بازدهی مطلوب برسند. برای سرمایه گذاری در بورس نیاز است تا اطلاعات کافی درباره روشهای سرمایهگذاری، بازارها و ابزارهای مختلف کسب کرد و جستجوی اخبار و اطلاعات بهتنهایی برای انجام یک سرمایه گذاری هوشمندانه در بازار بورس کافی نیست. این اطلاعات باید موردبررسی قرار گیرد تا وضعیت بازار و سهام بهدرستی ارزیابی شود و افراد انتخابهای بهتری در فرآیند تصمیمگیری خود داشته باشند. در این راستا تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو بازوی قدرتمند دستیابی به بهترین نگرش نسبت به وضعیت کلی بازار جهت تصمیمگیری بهتر است. اما برای درک بهتر این مساله که تحلیل بنیادی چیست؟ و چه تفاوت هایی با تحلیل تکنیکال دارد با ما در این مقاله همراه باشید.
تحلیل بنیادی چیست ؟
تحلیل بنیادی روشی است که افراد میتوانند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با عوامل مختلف اقتصادی و مالی ارزیابی کنند. تحلیل بنیادی هر عاملی را که بر ارزش سهم تأثیر میگذارد در نظر میگیرد. در این تحلیل، از عوامل اقتصاد کلان مانند شرایط اقتصادی و وضعیت سایر بازارها تا عوامل اقتصاد خرد مانند بهرهوری مدیریت شرکت موردتوجه قرار میگیرد.
اما هدف از تحلیل بنیادی چیست؟ هدف نهایی تحلیل بنیادی این است که سرمایه گذار بتواند با توجه به قیمت فعلی سهم به این نتیجه برسد که سهم بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده است یا ارزشی کمتر از قیمت بازار دارد.
همه تحلیلگران سهام تلاش میکنند تا با استفاده از عوامل خرد و کلان بتوانند به تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟ قیمت واقعی سهم دست یابند. آنها وضعیت کلی اقتصاد مانند نرخ بهره، وضعیت صنعت و شرکتها را در نظر میگیرند، سپس به ارزیابی اوراق بهادار موردنظر خود بپردازند.
درآمد، دارایی، فروش، بازدهی، بدهی، حاشیه سود و رشد در آینده، عواملی هستند که برای تخمین ارزش و پتانسیل رشد شرکت موردتوجه قرار میگیرند. همه این اطلاعات در صورتهای مالی یک شرکت در دسترس است.
تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.
سرمایهگذاری و تحلیل بنیادی
اگر ارزش ذاتی بهدستآمده بیشتر از قیمت فعلی سهم در بازار باشد، بهاصطلاح گفته میشود که سهم کم قیمتگذاری شده است و دارای حباب منفی بوده که انتظار میرود سهم رشد کرده و حباب منفی خود را پر نماید؛ در مقابل اگر ارزش ذاتی سهم کمتر از قیمت فعلی بازار باشد گفته میشود که سهم بالاتر قیمتگذاری شده است و اصطلاحاً سهم دارای حباب مثبت بوده و انتظار میرود که قیمت بازار آن کاهش یابد.
تحلیل بنیادی برای یافتن قیمت منصفانه بازار است. تحلیلگرانی که بتوانند به ارزش واقعی سهم دست یابند، میتوانند از این فرصت برای کسب سود بیشتر نفع ببرند و سهامی را که قیمت فعلی پایینتر از ارزش خود رادارند، خریداری کنند و یا سهم باقیمت بیشتر از ارزش واقعی را قبل از اینکه بازار به تعادل برسد و قیمت فعلی با ارزش ذاتی سهم برابر شود را به فروش برسانند.
عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی هر گزارهای که مرتبط با شرایط اقتصادی و شرایط یک شرکت باشد، مهم است؛ ازجمله موارد کمی مانند درآمد و سود تا موارد کیفی مانند کیفیت مدیریت و اعتبار شرکت که تعیینکننده سهم بازار هستند.
عوامل مهم موردنظر در تحلیل بنیادی به دو گروه کمی و کیفی تقسیم میشوند:
عوامل کمی
عوامل کمی، قابلاندازهگیری بهصورت عدد هستند و دقت بیشتری را در ارائه تحلیل نشان میدهند؛ مانند سود سالیانه، میزان داراییها، بدهیها، مخارج و غیره.
تحلیلگران بنیادی از اطلاعات کمی استفاده میکنند تا تصمیمات سرمایهگذاری خود را انجام دهند. صورتهای مالی هر شرکت که وضعیت و عملکرد مالی آن شرکت است، این اطلاعات کمی را برای تحلیلگران ارائه میدهند. سه صورت مالی مهم ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد است که در ادامه به توضیح هر یک از آنها میپردازیم.
ترازنامه
ترازنامه نشاندهنده گزارش داراییها و بدهیهای یک شرکت در برههای از زمان است. معادلهای که در صورت ترازنامه به کار گرفته میشود بهصورت زیر است:
داراییها = بدهیها + حقوق صاحبان سهام
داراییها نشاندهنده مدیریت و کنترل شرکت بر مالکیت داراییها است که شامل وجه نقد در حسابهای بانکی، موجودی، ماشینآلات، ساختمان و … است. سایر جنبههای معادله نشاندهنده ارزش کل وضعیت مالی شرکت است ازجمله بدهیهای شرکت و میزان مالکیت سهامداران شرکت که ارزش کلی پول را نشان میدهد، است.
صورت سود و زیان
درحالیکه صورت ترازنامه نگاهی کلی به رویکرد و وضعیت شرکت دارد، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک دوره زمانی مشخص میکند.
درنتیجه فعالیتهای کسبوکار در یک دوره زمان مشخص، صورت سود و زیان اطلاعاتی درباره درآمد، مخارج و سود شرکت را نشان میدهد.
صورت جریان وجوه نقد
صورت جریان وجوه نقد، نشاندهنده گزارشی از جریانهای خروجی و ورودی مالی طی زمان مشخص است. معمولاً صورت جریان وجوه نقد، بر فعالیتهای مرتبط با وجه نقد تمرکز دارد.
عوامل کیفی
عوامل کیفی مورد بررسی در تحلیل بنیادی بر اساس میزان کیفیت و سایر مشخصات غیرقابل اندازهگیری هستند. این نوع عوامل که شامل کیفیت نحوه مدیریت مدیران اجرایی، مجوزها و گواهینامهها، اعتبار نام تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟ تجاری و تکنولوژیهای مورد استفاده شرکت هستند دقت کمتری در ارزیابی دارند.
عوامل مهم برای بررسی یک شرکت در تحلیل بنیادی بهصورت کیفی به شرح زیر است:
مدل تجاری : نوع کسبوکاری که شرکت انجام میدهد را باید از طریق سؤالاتی مانند شرکت دقیقاً چه فعالیتی انجام میدهد؟ آیا درآمد شرکت از اجرای مدل اصلی کسبوکار خود به دست میآید یا خیر؟ و سایر سؤالات مرتبط به دست آورد.
مزیت رقابتی : موفقیت بلندمدت یک شرکت بهطور عمده به توانایی آن در ایجاد و نگهداشتن مزیت رقابتی، سهم بازار و استراتژیهای مرتبط با شرایط بازار بستگی دارد.
مدیریت : بسیاری از افراد بر این عقیده هستند که مهمترین عامل برای سرمایهگذاری در یک شرکت مدیریت آن است. باوجود بهترین مدل تجاری، اگر مدیران شرکت توانایی پیادهسازی آن را نداشته باشند اهداف مطلوب شرکت به دست نخواهد آمد. سرمایهگذاران خرد میتوانند درباره تیم مدیریت یک شرکت، عملکرد حرفهای و بررسی سوابق آنها اطلاعات کافی را کسب کنند.
هیچکدام از عوامل کمّی و کیفی تحلیل بنیادی، بهتنهایی کافی و خوب نیستند. بیشتر تحلیلگران هردوی عوامل در مورد یک شرکت و سهم را باهم در نظر میگیرند.
مفهوم ارزش ذاتی
یکی از مفروضات اولیه تحلیل بنیادی این است که قیمت بازار سهام، بهطور کامل ارزش واقعی سهم را نشان نمیدهد. در مفاهیم بنیادی ارزش واقعی همان ارزش ذاتی است. برای مثال تصور کنید که قیمت خرید و فروش (قیمت بازار) سهمی ۲،۰۰۰ ریال باشد، پس از انجام تحلیل بنیادی ممکن است شما دریابید که ارزش ذاتی آن ۲،۵۰۰ ریال است و درنتیجه سهم پتانسیل رشد دارد.
واضح است که شما سهمی را میخرید که بهطور قابلتوجهی کمتر از ارزش ذاتی خود در حال معامله شدن باشد. این مورد سبب میشود تا دومین فرض تحلیل بنیادی را در نظر بگیریم که بیان میکند بازار در بلندمدت نسبت به تحلیل بنیادی واکنش نشان میدهد تا قیمتها را به تعادل برساند.
منتقدان تحلیل بنیادی
بزرگترین منتقدان تحلیل بنیادی به دو گروه تقسیم میشوند:
تحلیلگران تکنیکال
کاربران فرضیه بازار کاراتحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یکی دیگر از روشهای تحلیل سهام است؛ اما تحلیل تکنیکال بر اساس سرمایهگذاریها یا بهطور دقیقتر معاملات بر روی قیمت و حجم معاملات سهام است که با استفاده از نمودارها و سایر ابزارها صورت میپذیرد و موارد بنیادی سهم را نادیده میگیرد.
یکی از موارد مهم در تحلیل تکنیکال این است که بازار بهصورت خودکار هر موردی را در نظر میگیرد. همه اخبار درباره قیمت سهم هماکنون موجود است. همچنین تحرکات قیمتی سهم دید بیشتری نسبت به اصول بنیادی به سرمایهگذاران میدهد.
فرضیه بازار کارا
حامیان فرضیه بازار کارا هردوی تحلیل بنیادی و تکنیکال را کامل نمیدانند. فرضیه بازار کارا بیان میکند که در یک بازار کاملاً کارا رسیدن به تحلیل از طریق تحلیل بنیادی و تکنیکال غیرممکن است و معتقد است که همه اطلاعات به یکمیزان و بهسرعت در قیمتها منعکس میشود و درنتیجه کسب سودهای غیرعادی را برای افراد غیرممکن میکند.
تفاوت سهم های بنیادی و غیربنیادی چیست؟ کدام یک بهتر است؟
سهامداران بورس همواره به دنبال سرمایهگذاری در سهمهای پر سود هستند و در این راه از روشهای مختلفی مثل تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، فیلترنویسی و… استفاده میکنند. یکی از اصطلاحاتی که معمولا توسط این افراد به کار برده میشود «سهام بنیادی» است اما عبارت سهام بنیادی چه مفهومی دارد؟ تفاوت سهم های بنیادی و غیربنیادی چیست و کدام یک بهتر است؟ در ادامه این مقاله به موضوع سهمهای بنیادی، چگونگی شناسایی آنها، فاکتورهای اصلی تشخیص سهام بنیادی و غیربنیادی خواهیم پرداخت.
- سهام بنیادی چیست؟
- تفاوت سهم های بنیادی و غیربنیادی چیست؟
- فاکتورهای اصلی تشخیص سهمهای بنیادی
- فاکتورهای فرعی تشخیص سهمهای بنیادی
- سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیربنیادی؟
سهام بنیادی چیست؟
در یک تعریف ساده، سهام بنیادی سهامی است که پس از بررسی توسط تحلیلگران روش بنیادی، ارزش ذاتی خوبی برای آن تشخیص داده میشود. به عبارت دیگر ما در روش تحلیل بنیادی روی کشف ارزش ذاتی سهم تمرکز میکنیم. هدف ما کشف حداقل و حداکثر قیمت برای انجام معاملات روزانه نیست، بلکه در تحلیل بنیادی به دنبال سهمی هستیم که پشتوانه قوی داشته باشد تا بتوانیم برای مدت طولانی سهامدار آن باشیم. بنابراین به سهمهایی که از این ارزش برخوردار باشند، سهام بنیادی میگوییم.
سهمهای بنیادی غالبا با چشماندازی بلندمدت مورد بررسی قرار میگیرند. این سهام در آینده در روندی رو به رشد قرار خواهند گرفت، فراز و فرودهای بیش از حد را تجربه نمیکنند، بلکه به صورت منطقی (مثلا زمان اصلاح بازار) دچار نوسان میشوند. اگرچه همواره سودده هستند اما سوددهی سهمهای بنیادی معمولا به شکلی نیست که توجه نوسانگیران را به خود جلب کند.
همان طور که متوجه شدهاید این ویژگیها تا حد زیادی به شرایط شرکت بورسی مربوط به سهم بستگی دارد. صورت وضعیتهای مالی شرکت، نحوه مدیریت، گزارشاتی که در سایت کدال ارائه میشود و… میتواند وضعیت شرکت را به خوبی به نمایش بگذارد. تحلیلگران بنیادی با استفاده از این اطلاعات، همچنین با در نظر گرفتن سرمایهگذاریهای شرکت و جایگاه رقابتی وی، به تصمیمگیری درباره این که سهام بنیادی است یا خیر، میپردازند.
تفاوت سهم های بنیادی و غیربنیادی چیست؟
برای اینکه بدانیم تفاوت سهمهای بنیادی و غیر بنیادی چیست، ابتدا باید این نکته برایمان روشن شود که ما در این بررسی به خوب یا بد سهم اشاره نمیکنیم! وقتی میگوییم سهمی غیر بنیادی است، یعنی برای سرمایهگذاری با استراتژی بلندمدت پیشنهاد نمیشود. اما ممکن است همین سهم در تحلیل تکنیکال با ارزش شمرده شود و گزینه خوبی برای سهامداران با استراتژی کوتاهمدت به حساب بیاید.
به عبارتی در تحلیل بنیادی ما ارزش ذاتی سهم را تخمین میزنیم ولی از توانایی تشخیص حداقل و حداکثر قیمت برخوردار نیستیم. در مقابل تحلیل تکنیکال قرار دارد که در آن به راحتی میتوان به کشف قیمت پرداخت، اما ارزش ذاتی سهم قابل تشخیص نخواهد بود.
برای بررسی تفاوت سهمهای بنیادی و غیربنیادی، چند فاکتور اصلی و چند فاکتور فرعی وجود دارد که در ادامه به بررسی این فاکتورها خواهیم پرداخت.
فاکتورهای اصلی تشخیص سهمهای بنیادی
میزان نقدشوندگی سهام
روند افزیشی سود خالص شرکت
مقدار EPS سهمهای بنیادی
EPS در بورس مخفف عبارت Earnings per Share است و برای تمام سهامهای بورسی با یک فرمول از پیش تعیین شده محاسبه میشود.
تعداد کل سهام / میزان سود عملیاتی پس از کسر مالیات = EPS
مقدار EPS در حقیقیت میزان سودی است که شرکت در یک بازه زمانی مشخص برای هر سهم فراهم آورده است، بنابراین بالا بودن رقم EPS نشاندهنده سودآوری شرکت برای سهامداران خواهد بود. همانطور که در قبل ذکر شد در بررسی سهمهای بنیادی، فاکتورهای مالی جایگاه ویژهای دارند. ما با استفاده از EPS سهم، میزان ریسکی که به سرمایهگذاریمان تحمیل میشود، میزان سودآوری و قیمت سهام در آینده را تخمین میزنیم. پس اولین تفاوت بین سهمهای بنیادی و غیربنیادی در میزان سودی است که در بازه زمانی (مثلا یک ساله) برای هر سهم فراهم کردهاند.
نسبت P/E سهمهای بنیادی
نسبت P/E که در فارسی به آن نسبت قیمت بر درآمد میگوییم، از دیگر فاکتورهای اصلی در تشخیص سهام بنیادی است. در این نسبت P همان قیمتی است که سهم را در آن خریداری کردهایم و E به درآمد یا EPS اشاره دارد. دقت کنید منظور از درآمد، قیمتی نیست که سهام را در آن به فروش میرسانیم. بلکه منظور سودی است که شرکت برای سهام در طول سال مالی فراهم میکند. پس اگر ما سهمی را ۵۰۰ تومان خریده باشیم و EPS اعلام شده توسط شرکت ۲۰ درصد باشد، P برابر با ۵۰۰ و E برابر با ۱۰۰ خواهد بود و طبق فرمول زیر، نسبت قیمت بر درآمد این سهم ۵ است.
درآمد / قیمت سهم = نسبت قیمت بر درآمد
تفاوت سهمهای بنیادی و غیر بنیادی در نسبت P/Eاز آنجایی قابل تشخیص است که وقنی سهمی به حداکثر میزان رشد خود در بازار بورس میسد، سود آن تثبیت شده است و نسبت P/E آن تعدیل میشود. چنانچه نسبت قیمت بر درآمد بیش از حد بالا باشد، ریسک سهم بیشتر است که موضوعی مهم برای سرمایهگذاری بلندمدت تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟ محسوب میشود. همچنین در صورت منفی بودن، تمایل بازار برای فروش آن کم میشود و به عبارتی نقدشوندگی که از دیگر فاکتورهای تشخیص سهم بنیادی است کاهش مییابد.
ما زمانی که تصمیم به خرید سهمی میگیریم، قطعا به قیمت آن توجه میکنیم. حال با کمک نسب P/E میتوان متوجه شد که قیمت سهام در بازار چند برابر سود نقدی است که شرکت به هر سهم اختصاص داده است. حال آیا قیمت سهم در بازار به سود نقدی آن میارزد یا خیر؟ پاسخ به این سوال، یکی از موارد مشخصکننده بنیادی یا غیر بنیادی بودن سهم تلقی میشود.
میزان نقدشوندگی سهام بنیادی
بالا بودن میزان نقدشوندگی سهام بنیادی، از دیگر تفاوتهای سهمهای بنیادی و غیربنیادی است. یکی از دلایل محبوبیت بازار بورس نسبت به سایر بازارهای موازی مانند ملک، زمین و…، بالا بودن میزان نقدشوندگی آن است. همه سرمایهگذاران چه با استراتژی بلندمدت و چه کوتاهمدت، میزان نقدشوندگی سهم را از المانهای مهم سرمایهگذاری میدانند. شاید تصور کنید که سهامدار با استراتژی بلندمدت اهمیت کمتری برای نقدشوندگی قائل است، چرا که تصمیم به فروش سهم ندارد اما در حقیقیت موضوع فروش سهم نیست.
ما برای تشخیص سهام بنیادی، به فاکتورهای مالی شرکت، سرمایهگذاریها و نحوه مدیریت سرمایه و… توجه میکنیم. بنابراین اگر شرکت در وضیعیت خوبی به سر ببرد، نقدشوندگی آن باید بالا باشد. به عبارت دیگر ما در تشخیص سهام بنیادی، میزان نقدشوندگی را فاکتوری برای بررسی اوضاع داخلی آن به حساب میآوریم و تمرکزمان صرفا روی فروش نیست. چنان چه سهمهای غیر بنیادی از نقدشوندگی کمتری برخوردار هستند. در بررسی تفاوت سهمهای بنیادی و غیربنیادی، موضوع نقدشوندگی یکی از آسانترین و در عین حال مهمترین فاکتورهایی است که باید مورد بررسی قرار دهیم.
روند افزایشی سود خالص شرکت در سهام بنیادی
سود خالص شرکت از مهمترین موارد برای تشخیص سهام بنیادی به شمار میآید. روند افزایشی سود خالص شرکت در سهام بنیادی به وضوح قابل مشاهده است. البته دقت کنید که ما اینجا از عبارت «سود خالص» استفاده کردهایم. سود خالص عددی است که با کسر هزینههای شرکت، مالیات و … بدست میآید و با «سود ناخالص» متفاوت است. سود ناخالص معمولا مثبت است اما سود خالص گاهی اوقات منفی میشود که به آن «زیان خالص» میگوییم.
یکی دیگر از تفاوت سهمهای بنیادی و غیر بنیادی هم در میزان سود یا زیان خالص است. سود خالص شرکت در سهمهای بنیادی همواره روند افزیشی دارد. ممکن است این روند آهسته طی شود که با توجه به نوع صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند، کُند شدن روند میتواند منطقی باشد. اما در سهمهای غیر بنیادی، سود خالص روند افزایشی ندارد یا در روند آن نوسانهای غیر منطقی مشاهده میشود.
فاکتورهای فرعی تشخیص سهمهای بنیادی
میزان تاثیر در شاخص کل
نسبت داراییهای شرکت به بدهیهای آن
برنامههای آتی شرکت، شامل قراردادها، گسترش مجموعه و…
تغییر روند پلکانی از زیانده به سمت ثبات و در نهایت رسیدن به سوددهی
روند افزایشی نرخ فروش محصولات، خدمات و…
یکی دیگر از تفاوت سهمهای بنیادی و غیر بنیادی هم در میزان سود یا زیان خالص است. سود خالص شرکت در سهمهای بنیادیاگرچه موارد زیادی را در فاکتورهای فرعی تشخیص سهمهای بنیادی میتوان در نظر گرفت. اما در مجموع سهمهای بنیادی تاثیر زیادی در شاخص کل دارند. چند برابر بودن دارایی شرکت نسبت به بدهیهای وی، از بنیاد قوی سهام آن حکایت میکند. وقتی شرکتی در وضعیت خوبی قرار دارد، یعنی برای مدت زیادی با برنامه پیش رفته است و این برنامهریزی برای آینده هم انجام میشود که قوی شدن بنیاد سهم را در پی دارد.
گاهی ما سهمی را غیر بنیادی میدانیم، چراکه این سهم برای مدتی زیانده بوده است. اما دقت کنید که تغییر وضعیت از زیانده به سمت ثبات نسبی و سپس رسیدن به سوددهی و قرار گرفتن در روند افزایشی، مسیری است که سهمهای بنیادی طی میکنند. در نهایت اگر شرکتی نتواند درخواست برای آنچه را که ارائه میدهد، بیشتر کند؛ پس از مدتی در مسیر نزول قرار میگیرد و سهام آن غیر بنیادی به حساب خواهد آمد. پس بیشتر شدن فروش از دیگر فاکتورهای فرعی شناسایی سهام بنیادی است.
سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیربنیادی؟
با توجه به مواردی که در قبل ذکر شد، احتمالا به این نتیجه رسیدهاید که سهام بنیادی بهترین گزینه برای سرمایهگذاری است و با توجه به وضعیت خوب این شرکتها، رسیدن به سودهی در سهام آنها حتمی است. اما از طرفی بسیاری از سرمایهگذاران بورسی از نوسان قیمت سهام بهره میبرند و به عبارتی سهام بنیادی که افزایش و کاهش ناگهانی قیمت در آن اتفاق نمیافتد، سود چندانی برایشان در پی نخواهد داشت. پس چگونه باید متوجه شویم که سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیر بنیادی؟
برای پاسخ به این سوال شما باید چند موضوع را مد نظر قرار دهید. مثلا نحوه فعالیت در بازار بورس، برای سرمایهگذارانی که به صورت روزانه در بازار به فعالیت میپردازند، خرید و فروش سهام غیر بنیادی میتواند سود خوبی در بر داشته باشد. کافی است که سرمایهگذار روش تحلیل تکنیکال را بیاموزد. سپس با استفاده از آن، پایینترین قیمت برای ورود به سهم و بالاترین قیمت برای خروج از آن را کشف خواهد کرد و در نهایت از معاملات سهام غیر بنیادی به سود خوبی میرسد. بدیهی است که این روش ریسک بالایی دارد بنابراین برای افراد با میزان ریسکپذیری بالا گزینه خوبی خواهد بود.
سرمایهگذاری در سهام بنیادی، به معنای تحقیق کامل درباره وضعیت شرکت و بررسی بنیاد و پشتوانه آن است. سرمایهگذاران با استراتژی بلندمدت، ریسکپذیری کمتر و احتمالا با دارایی بیشتر، معمولا سهمهای بنیادی را انتخاب میکنند. البته بارها مشاهده شده است که سهامداران چندین سهم بنیادی و غیر بنیادی را در سبد سهام خود قرار میدهند و با در نظر گرفتن هر دو استراتژی بلندمدت و کوتاهمدت به مدیریت آن میپردازند. در نظر داشته باشید که برای انجام چنین کاری، برخورداری از دانش بورسی اهمیت بالایی دارد.
طی این مقاله ما تفاوت سهمهای بنیادی و غیربنیادی و نحوه سودهی هر کدام را به خوبی دریافتیم. در ادامه تصمیمگیری برای ورود به هر کدام از این سهام به استراتژی فرد سرمایهگذار بستگی دارد. در نظر داشته باشید که سرمایهگذاری چه در سهام بنیادی و چه در سهام غیر بنیادی میتواند سودده باشد، مشروط بر این که سرمایهگذار دانش بورسی خود را ارتقا دهد و بتواند با استراتژی که در پی گرفته است، تصمیمات خود در بازار بورس را مدیریت کند.
تحلیل بنیادی چیست ؟!
تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis که با نام های تحلیل پایه ای ، اساسی و ریشه ای نیز شناخته می شود یک روش علمی برای ارزشیابی مالی یک سرمایه گذاری بر اساس قیمت و ارزش می باشد.
هدف از تحلیل بنیادی یک سهام پیدا کردن ارزش ذاتی آن سهام و پیش بینی تغییرات قیمت آن در آینده می باشد. با تحلیل بنیادی می توان عملکرد تجاری، مدیریت و ریسک شرکت را نیز ارزیابی کرد. در این راستا باید تمامی صورت های مالی شرکت، شرکت های مشابه، مزیت های رقابتی، بازار های تحت پوشش شرکت و عوامل اقتصادی تاثیر گذار همانند نرخ بهره، مالیات، تورم، نرخ ارز٬ صادرات محور و یا واردات محور بودن شرکت٬ تصمیماته قانون گذار٬ سود پیش بینی و …. را مورد توجه و بررسی قرار داد.
یک سرمایه گذار موفق باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را به دقت مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و بطور هوشمندانه تصمیم گیری کند. لازم به ذکر است که بطور کلی دو نوع روش تحلیلی برای فعالیت در بازار سرمایه وجود دارد که تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال نام دارند. این دو تحلیل گاهی اوقات در مقابل هم و گاهی اوقات نیز مکمل یکدیگر هستند.
برای مطالعه درباره تحلیل تکنیکال حتما از دوره تحلیل تکنیکال چیست؟! شروع کنید.
همچنین برای انتخاب روش تحلیلی خود می توانید از مقاله تکنیکال یا بنیادی کمک بگیرید.
ارزش و قیمت در تحلیل بنیادی
گفتیم که در تحلیل بنیادی هدف پیدا کردنه ارزش ذاتی می باشد اما منظور از ارزش ذاتی چیست؟!
در ادبیات مالی و سرمایه گذاری بین ارزش و قیمت تفاوت وجود دارد. برای مثال قیمت خودروی پراید حدود ۵۰ میلیون تومان می باشد اما آیا ارزش پراید نیز همین مقدار می باشد و ۵۰ میلیون تومان می ارزد؟! آیا ارزش پراید ۷۰ میلیون و یا ۳۰ میلیون تومان نیست؟! اصلا چگونه می توان به ارزش ذاتی آن پی برد؟!
بطور مختصر می توان گفت قیمت یک کالا، مبلغی است که کالا در آن میزان خرید و فروش می شود اما ارزش ذاتی مبلغی است که ارزش واقعی آن کالا را نشان می دهد.
برای مطالعه بیشتر در مورد تفاوت ارزش و قیمت به این مطلب مراجعه کنید: فرق بین ارزش و قیمت
ارزش گذاری:
می توان گفت مهم ترین ویژگی یک تحلیلگر بنیادی توانایی او در ارزش گذاری است. بیشتر اشتباهات ما در موضوع سرمایه گذاری از خطای ما در ارزش گذاری حاصل می شود. برای مثال چیزی مانند سهام و یا ملکی را با قیمتی بیشتر از ارزش آن می خریم و طبیعتا هیچ فرد عاقلی حاضر نیست یک جنس را به قیمت گران تر بخرد ما نیز مجبور می شویم آن را در قیمت پایین تر و با ضرر بفروشیم.
فرض کنید سهامی در قیمت ۱۰۰۰ تومان معامله می شود شما با بررسی صورت های مالی و شایعاتی که از آن شرکت شنیده اید ارزش آن سهام را ۱۳۰۰ تومان در ۶ ماه آینده برآورد می کنید و به همین دلیل آن را خریداری می کنید. این در حالی است که تنها ۸۵۰ تومان می ارزد، طبیعتا تا مدتی بعد قیمت سهام تا حدود ارزش ذاتی اش یعنی ۸۵۰ تومان نزول می کند و شما مجبور می شوید با ضرر آن را بفروشید.
مشکل بسیاری از ما این است که قیمت همه چیز را می دانیم اما ارزش هیچ یک را نمی دانیم و این مسئله می تواند تمام زحمات و سرمایه های مالی و زمانی ما را نابود کند.
اگر در ارزش گذاری هایمان بیشتر دقت کنم و برای هر چیزی به اندازه ارزشش بها پرداخت کنیم حتی با کاهش قیمت آن نیز نمی ترسیم چون می دانیم ارزش آن بیشتر است و روزی قیمت آن به ارزشش می رسد.
هر دارایی ارزشی دارد و ارزش گذاری نیز انواع و مدل های مختلفی دارد.برای پرداختن به مبحث ارزش گذاری مقاله ای مجزا برای این مبحث در نظر خواهیم گرفت.
خرید و فروش با تحلیل بنیادی:
در تحلیل بنیادی اصلی وجود دارد به این مضمون که قیمت یک کالا در نهایت به ارزش ذاتی آن تمایل خواهد داشت، یعنی اگر قیمت کمتر از ارزش ذاتی آن باشد بالا خواهد رفت و به آن خواهد رسید و برعکس اگر قیمت بالاتر از ارزش محصول باشد کاهش پیدا خواهد کرد تا به ارزش آن برسد.
در تحلیل بنیادی نیز پس از بدست آوردن ارزش ذاتی آن را با قیمت فعلی سهام مقایسه می کنیم، اگر قیمت کمتر از ارزش بود سهام را خریداری می کنیم و صبر می کنیم تا قیمت به ارزش آن برسد، اگر هم قیمت سهام بیشتر از ارزش آن بود نه تنها اقدام به خرید نمی کنیم بلکه اگر آن سهام را داشته باشیم اقدام به فروش نیز می کنیم.
در یک جمله می توان وظیفه تحلیل گر بنیادی را اینگونه تشریح کرد: یک تحلیل گر بنیادی وظیفه دارد که ارزش واقعی یک سهم را بدست بیاورد و سپس بر اساس قیمت فعلی سهم تصمیم به خرید و یا فروش سهم مورد نظر بگیرد.
عوامل مورد بررسی در تحلیل بنیادی:
عوامل مورد بررسی یک شرکت در تحلیل بنیادی بسیار زیاد هستند و از عوامل درونی شرکت مانند حسابداری آن تا وضعیت بازار های جهانی را باید مورد بررسی قرار داد.از این رو دسته بندی های مختلفی نیز برای آنها وجود دارد ما برای توضیح این عوامل را بصورت کلی به دو دسته عوامل کمی و عوامل کیفی تقسیم می کنیم.
عوامل کمی:
عوامل کمی عواملی هستند که قابلیت اندازه گیری دارند و می توان با اعداد و ارقام حسابی در مورد آنها صحبت کرد. منبع این عوامل اغلب صورت های مالی شرکت مانند صورت سود و زیان، صورت جریان نقدی، ترازنامه و … می باشد که برای شرکت های بورسی می توان این موارد را از طریق سایت کدال بدست آورد. برای مثال حاشیه سود، مقدار فروش، نسبت های مالی شرکت و …. از عوامل کمی محسوب می شوند.
برای مطالعه کامل درباره سایت کدال پیشنهاد می کنیم مقاله لینک شده را از دست ندهید: کدال چیست؟!
در عوامل کمی شما حساب می کنید که شرکت چه مقدار بدهی دارد و آیا می تواند بدهی های خود را تسویه کند؟! مدت تسویه آن چقدر خواهد بود؟! قدرت نقدینگی شرکت چقدر است؟! آیا شرکت از سرمایه خود به درستی استفاده می کند؟! نسبت دارایی های ثابت و جاری شرکت چه مقدار است؟! نرخ بهره بانکی، تورم و … چه تاثیراتی بر وضعیت حال و آینده شرکت خواهند داشت؟! و هزاران مورد دیگر که با محاسبه عوامل کمی بدست می آیند و در نهایت شرکت ارزش گذاری می شود.
عوامل کیفی:
عوامل کیفی برعکس عوامل کمی در هیچ جایی بصورت عدد و رقم اعلام نمی شوند و ارزش گذاری آنها بطور آزادانه در اختیار تحلیل گر است و همین امر باعث اختلاف نظر تحلیل گران می شود، چون نظرات شخصی و سلیقه ای نیز در آن دخیل می شود و هیچ شاخص واحدی برای اندازه گیری دقیق آنها وجود ندارد.
عوامل کیفی موارد و جنبه های نامشهودی همانند کیفیت مدیریت شرکت یا اعتبار برند تجاری یا رویکرده آینده ی بازار نسبت به آن شرکت و … می باشد.
برای مثال شما در هیچ جا نمی بینید که بگویند مدیریت شرکت الف ۲ میلیارد تومان ارزش گذاری شده بلکه این ارزش گذاری به عهده خوده تحلیل گر و شناخت او نسبت به مسائل مدیریت، برند تجاری و … می باشد.
در تحلیل بنیادی نیز اکثر خطا ها و سختی ها مربوط به عوامل کیفی می باشند که نامشهود هستند و ارزش گذاری آنها ساده نیست.ابزار مورد استفاده در بررسی عوامل کیفی بیشتر اخبار و تحقیقات آماری هستند. برای مثال می توان در تحقیقی میزان رضایت مشتریان یک شرکت را بطور تخمینی برآورد کرد.
تفاوت قیمت ها بر اساس تحلیل بنیادی تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟ به هر دو مورد عوامل کمی و کیفی مربوط می شود. عوامل کمی هماننده نرخ تورم و بهره بانکی همواره در حال تغییر هستند و به همین دلیل قیمت سهام نیز دائما تغییر می کند. عوامل کیفی نیز به دلیل اختلاف نظرات شخصی و سلیقه ای و نبودن اطلاعات آماری دقیق باعث نوسان قیمت می شوند.
وارن بافت اسطوره ی تحلیل بنیادی:
وارن بافت مشهور ترین و موفق ترین سرمایه گذار قرن اخیر و سومین فرد ثروتمند جهان با حدود ۸۵ میلیارد دلار سرمایه می باشد. شهرت٬ ثروت و موفقیت وارن بافت و آموزه های اصولی او در حوزه تحلیل بنیادی زبان زد بسیاری از فعالین کوچک و بزرگ بازار سرمایه می باشد.
وارن بافت الگوی معامله گری جهان و فردی الهام بخش برای تمام دنیا می باشد. او با موفقیت هایی که بدست آروده است به عنوان یکی از پنج فرد ثروتمند دنیا محسوب می شود.
وارن بافت بیش از ۷۰ سال است که به شغل سرمایه گذاری و سبدگردانی مشغول است و میزان ثروت میلیارد دلاری او گواهی بر موفقیت های بزرگ او در این مدت طولانی است. وارن تمام سرمایه و ثروت خود را از سرمایه گذاری و با روش تحلیل بنیادی سهام بدست آورده است.
هر جمله وارن بافت درسی بزرگ درحوزه مباحث سرمایه گذاری می باشد.اصول سرمایه گذاری و آموزه های او همواره الگو و راهنمایی برای سرمایه گذاران است.وارن بافت این اصول را از استاد خود بنجامین گراهام فرا گرفته و با تکامل آنها حتی از استاد خود هم پیشی گرفت.
مطالعه کتاب گلوله برفی که زندگینامه ای مختصر از وارن بافت میباشد می تواند کمک زیادی برای شناخت وارن بافت بکند.
پیشنهاد می کنیم این مطلب را از دست ندهید: بنجامین گراهام و نظریه ارزش ذاتی سهام
تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
طی سالیان اخیر فعالیت در بازار سرمایه جذابیت ویژهای در میان مردم پیدا کرده است؛ اما موفقیت در این حوزه همانند سایر فعالیتهای تجاری مستلزم آشنایی با سازوکار بازار و اقدام بر مبنای تجزیه و تحلیل است. سهامدار موفق فردی است که بتواند سهام با پتانسیل رشد و قیمت مطلوب را در زمان مناسب شناسایی نموده و در بهترین زمان ممکن آنها را به فروش برساند. بنابراین شناسایی سهام مطلوب یکی از دغدغههای همیشگی فعالان بازار سرمایه بوده است. در این راستا به منظور تعیین ارزش سهم از 2 روش تحلیلی مختلف یعنی تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی استفاده میشود.
در روش تکنیکال تحلیلگر با توجه به سوابق سهم در گذشته نظیر قیمت و تغییرات آن و حجم معاملات به پیشبینی رفتار نمودار قیمتی سهم میپردازد. این روش برای کلیه بازارهای مبتنی بر عرضه و تقاضا کارآمد خواهد بود. این روش بر 3 اصل نمودار قیمت، نوسانات قیمت با یک روند خاص و تکرار روند از نظر تاریخی استوار است. در مقابل تحلیل بنیادی روشی جهت ارزیابی ارزش ذاتی سهام بر اساس مولفههای اقتصادی، مالی و سایر فاکتورهای کمی و کیفی است. در این روش تحلیلگر تلاش میکند تا کلیه عوامل موثر بر قیمت سهام (درآمدها، چشمانداز رشد آینده، بازده و حاشیه سود) را مطالعه نموده و شرایط مالی و مدیریتی شرکتها در کنار فاکتورهای افتصاد کلان را مدنظر قرار دهد.
در روش بنیادی تحلیلگر با محاسبه ارزش ذاتی سهم به مقایسه آن با قیمت کنونی سهم پرداخته و در خصوص اقدام مقتضی تصمیمگیری میکند. چنانچه ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن بیشتر باشد؛ در اینصورت سهم دارای حباب منفی بوده و احتمالا برای پر کردن این حباب با رشد قیمت مواجه خواهد تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟ شد. در مقابل ارزش ذاتی پایینتر از قیمت لحظهای بهمعنای حباب مثبت سهم و احتمال ریزش آن در آینده نزدیک است. در واقع ارزانتر بودن قیمت لحظهای نسبت به ارزش ذاتی به منزله سیگنال خرید و گرانتر بودن آن به منزله سیگنال فروش قلمداد میشود. بهعبارت دیگر تحلیل بنیادی به کشف قیمت منصفانه سهم در بازار کمک میکند. بدینترتیب کاربران با خریداری سهام در قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی و فروش آن با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی پیش از به تعادل رسیدن بازار میتوانند سود هنگفتی را کسب نمایند. وارن بافت؛ میلیاردر بزرگ جهان یکی از معروفترین متخصصان در حوزه تحلیل بنیادی محسوب میشود.
کاربرد تحلیل بنیادی صرفا محدود به سهام نبوده و این روش برای ارزیابی قیمت کلیه اشکال اوراق بهادار نظیر اوراق بدهی و مشتقه نیز قابل استفاده است. در تحلیل بنیادی از مجموعهای از عوامل کمی و کیفی استفاده میشود. عوامل کمی ماهیتی عددی داشته و مولفههایی نظیر سود سالیانه، میزان داراییها و بدهیها و مخارج را شامل میشود. این اطلاعات از طریق صورتهای مالی شرکتها قابل دسترس هستند. صورت جریان وجوه نقد، صورت سود و زیان و ترازنامه 3 شکل مهم صورتهای مالی بهشمار میروند. صورت تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟ جریان وجوه نقد نشاندهنده جریان مالی ورودی و خروجی شرکت طی یک بازه زمانی مشخص است. این مولفه معمولا بر فعالیتهای مبتنی بر وجوه نقد تمرکز خواهد داشت. صورت سود و زیان نشاندهنده درآمد، مخارج و سود کسب شده توسط شرکت طی یک بازه زمانی مشخص است. ترازنامه نیز مبین داراییها و بدهیهای شرکت در یک دوره زمانی خاص است.
عوامل کیفی ماهیتی غیرعددی داشته و کیفیت مدیریت مدیران اجرایی، اعتبار برند، فناوریهای بهکارگیری شده توسط شرکت و مجوزها و گواهینامههای کسب شده توسط آنرا مدنظر قرار داده و از دقت کمتری در ارزیابی برخوردار هستند. بنابراین در تحلیل بنیادی با پیشبینی رفتار سهام بر اساس وقایع و رخدادهای واقعی سروکار داریم. به عقیده تحلیلگران بنیادی کلیه تغییرات قیمتی یک سهم لزوما دارای یک علت اقتصادی بنیادین هستند. این گونه از تحلیل در مقایسه با تحلیل تکنیکال بسیار وقتگیرتر بوده و اجرای موثر آن مستلزم گردآوری اطلاعات از منابع مختلف خواهد بود. بنابراین به کمک تحلیل بنیادی میتوان به پرسشهای زیر پاسخ داد:
تفاوت بین تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیلگر بنیادی با استفاده از این روش تحلیلی تلاش دارد تا دلیل تحرکات قیمت را از تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟ میان دادههای مالی و اخبار شرکتها تشخیص دهد و از آن برای یافتن سرمایهگذاری مناسب بهره ببرد. تحلیل تکنیکال چیست؟. اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. این تحلیل بر این ایده استوار است. تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. مانند هر حرفه و شغلی که نیاز به آموزش و کسب مهارت دارد، حضور در بازارهای مالی ( بورس ایران ، فارکس ، ارزهای دیجیتال) و کسب توانایی در جهت موفق عمل نمودن در. فهرست این مقاله. ۱ کدام تحلیل را انتخاب کنیم؟ بنیادی یا تکنیکال؟ ۲ نمیتوانید بدون داشتن اطلاعات از تراکم ماهیهای یک دریاچه و فقط با دانستن اینکه چه فصلی برای صید خوب است به یک ماهیگیر خوب تبدیل شوید و همین طور برعکس. پس تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟ تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکی بسیار گسترده است. اما کدام مهمتر است؟ می توان گفت که هر کدام از این تحلیل ها طرفداران خاص خود را دارد.
گوگل برچسب های عنوان را در Serp بازنویسی می کند سئو Pbn
تحلیل تکنیکال چیست؟. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دارای تفاوت های بسیار زیادی هستند اما از اصلیترین این تفاوت ها می توان به این موضوع اشاره کرد که در تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل فاندامنتال. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی چیست؟ سرمایهگذارانی که قصد دارند مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام کنند، باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را بهدقت و بهصورت جامع، موردبررسی و تحلیل قرار دهند. امروزه تحلیل تکنیکال بر ۳ اصل استوار است: ۱. قیمت همه چیز را نشان می دهد: تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم مشخص است و توجه به آن سبب حذف سایر عوامل قبل از تصمیمگیری برای سرمایهگذاری.
دریافت کد قالب شماره 164 بلاگفا 1
کلیپ استاد رائفی پور صفات جهنمی سخنان استاد علی اکبر رائفی پور
D8 Ad D8 A8 Db 8c D8 A8 Db 81 D9 81 D8 B1 D8 B6 Db 8c D9 86 D8 A7 D9 85 Da A9 D8 A7 D8 Aa
9 Biggest Insults During Showoff %d8%a7%d9%be%d9%86%db%8c %d8%ad%d8%b1%da%a9%d8%aa%d9%88%da%ba %d8
Хотите поддержать Филипповский? Подписывайтесь на наш закрытый канал в телеграм. 3 дня бесплатного доступа. اینجا موزیک ویدیوی "عشق دردناک" از دورچی رو واسه اولین بار گوش می کنیم و دربارش صحبت می کنیم. esm nadareh ep. 11 w. kagan خوشترين كوراني بوك و وانا. facebook pg %da%a9%da%95%db%8c%d9%86 %d9%88 %d9%81%d8%b1%db%86%d8%b4%d8%aa كن انت ولا تكن احد غيرك. اینجا موزیک "بکس سروش" از هیپ هاپولوژیست و کاگان رو واسه اولین بار گوش می کنیم و دربارش صحبت می کنیم. esm nadareh ep. m.facebook %d8%b3%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%b3 %d8%a8%db%86 %d8%ae%d9%88%d8%a7 %d9